آنچه کورش کرد و دارا و آنچه زردشت مهین
زنده گشت از همت فردوسی سحرآفرین
تازه گشت از طبع حکمتزای فردوسی به دهر
آنچه کردند آن بزرگان در جهان از داد و دین
باستانی نامه کافشاندندش اندر خاک وگل
تازیان در سیصد و پنجاه سال از جهل وکین
آفتاب طبع فردوسی به سی و پنج سال
تازه ازگل برکشیدش چون شکفته یاسمین
نام ایران رفته بود از یاد، تا تازی و ترک
ترکتازی را برون راندند لاشه ازکمین
شد درفش کاویانی باز برپا تاکشید
این سوار پارسی رخش فصاحت زیر زین
جز بدو هرگزکجا در «طابران» پیدا شدی
فرهای کز خسروان در «خاوران» بودی دفین
قصهٔ محمود غزنی سربه سر افسانه است
بینسب مردم نجوید نام پور آتبین
خصم نام رستم سگزی و زال زابلی است
ناصبی مردی که زاده است ازینال و از تکین
نامه ی شاهان به دست موبدان آماده گشت
وز بزرگان خراسان یافت پیوندی چنین
دفترگشتاسب را میرچغانی زنده کرد
کارنامهٔ روستم را احمد سهل گزین
بازش اندر طون گردآورد «بومنصور» راد
داستانی شد به شیرینی همال انگبین
پس برون آمد ز «پاز» طوس برنا شاعری
هم خردمندی حکیم و هم سخن سنجی وزین
بود دهقان زادهای دانشوری خوانده کتاب
وز «شعوبی» مردمش درگوش درهای ثمین
زاده و پرورده در عهدی که بهر نام و ننگ
بود اقلیم خراسان، رزمگاه آن و این
نوز اقوام «غز» از آمویه ناکرده گذر
نوز در غزنی نگشته بندگان مسندگزین
بویهٔ نامآوری را هرطرف آزادهای
زنده کرده نام کیکاوس و نام گیپشین
کز میان شیرمردان نعره زد دهقان طوس
گفت هان یکسو که آمد از عرین شیر عرین
پس بیاهنجید شکرزای کلک عسکری
شکرستانی روان کرد ازکلام شکرین
خود به کام خویش و گنج خویش کرد این شاهکار
نه کسش فرمود هان ونه کسش فرمود هین
ناگهان برخاست گردی درخراسان از نفاق
وز میان کرد بیرون شد سر یغمای چین
دولت سامانی و سامان خوارزم و زرنگ
با زمین هموار شد زین گردباد آتشین
نیمهای بخش «قدرخان» گشت تا آن روی آب
بخش دیگر گشت مر محمود را زبر نگین
صدمت آشوب و جنگ وخشکسالی و تگرگ
ویژه برکرد از دیار طوس افغان و حنین
کار بر فرزانه تنگ آمد ازیرا گم شدند
همرهان غمگسار و دوستان نازنین
گرچه درویشی و پیری سست کرد استاد را
لیکنش برکست اگر شد سست عزم آهنین
بیست ساله شعرهای گفتهٔ شهنامه گشت
ناگزیر اندر جهان با مدح محمودی قرین
وین گزیر ناگزیران مرد را سودی نکرد
دستواره نالتر بود و نگشت او را معین
سربهسر عرقوبی آمد وعده ی سالار و میر
داشت مسکین طمع جوز افروشه از نال جوین
پانزده سال دگر در طوس دستانساز شد
کش به جز حرمان نزاد از آن شهور و آن سنین
سال فردوسی به هفتاد یک انجامید و ساخت
هفت باغ دلگشا چون هشت خلد دلنشین
زان سپس ده یازده سال دگر نومید زیست
هم به نومیدی روان شد جانب خلد برین
مرگ برهاندش ز محنت وین هنر دارد جهان
کاندرو پاینده نی، رنج و غم و آه و انین
گرچه خورد از گنج خویش و برنخورد از رنجخویش
لیکماند ازخویش گنجی بیعدیل و بیقرین
بی گمان دانستهبود از پیش کایرانی گروه
دارد از پی سرنوشت غز وتاتار لعین
وتن مصائب از پس مرگش پدید آمد درست
زانکه بود او را دلاندر قبضه ی روحالامین
دور تورانی رسید و دور ایرانی گذشت
وز سیه بختی شکار بوم شد باز خشین
بینسب مردم به قرآن و به دین آوبختند
تا شدند از فر دین جای ملوک اندر، مکین
خاندانهای ملوک آربانی را ز بن
برفکند آسیبآنان چون دمنده بومهین
سیستان وگورکانان درگه و خوارزم و طوس
غور و غرشستان، ری وگرگان و جی و ماربین
هریکی از پادشاهی بود ایرانی نژاد
کز پس سامانیان خفتند در زیر زمین
دیرباز، آن کوشش و رنج نژاد پارسی
گشتضایع چون بهزهدان در، تبه گشته جنین
سعی آل فرخان، و آل یسار و آل لیث
بن مقفع وآل برمک وآل سهل راستین
دولت نصربن احمد کوشش جیهانیان
رنجهای بلعمی و آن فاضلان تیزبین
اینهمه یکسر تبه گشتی بهدست آوبز شرع
زانکه داغ شرع بودی مهتران را بر جبین
شاه غزنی را به کف بودی ز ری تا رود گنگ
باز برگردنش بر، یوغ امیرالمومنین
جمله با گردنکشی بودند ناچیز ازگهر
همچو اسپر غم که خیزد ازکنار پارگین
لاجرم بیرغیت آن مهتران برتافتی
فکر ابناء گرام از ذکر آباء مهین
وز فراموشی بیفسردی درتن یخچال ژرف
خون گرم مرد دهقان در ورید و دروتین
گر نبودی در درون کلبه دهقان طوس
اخگری تابنده اندر زیر خاکستر دفین
نسختی زان پادشاهی نامه در غزنی بماند
از برش افشانده گرد نیستی، چرخ برین
خسروان غور را در غارت غزنی فتاد
آن گهر در دست و بستردند گردش باستین
هرکه یک ره خواند،شد سرمستجاویدان،که بود
باستانی باده اندر خسروانی ساتکین
جز مگر داغ دل، از پیشینگان برجا نماند
مرده ریکی کان به کار آید به عهد واپسین
لیک بر آن داغها فردوسی طوسی نهاد
مرهمی کرده بهآب غیرت وهمت عجین
از سخن بنهاد دارویی مفرح در میان
تا بدان خرم کنند این قوم دلهای حزین
تا برافروزند روزی بابکانی دوده را
وز نشاط رفتگان از رخ فرو شویند چین
آنچه گفت اندر اوستا (زردهشت» و آنچه کرد
اردشیر بابکان تا یزدگرد بافرین
زنده کرد آن جمله فردوسی به الفاظ دری
اینت کرداری شگرف و اینت گفتاری متین
معجز شهنامه از تاتار، دهقان مرد ساخت
وز نی صحرانشینان کرد چنگ رامتین
با درون مرد ایرانی نگر تا چون کند
این مغانی می که با بیگانگان کرد این چنین
ای مبارک اوستاد ای شاعر والانژاد
ای سخنهایت به سوی راستی حبلی متین
با تو بدکردند و قدر خدمتت نشناختند
آزمندان بخیل و تاجداران ضنین
نک تو برجا بانگزن مانند شیر مرغزار
و آسمان از هم دریده روبهان را پوستین
تک خریدار تو شاهنشاه ایران پهلوانست
آن کزو آشوب، لاغرگشت و آرامش، سمین
تا ستودان تو زین خسرو پذیرفت آبرو
راست شد برگرد نظم پارسی حصنی حصین
شه به هرکاری که روی آردکند آن را تمام
وین هزارهٔ جشن تو خود حجتی باشد مبین
نامهٔ تو هست چون والا درفش کاویان
فر یزدانی وزان بروی چو باد فرودین
هان هزارهٔ تو به فرمان شه والاگهر
آمد وگسترد شادی بر بنات و بربنین
این هزارهٔ تو همانا جنبش «هوشیدر» است
کز خراسان رخ نماید بر جهان ماء وطین
باش تا خرم شود ایران ز رود هیرمند
تا بخزران، وز لب اروند تا دریای چین
باش تا آید («پشوتن» همره بهرامشاه
پیل جنگی دریسار و تیغ هندی دریمین
باش تا در بارگاه شهریار آیند گرد
این هماوندان و بیمرگان ز بهر داد و دین
باش تا پیدا کند گوهرنژاد پارسی
وز هنرمندی سیاهیها بشوید زین نگین
محنت ده قرنش از کژی به پالاید روان
همچنان کز جامه، شوخی بسترد زخمکدین
خصم ایران را گرو ماند دل اندر بند غم
راست چون انگشت «ازهر» در میان زولفین
این قصیده ارمغان کردم به نام شهریار
تا نیوشم آفرین از شاه و از شاه آفرین
کارهای خسرو ایران مرا گوینده کرد
زانکه در هر ساعتی اوراست کرداری نوین
همچو پولاد خراسانی بود شعر «بهار»
گرش برگیرد ز خاک و برکشد شاه زمین
تا عیان، در استواری هست بالای خبر
تا گمان، در پایداری نیست همتای یقین
باد جاهش استوار و بی گمان باشد چنان
باد ملکش پایدار و بالیقین باشد چنین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به ستایش فردوسی و آثارش در احیای فرهنگ و تاریخ ایران پرداخته و بیان میکند که او با همت و هنر خود توانسته تاریخ و اساطیر ایران را زنده کند. فردوسی با نوشتن «شاهنامه» نام بزرگان ایرانی چون کورش و دارا را زنده نگه داشته و اهمیت آن را در برابر فرهنگهای بیگانه، مانند تازیان، مورد تأکید قرار داده است. او نه تنها میراث فرهنگی ایران را حفظ کرده، بلکه برای آینده نیز امید و روحیهای تازه به ارمغان آورده است.
این شعر همچنین به زحمات فردوسی در دوران سختی، مانند جنگها و ناامنیهای سیاسی، اشاره میکند و میگوید که او به رغم مشکلات شخصی، توانسته است با کار خود ملت را از یأس و ناامیدی خارج کند. در نهایت، این متن به اهمیت فردوسی در تاریخ ادبیات و فرهنگ ایرانی اشاره میکند و او را به عنوان یک شخصیت بزرگ و تأثیرگذار در حفظ هویت ایرانی معرفی میکند.
هوش مصنوعی: آنچه که کوروش و داریوش به جا گذاشتند و آن ویژگیهایی که زرتشت به ارمغان آورد، همه از تلاش و نبوغ فردوسی ناشی شده است.
هوش مصنوعی: فردوسی با ذوق و دانش خود در دنیای امروز به تازگی به تأمل در کارهای بزرگانی میپردازد که در گذشته در زمینه انصاف و دین در جهان تلاش کردهاند.
هوش مصنوعی: در این بیت، به این نکته اشاره شده است که کتاب باستانی (شاید منظور داستانها و تاریخ ایران باستان) را در زمان حاکمیت تازیان و در مدت سه صد و پنجاه سال، تحت تأثیر جهل و کینههای مختلف، به خاک و گل سپردند. این بیان نشاندهندهی نادیده گرفتن ارزشهای فرهنگی و تاریخی در آن دوران است.
هوش مصنوعی: فردوسی در سن سی و پنج سالگی، همچون یاسی که تازه شکفته شده است، استعداد خود را شکوفا کرد و زیر نور خورشید، درخشش و زیبایی اش را نمایان ساخت.
هوش مصنوعی: ایران در یادها فراموش شده بود، تا اینکه شرایطی پیش آمد که اعراب و ترکها نتوانستند به راحتی تسلط پیدا کنند و از مخفیگاهها بیرون راندند.
هوش مصنوعی: بار دیگر پرچم کاوه وزیده شد و این سوار ایرانی، اسب خود را با کلامی شیوا و رسا برانگیخت.
هوش مصنوعی: غیر از او هیچکس دیگر در سرزمین «طابران» به دیده نمیآید، مانند آن زیبایی که در سرزمین «خاوران» به عنوان گنجی از پادشاهان وجود داشت.
هوش مصنوعی: قصهٔ محمود غزنی بیشتر شبیه به یک افسانه است و مردم به دنبال نام واقعی و نسب او نمیگردند.
هوش مصنوعی: رستم، دشمنی به نام دارد که از خانوادهی سگزی و زال زابلی است. او مردی است که از نژاد خاصی به دنیا آمده و با ویژگیهای بینظیری به دنیا آمده است.
هوش مصنوعی: نامهای که توسط موبدان برای شاهان آماده شده بود، به دست بزرگان خراسان رسید و آنها ارتباطی خاص با یکدیگر برقرار کردند.
هوش مصنوعی: میرچغانی داستانهای گشتاسب را زنده کرد و کارنامهٔ روستای بزرگ را احمد سهل تنظیم کرد.
هوش مصنوعی: در طوفان، بومنصور داستانی را جمعآوری کرد که به اندازه عسل شیرین و دلپذیر بود.
هوش مصنوعی: از شهر طوس جوانی به نام «پاز» بیرون آمد، که هم شاعر با ذکاوت بود و هم حکیم و دارای سخنانی با ارزش و سنگین.
هوش مصنوعی: دهقانی زاده بود که دانشمند شده و کتاب خوانده بود. مردم به او اشاره میکردند و او را با نام «شعوبی» خطاب میکردند و به او احترام میگذاشتند.
هوش مصنوعی: در دورهای که مردم به خاطر نام و افتخار و به طور کلی برای مسائلی چون جنگ و نبرد اهمیت قائل بودند، خراسان به عنوان محلی برای جنگ و مبارزه شناخته میشد و افراد در آنجا بزرگ میشدند و تربیت میشدند.
هوش مصنوعی: قومهای غز به سبب ناپایداریها و مشکلات، نتوانستهاند از سرزمین خود عبور کنند و در غزنی، بندگان و حکام قدرت را در دست نگرفتهاند.
هوش مصنوعی: بوی شهرت و معروفیت کیکاوس و گیپشین در هر طرف به مشام میرسد و باعث زنده شدن یاد آنها در دل آزادگان شده است.
هوش مصنوعی: کشاورز طوس از میان شیرمردان فریاد زد و گفت: "هشدار، کنار بروید که شیر از لانهاش آمده است."
هوش مصنوعی: پس از نعمتهای پرخیر و برکت، قلمی شیرین و دلنشین که به بیان زیباییها و شکرگزاری از لطف الهی پرداخته، به دنیای ما هدیه شده است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که این کار بزرگ حاصل تلاش و اراده خود اوست و هیچ کس به او دستور نداده یا او را راهنمایی نکرده است. او به خواستههای خود و به آنچه که برای خودش ارزشمند است، دست یافته است.
هوش مصنوعی: ناگهان در خراسان، طوفانی به پا خاست که نمایانگر نفاق بود و از دل آن، سرزمین چین را مورد تهدید قرار داد.
هوش مصنوعی: دولت سامانی و سامان خوارزم و زرنگ به همراه زمین، به خاطر این طوفان آتشین، به وضعیت همواری رسیدند.
هوش مصنوعی: نیمهای از بخش «قدرخان» به آب افتاد و نیمه دیگر آن به شکل نگینی بر روی انگشتر محمود درآمد.
هوش مصنوعی: آشوب و جنگ، خشکسالی و طوفان به دیار طوس آمده و حالتی از ناامنی و بینظمی را به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: کار برای فرد خردمند دشوار شد زیرا همراهان دلسوز و دوستان عزیزش را گم کرده است.
هوش مصنوعی: اگرچه شخصی درویش و پیر است و ممکن است استادش را تحت تأثیر قرار دهد، اما اگر او عزم و ارادهی آهنین داشته باشد، نمیتواند او را به سستی و تردید بکشاند.
هوش مصنوعی: سالها پیش، شعرهایی در مورد شهنامه سروده شد و به ناچار این اشعار اکنون در جهان به همراه ستایش از محمود به نمایش درآمد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی در برابر سرنوشت و تقدیر ناگزیر قرار میگیریم، تلاشها و کوششهای ما ممکن است بیفایده باشد. شخصی که در این شرایط قرار دارد، حتی اگر به شدت نالان و نگران باشد، نمیتواند از آن وضعیت رهایی یابد یا به کمکی دست یابد. به بیان دیگر، برخی از سرنوشتها را نمیتوان تغییر داد، و هر چه بیشتر بخواهیم از آن فرار کنیم، ممکن است بیشتر حس ناتوانی و ناامیدی کنیم.
هوش مصنوعی: یک مرد عرقریزان به وعده سالار و رهبر رسید، در حالی که انسان مفلوکی بود که به خاطر جوز افروشه (مغز گردو) از ناله جوین (گلابی گلابی یا نوعی میوه) طمع داشت.
هوش مصنوعی: پانزده سال دیگر در طوس زندگی خواهد کرد و جز حسرت چیزی نصیبش نخواهد شد، نه از آن سالها و نه از آن زمانها.
هوش مصنوعی: سال فردوسی به پایان رسید و او هفت باغ زیبا و دلنشین را به وجود آورد، همچون هشت بهشت خوشایند.
هوش مصنوعی: پس از آن ده یا یازده سال دیگر زندگی را با ناامیدی گذرانید و روحش به سوی بهشت جاودانی حرکت کرد.
هوش مصنوعی: مرگ میتواند او را از درد و رنج نجات دهد و این یک ویژگی است که دنیا ندارد؛ زیرا در این دنیا همواره رنج، غم، آه و ناله وجود دارد.
هوش مصنوعی: هرچند که از ثروت و دارایی خود بهرهمند شد و از زحمت و رنج خود چیزی به دست نیاورد، اما باز هم از خود گنجی بینظیر و بیهمتا به جای گذاشته است.
هوش مصنوعی: بدون شک او از قبل میدانست که گروهی از کایران به دنبال سرنوشت غز و تاتارهای پلید میروند.
هوش مصنوعی: پس از مرگ او مشکلاتی آشکار شد، چونکه او دلش در اختیار روحالامین بود.
هوش مصنوعی: زمانی که دورهی قوم تورانی فرا رسید، زمان دورانی ایرانی به پایان رسید. به خاطر بدشانسی، پرندهای که شکار شده بود، دوباره به حالت خویش برگشت و از دست رفت.
هوش مصنوعی: مردم بیخبر از قرآن و دین، به بدبختی افتادند و در نتیجه، جایگاه آنها به طور کامل تغییر کرد و به جای سلطنت، در مکانهای پست نشستهاند.
هوش مصنوعی: آسیبزنندگان به خانوادههای پادشاهان آربانی ضربهای شدید زدند، همانطور که بومهین (نوعی پرنده) در هنگام پرواز، بر روی زمین تاثیر میگذارد و چیزهایی را جولان میدهد.
هوش مصنوعی: سرزمینها و مناطق مختلفی مانند سیستان، گورکانان، خوارزم، طوس، غور، غرشستان، ری، گرگان، جی و ماربین به تصویر کشیده شدهاند. این اشاره به تنوع و زیبایی طبیعی و جغرافیایی این مناطق دارد.
هوش مصنوعی: هر یک از این پادشاهان، از نژاد ایرانی بودند که پس از سامانیان، در زیر زمین به خواب رفتهاند.
هوش مصنوعی: سالها پیش، تلاش و زحمت ملت پارسی به هدر رفت، مانند جنینی که در رحم مادر نابود میشود.
هوش مصنوعی: تلاش و کوشش خاندانهای مختلفی همچون آل فرخان، آل یسار، آل لیث بن مقفع، آل برمک و آل سهل راستین مورد توجه و ستایش قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: دولت نصربن احمد تلاشهای جهانیان را که با سختیها و مشکلات مواجه بودند و همچنین دانشمندان و افراد باهوش را میشناخت و ارج مینهاد.
هوش مصنوعی: تو همه تلاشهای خود را بیهدف از دست دادی و به تسلیم آنچه که از اصول و قوانین است، دچار شدی، چرا که اثر و نشانه این اصول بر پیشانی بزرگان نمایان است.
هوش مصنوعی: شاه غزنی میتوانست از ری تا رود گنگ، برگردن خود را زیر بار امیرالمؤمنین بگذارد.
هوش مصنوعی: در این بیت، به نوعی اشاره شده که افراد متکبر و گردنکش، در واقع بیهوده و کمارزش هستند، مانند غمی که از کنار یک پارچه پاره به وجود میآید. در واقع، این ابیات نشاندهندهی ناپایدار بودن خودخواهی و برتری جویی در میان انسانهاست.
هوش مصنوعی: بنابراین، بدون شک به دلیل عدم تمایل تو، آن سروران از کنار تو رد شدهاند. این در حالی است که تفکر نسلهای محترم از یادآوری پدران بزرگوار به دور است.
هوش مصنوعی: و از یاد رفتن، تو را در عمق یخچال سرد دچار میکند؛ چون خون گرم یک مرد کشاورز در رگها و رودههایش به جریان است.
هوش مصنوعی: اگر در درون کلبه دهقان طوس، آتش سوزانی نهفتینه نبود، زیر خاکستر چیزی مخفی نمیماند.
هوش مصنوعی: نامهای از پادشاهی در غزنی باقی مانده که از زیبایی و عظمت او حکایت میکند و نشان میدهد که هرچند زندگی و جهان به گذر است، اثرات او در یادها باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: خسروان غور به غارت غزنی گرفتار شدند و آن گوهری که در دست داشتند، به دور آن افتاد و صحنهای از نبرد و درگیری را به تصویر کشیدند.
هوش مصنوعی: هر کس که یک بار از این راه عبور کند، همیشه در نشئه و لذت جاودانی فرو میرود، زیرا که شرابی باستانی در دستان این پادشاه و بزرگزاده وجود دارد.
هوش مصنوعی: تنها داغ دل و یاد گذشتهها از نسلهای پیشین باقی مانده است، زیرا یادگارهای آنان برای ما در زمانهای آینده به کار میآید.
هوش مصنوعی: فردوسی طوسی با غیرت و همت خود، بر زخمها و دردها مرهمی نهاده است.
هوش مصنوعی: سخن و گفتار را همچون دارویی شادابکننده میان مردم قرار میدهیم تا دلهای غمگین این قوم را خوشحال و شاد نماید.
هوش مصنوعی: یک روزی خواهد آمد که افرادی همچون بابک با افتخار و عزت ظهور خواهند کرد و از شادی و سرزندگی گذشتهها، چروکهای صورت روزگار را محو خواهند کرد.
هوش مصنوعی: آنچه که در اوستا (کتاب مقدس زرتشتیان) بیان شده و همچنین اقداماتی که اردشیر بابکان انجام داد تا یزدگرد موفق شود و به هدفش دست یابد.
هوش مصنوعی: فردوسی با استفاده از واژههای زیبا و دلنشین، زندگی تازهای به آثار خود بخشید و با نثری استوار و محکم، کارهای شگفتآوری انجام داد.
هوش مصنوعی: داستان شهنامه از تاتار تأثیری عمیق بر زندگی دهقان مرد گذاشت و همچنین صدای نی نوازندگان صحرا را به نوعی هماهنگ کرد.
هوش مصنوعی: به عمق وجود مرد ایرانی بنگر تا ببینی چگونه این میکده با بیگانگان چنین رفتار کرده و چه حالتی پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: ای استاد گرامی، ای شاعر بزرگوار، ای کسی که سخنانت همواره به سمت حقیقت میگرود.
هوش مصنوعی: تعدادی از افراد با تو رفتار بدی داشتند و ارزش زحمات و خدماتت را درک نکردند؛ این افراد آزمند و بخیل هستند و حتی کسانی که در جایگاههای بالا قرار دارند نیز از لطف و محبت تو بهرهای نبردند.
هوش مصنوعی: تو همچون شیری نعرهزنان و استوار ایستادهای، مانند آسمانی که از هم گسسته است و روباهها به طمع شکار، در پی پوستین تو هستند.
هوش مصنوعی: تنها خریدار تو، شاهنشاه ایران است، که پهلوانی بزرگ میباشد. او به خاطر شما به آرامش رسیده و آشفتگیاش کاهش یافته است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که ستایندگان تو، این پادشاه را پذیرفتند، آبرو و اعتبار واقعی پارسی زبانان، محکم و استوار شد.
هوش مصنوعی: پادشاه در هر کاری که وارد شود، آن را به بهترین شکل انجام میدهد و این هزار سال که جشن میگیرند، خود دلیلی روشن بر این مدعاست.
هوش مصنوعی: نامهٔ تو مانند پرچم بزرگ و باعظمت آریایی است که نشانهای از شکوه و عظمت خداوند دارد و بر آن، همچون وزش باد در ماه فرودین، میدمد.
هوش مصنوعی: ای هزار ساله تو، به فرمان پادشاه بزرگ، آمدی و شادی را بر زنان و فرزندان گستراندی.
هوش مصنوعی: این دورهٔ تو همانند حرکت و ظهور «هوشیدر» است که از خراسان به جهان میتابد و نمایان میشود.
هوش مصنوعی: بگذار تا ایران از رود هیرمند تا بخارای عزیز و از کنارههای اروند تا دریای چین، شکوفا و سرسبز شود.
هوش مصنوعی: بمان تا کسی بیاد که همراه با بهرامشاه، فیل جنگی و شمشیر هندی به همراه دارد.
هوش مصنوعی: بگذار تا در کنار گاه و مکان پادشاه، این همپیمانان و بیمرگها برای برقراری عدالت و دین گرد هم آیند.
هوش مصنوعی: بگذار تا اصل و نژاد ایرانی خود را بشناسد و با هنرش، ناپاکیها را از این نگین پاک کند.
هوش مصنوعی: محنت و سختی زیادی را تحمل کن تا روح و جانت از کژی و نادرستی پاک شود، همانطور که وقتی زخمکدین را از لباس دور میکنی، آن لباس تمیز و پاک میشود.
هوش مصنوعی: دشمن ایران در دل به غم گرفتار است، همانگونه که انگشت «ازهر» در میان موهای پیچیده به دام افتاده است.
هوش مصنوعی: این شعر را به نام شهریار تقدیم کردم تا از شاه و هنر او ستایش بشنوم.
هوش مصنوعی: کارهای خسرو ایران باعث شد که من به عنوان گوینده مطرح شوم، زیرا او در هر لحظه کار تازهای انجام میدهد.
هوش مصنوعی: شعر «بهار» مانند پولاد خراسانی محکم و استوار است و اگر روزی از خاک بر اٹھد، میتواند زمین را تحت تأثیر خود قرار دهد و پادشاهی کند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی چیزی به وضوح و روشنی دیده میشود، هیچ شکی در آن وجود ندارد. اما در مورد مسائلی که هنوز مشخص نیستند و فقط حدس و گمان وجود دارد، نمیتوان به پایداری آنها دل بست. در واقع، یقین و اطمینان، تنها در موارد عیان و واضح قابل دسترسی است.
هوش مصنوعی: باد در جایش ثابت و بدون تردید است و همچنانکه باد، سرزمینش پایدار است و به یقین میتوان گفت چنین خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فهم کن گر مؤمنی فضل امیرالمؤمنین
فضل حیدر ، شیر یزدان ، مرتضای پاکدین
فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضل تر اوست
فضل آن رکن مسلمانی ، امام المتّقین
فضل زین الاصفیا ، داماد فخر انبیا
[...]
ای برید شاه ایران از کجا رفتی چنین
نامه ها نزد که داری؟ بار کن! بگذار! هین
کی جدا گشتی ز شاه و چندگه بودی براه
چند گون دیدی زمان و چند پیمودی زمین
سست گشتی تو همانا کز ره دور آمدی
[...]
حاسدان بر من حسد کردند و من فردم چنین
داد مظلومان بده ای عز میر مؤمنین
شیر نر تنها بود هرجا و خوکان جفتجفت
ما همه جفتیم و فردست ایزد دادآفرین
حاسدم بر من همی پیشی کند، این زو خطاست
[...]
گشت گیتی چون بهشت از فر ماه فرودین
بوستان را کرد پر پیرایه های حور عین
بر بهشت بوستان مگزین بهشت آسمان
کان بهشت بر گمانست این بهشت بر یقین
ابر گوئی کرده غارت تخت بزازان هند
[...]
آفرین بر دولت محمودیان باد آفرین
کافریدش زآفرین خویشتن جان آفرین
آفرین بر دولتی کش هر زمان گوید خدا
آفرین باد آفرین بر چون تو دولت آفرین
چون نباشد آفرین ایزدی بر دولتی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.