گنجور

 
ابن یمین

آمد بهار و وقت نشاطست می بیار

می مایه نشاط بود خاصه در بهار

طبع هوا چو میل سوی اعتدال کرد

یک وزن شد دو کفه میزان روزگار

هم بوی عود یافت ز خاک چمن صبا

هم آب صندل است روان سوی جویبار

چون گل شکفت باده گلگون ز کف منه

کز خاک تو نه دیر که خواهد دمید خار

در کش چو خارپشت ز نا جنس خویش سر

می نوش تا شوی چو کشف در کلوخ زار

می نوش اگر چه شرع برین طعن میکند

کاین یک مضرتش بود و منفعت هزار

می نوش و نا امید ز غفران حق مباش

کافزون ز جرم بنده بود عفو کردگار

ابن یمین بکوش که هنگام کار تست

جائی همی روی که درو نیست هیچکار

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

ای خواجه، این همه که تو بر می‌دهی شمار

بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار

مار است این جهان و جهانجوی مارگیر

از مارگیر مار برآرد همی دمار

کسایی

نیلوفر کبود نگه کن میان آب

چون تیغ آب‌داده و یاقوت آبدار

همرنگ آسمان و به کردار آسمان

زردیش بر میانه چو ماه ده و چار

چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کسایی
عنصری

از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار

در دست مشک دارم و در دیده لاله زار

بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ

با لاله کار دارم از آن روی لاله کار

ماندست چون دل من در زلف او سیر

[...]

فرخی سیستانی

یکروز مانده باز زماه بزرگوار

آیین مهر گان نتوان کرد خواستار

آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش

با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار

ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
عسجدی

باران قطره قطره همی بارم ابروار

هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار

ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل

ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار

یاری که ذره ذره نماید همی نظر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه