گنجور

 
ابن یمین

نزد اهل زمانه از که و مه

گر عبیدند جمله گر احرار

هست عقل معاش آن بکمال

که زید در جمله منافق وار

و آنکه امساک غالبست برو

اوست اکفی اکفاه در همه کار

زین دو فرقه چو نیست ابن یمین

زان بر خواجگان دنیی دار

هست عقل معاش او اندک

هست اتلاف مال او بسیار

من و اتلاف مال و بیعقلی

وین فضیحت کزوست فخر تبار

و آن گروه و تجمل دنیا

و آن رویت که اوست مایه عار

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

بر رُخَش زلف عاشق است چو من

لاجرم همچو منش نیست قرار

من و زلفین او نگونساریم

او چرا بر گل است و من بر خار؟

همچو چشمم توانگر است لبم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از رودکی
دقیقی

زان مرکّب که کالبد از نور

لیکن او را روان و جان ازنار

زان ستاره که مغربش دهنست

مشرق او را همیشه بر رخسار

عنصری

بارگی خواست شاد بهر شکار

بر نشست و بشد بدیدن شار

فرخی سیستانی

ای دل نا شکیب مژده بیار

کامد آن شمسه بتان تتار

آمد آن سرو جلوه کرده به ناز

آمد آن گلبن خمیده ز بار

آمد آن بلبل چمیده به باغ

[...]

منوچهری

هست ایام عید و فصل بهار

جشن جمشید و گردش گلزار

ای نگار بدیع وقت صبوح

زود برخیز و راح روح بیار

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه