رسید خسرو عادل بطالع مسعود
بمنتهای مراد و بغایت مقصود
سر ملوک زمان شهریار روی زمین
خدایگان سلاطین وجیه دین مسعود
چو آفتاب جهان سروری جهانگیری
که باد سایه عالیش تا ابد ممدود
جواز بر رخ ماه ار بخط او نبود
طریق منزل اول بر او بود مسدود
صحیفه ئی که نه در مدحتش نویسد تیر
چو حکم حاکم معزول میشود مردود
بیاد مجلس او زهره گر نسازدچنگ
شود ز بزم دل افروز آسمان مطرود
اگر بسایه جاهش درآمدی خورشید
گه کسوف کجا نقد او شدی مفقود
سوار عرصه میدان پنجمین بهرام
که روز رزم لجوج است و گاه بزم حقود
کمر ببندگی او بدان طمع بندد
که در عداد عبیدش مگر شود معدود
ز بهر کسب سعادت غبار مرکب او
کشد بدیده درون مشتری ام سعود
فراز کنگره قصر جاه او کیوان
یکی بود ز فرومایگان صف قعود
فلک بمهر دل از بهر وجه موهبتش
صمیم سینه کان را بیا کند بنقود
اگر روایح گلزار خلق او ندمد
نسیم خوش که نهد در مزاج صندل وعود
جهان مکرمت آباد از وجود وی است
که هست عنصر پاکش همه سخاوت وجود
ضمیر او بسر انگشت فکر بگشاید
ز کار ملک بیک لحظه صدهزار عقود
ببوسه دادن خاک درش روان بینی
چو سوی کعبه اسلامیان وفود وفود
ز بهر نصرت اسلام در متابعتش
مجوس باشد و ترسا کسیکه نیست جهود
جهان پناه امیرا توئی که طره فتح
بذیل پرچم رایات تو بود معقود
یکیست این ز همه فتحها که روز الست
شدست کوکبه کبریات را موعود
بگرد حیله بر آمد بسی عدو و نیافت
برون شدن بجز از رفتن از جهان وجود
لگد زن ار چه بود نره گور و دندان گیر
ولی نداردش آن سود در مصاف آسود
سر عدوی تو شد پایمال هیبت تو
چه جای قوت عاد است یا نبوت هود
اگر چه خصم تو را ساختست سوخته به
بآتشی که بود سنگ و آدمیش وقود
بیان عقل بوصف کمال او نرسد
بلی چگونه توان شد محیط با محدود
چنانکه مثل تو ممدوح در جهان نبود
چو من مدیح سرا نیز کم بود موجود
بپرور ابن یمین را و جاودانه بمان
که هست زنده ز گفتار عنصری محمود
همیشه تا ز ره ذوق اهل معنی را
طرب فزای بود بانگ چنگ و نغمه عود
تن عدوی ترا خشگ باد پوست چو چنگ
چو عود بر سر آتش نشسته باد حسود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره ستایش خسرو عادل، پادشاهی بزرگ و تیزهوش نوشته شده است. شاعر با وصف ویژگیهای بارز او چون قدرت و عدالت، به تعریف و تمجید از سلطنتش میپردازد. او را به عنوان آفتاب سروری و سایهای بر زمین معرفی میکند و تأکید میکند که وجود او مایه خیر و رحمت برای جهان است. در این مدح، به مفهوم پیروزی و قدرت او بر دشمنان و ضرورت حمایت از اسلام نیز اشاره میشود. شاعر به قدرت دلسوزی و عظمت او در مدیریت و ادارهٔ مملکت اشاره کرده و او را بینظیر در جهان میداند. در نهایت، شاعر از او خواسته تا همواره درخشان و جاودانه باشد و از اهل هنر و ادب نیز یاد میکند.
هوش مصنوعی: خسرو عادل با طالع نیکو به هدفهای بزرگ و آرزوهایش رسید.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف یکی از شاهان بزرگ و مهم تاریخ میپردازد که به عنوان ولی نعمت و حاکم قدرتمند شناخته میشود. او بانفوذ و با شخصیت است و در میان سران و بزرگان زمانهاش، مقام بالایی دارد. در واقع، او نمایندهای از سلطنت و دیانت را به تصویر میکشد، و به عنوان شخصیتی محترم و مورد احترام در جامعه شناخته میشود.
هوش مصنوعی: مانند خورشید که بر جهان حکومت میکند و بر تمام سرزمینها نفوذ دارد، باد نیز سایهاش همیشه گسترده و پایدار خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر بر چهرهی ماه با خط او علامتی نباشد، راه ورود به منزل اول برای او بسته خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر کسی در مورد کسی مطلبی نمرسد که شایستهی تحسین نباشد، مانند حکمی که از طرف حاکم کنار گذاشته شده باشد، آن نوشته از اعتبار ساقط میشود و پذیرفته نخواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر زهره نتواند در مجلس او چنگ بنوازد، آسمان که دل را شاد میکند از بزم طرد میشود.
هوش مصنوعی: اگر در زمینهاش قرار بگیری، دیگر نمیتوانی خورشید را در حال کسوف ببینی، زیرا در آن لحظه، ارزش آن گم شده است.
هوش مصنوعی: در میدان بزرگ پنجمین بهرام، روزی است که برای جنگ و نزاع آمادهاند و گاهی نیز به صلح و جشن میپردازند.
هوش مصنوعی: کسی که طمع دارد به بندगी و اطاعت او بیفتد، باید بداند که تنها در صورتی از بندگان او محسوب میشود که از دیگران در شمارش بیفتد.
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن سعادت، غبار مرکب او را به چشمان دل خود میمالد و درون من، ستاره بخت و اقبال را به تماشا میگذارد.
هوش مصنوعی: در بالای قصر و در اوج جاه و مقام او، مانند یک ستاره درخشان بود و در زیر آن، افرادی بیارزش و حقیر به صف نشسته بودند.
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر عشق و محبتش، دل صمیمی و پاکش را برای بخشیدن به او آماده میکند.
هوش مصنوعی: اگر عطر و بوی گلزار وجود او به وزش نسیم خوشان نرسد، چه کسی میتواند آن را در ترکیب صندل و عود قرار دهد؟
هوش مصنوعی: جهان به خاطر وجود او آباد است، زیرا عنصر پاک او سرچشمه همه سخاوت و خوبی هاست.
هوش مصنوعی: او با یک لحظه تفکر میتواند به درک عمیق و دقیقی از کارهای کشور و مسائل آن دست یابد، به طوری که به اندازه صدها هزار قرارداد را درک کند.
هوش مصنوعی: خاک آنجا که درش بوسه داده میشود، از دور میبینی که مسلمانان به سمت کعبه شتافتند و گروه گروه به آنجا میآیند.
هوش مصنوعی: در حمایت از اسلام، پیروانی از هر دین و مذهب میتوانند به کمک بیایند؛ حتی اگر آنها پیروان زرتشتی یا مسیحی باشند، به شرطی که یهودی نباشند.
هوش مصنوعی: تو ای امیر، جهانی که در آن زندگی میکنیم، پشتیبان و پناه ماست. تو آن کسی هستی که پیروزی و موفقیت در زیر سایه پرچم تو به دست آمده و برپایه تدبیر و اندیشه تو استوار است.
هوش مصنوعی: این یک پیروزی بزرگتر از همه پیروزیهاست که در روز الست به وقوع پیوست و نشانهای است برای ورود به مقامات و علوّ درجات.
هوش مصنوعی: بسیاری از دشمنان به دور ما میچرخند و به دنبال نقشه و حیله هستند، اما نمیتوانند هیچ راهی برای فرار پیدا کنند جز اینکه از این دنیا و وجود خود جدا شوند.
هوش مصنوعی: اگرچه نره گور با لگد زدن و دندان گرفتن قوی است، اما در میدان نبرد فایدهای ندارد و نمیتواند به پیروزی دست یابد.
هوش مصنوعی: قدرت و هیبت تو آنقدر عظیم است که حتی بزرگترین و قویترین اقوام، مانند قوم عاد، در برابر تو بهراحتی سرکوب میشوند. در واقع، نه تنها قدرت آنها به پای تو نمیرسد، بلکه مقام پیامبری هود نیز در مقابل جلال تو هیچ است.
هوش مصنوعی: اگرچه دشمن تو را به زحمت انداخته و به آتش سوزانده، اما این آتش از سنگ و انسان تشکیل شده است.
هوش مصنوعی: عقل نمیتواند به طور کامل زیبایی و کمال خود را توصیف کند. چگونه ممکن است چیزی که محدودیت دارد، قادر به درک و احاطه بر چیزی باشد که نامحدود و باعظمت است؟
هوش مصنوعی: در دنیا کسی مانند تو ستوده نیست و مانند من کسی نیست که چنین ستایشی بنویسد.
هوش مصنوعی: ابن یمین را پرورش ده و کاری کن که همیشه در یادها بماند، زیرا او به واسطه سخنان عنصری محمود زنده است.
هوش مصنوعی: همیشه وقتی که از لذت و شور و شوق اهل معنا صحبت به میان میآید، صدای چنگ و نغمههای عود همواره باعث شادی و نشاط میشوند.
هوش مصنوعی: تن تو خشک باد و پوستت مانند چنگ است. مانند عودی که بر روی آتش نشسته، حسودان در دلشان شعله میکشند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر چه عذر بسی بود روزگار نبود
چنان که بود به ناچار خویشتن بخشود
خدای را بستودم، که کردگار من است
زبانم از غزل و مدح بندگانش نسود
همه به تنبل و بند است بازگشتن او
[...]
همی روی و من از رفتن تو ناخشنود
نگر به روی منا تا مرا کنی پدرود
مرو که گر بروی باز جان من برود
من از تو ناخشنود و خدای ناخشنود
مرا ز رفتن تو وز نهیب فرقت تو
[...]
از اهل ملک در این خیمهٔ کبود که بود
که ملک ازو نربود این بلند چرخ کبود؟
هر آنکه بر طلب مال، عمر مایه گرفت
چو روزگار بر آمد نه مایه ماند و نه سود
چو عمر سوده شد و، مایه عمر بود تو را
[...]
خزان ببرد ز بستان هر آن نگار که بود
هوا خشن شد و کهسار خشک و آب کبود
نگارهای نو آئین ز گلستان بسترد
پرندهای بهاری ز بوستان بربود
ز کله های بهاری نه بوی ماند و نه رنگ
[...]
ز بار نامه دولت بزرگی آمد سود
بدین بشارت فرخنده شاد باید بود
نمونه ای ز جلالت به دهر پیدا شد
ستاره ای ز سعادت به خلق روی نمود
به باغ دولت و اقبال شاخ شادی رست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.