خدیو کشور دانش یمین دولت و دین
توئی ز راه حقیقت خلاصه ایام
ترا جلال و کرامت بدانمثابه رسید
که نافرید چو تو ذوالجلال و الاکرام
مدام باد ترا عیش بر مراد دلت
از آنکه نیست گوارنده تر ز عیش مدام
شنیده ام که رسیدست سهل عارضه ئی
بدان کریم که نسبت بدو برند کرام
همان نفس که خبر یافتم دلم میخواست
که آیمش بعیادت بسر نه با اقدام
ولیکن افضل ایام اگر خبر یابد
که من چگونه اسیرم بدرد بی آرام
گمان برم که گنه را بعذر عفو کند
بر اعتذار سخن کرد بنده تو تمام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به ستایش و تمجید از فردی به نام خدیو اشاره دارد که به عنوان الگویی برای دانش، دولت و دین شناخته میشود. نویسنده با ابراز ارادت و احترام به این فرد، برای او آرزوی خوشحالی و آرامش میکند و به این نکته تاکید میکند که هیچ چیزی به اندازه خوشی دائمی خوشایند نیست. همچنین، نویسنده از شنیدن خبری درباره یک مشکل و نیاز به عیادت سخن میگوید و از احساس اسیری و درد خود ابراز میکند، در حالی که امیدوار است خداوند به خاطر عذرخواهیاش او را ببخشد.
هوش مصنوعی: معبود و سرور جامعه علم و دانش تو هستی، و دولت و دین را به راه راست راهنما میباشی. تو خلاصه و جوهره دورانها هستی.
هوش مصنوعی: تو به مقام بلندی و ارجمندی رسیدی که با آن وجود، هیچ کس نمیتواند همچون تو را در جلال و بزرگی تجزیه و تحلیل کند.
هوش مصنوعی: همواره باد، شادی تو را به خواسته دلت میبرد؛ چرا که از آنچه که مینوشی، خوشمزهتر از شادمانی همیشگی نیست.
هوش مصنوعی: گفته میشود که یک مشکل ساده به دست شخصی مهربان و با شخصیت معروفی حل شده است که همگان او را مورد احترام قرار میدهند.
هوش مصنوعی: وقتی از حال او باخبر شدم، آرزو کردم که به ملاقاتش بروم، نه با شتاب و عجله.
هوش مصنوعی: اما بهترین روزها آن است که اگر بدانند من چگونه درگیر درد بیپناهی هستم.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که گنهکار با عذرخواهی و اعتراف به خطایش، مورد بخشش قرار گیرد، و این موضوع را بنده تو به طور کامل بیان کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام
بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام
یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند
دگر که: عاشق گویند عاشقان را نام
دریغم آید چون مر تو را نکو خوانند
[...]
سرودگوی شد آن مرغک سرودسرای
چو عاشقی که به معشوق خود دهد پیغام
همی چه گوید؟ گوید که: عاشقا، شبگیر
بگیر دست دلارام و سوی باغ خرام
امید نیکی و تاج ملوک و صدر کرام
بزرگ خسرو آزادگان و فخر انام
بمین دولت و دولت بدو همیشه عزیز
امین ملت و ملت بدو گرفته نظام
سپهر کلی و جزوی بدو نموده هنر
[...]
دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام
بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام
یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند
دگر که عاشق گویند عاشقان را نام
دریغم آید چون مر ترا نکو خوانند
[...]
بنفشه زلف من آن سرو قد سیم اندام
بر من آمد وقت سپیده دم به سلام
درست گفتی کز عارضش برآمده بود
گه فرو شدن تیره شب سپیده بام
ز عود هندی پوشیده بر بلور زره
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.