گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

ای برادر، تا توانی گیر با آزرم‌ خوی

مرد بی‌آزرم باشد چون زن بسیار شوی

غیرت و صدق و امانت‌، کاین سه اصل مردمیست

اصلشان ز آزرم خیزد، گیر با آزرم‌خوی

هرکه در پیش کسان آزرم خود بر خاک ریخت

غیرت و صدق و امانت خوار باشد پیش اوی

وانکه کشت عصمتش سیراب گشت از آب خلق

روی ازو برتاب‌، کاندر وی نیابی آبروی

رادی و مردی‌، صفات ثابت آمیغی‌اند

رادی از ناکس مخواه و مردی از غرزن مجوی

هرکه گردد گرد کژی‌، ای پسر گردش مگرد

هرکه پوید سوی پستی‌، یا بنی سویش مپوی

گر بمیری‌، پای خود بر خاک نامردان منه

ور بسوزی‌، دست‌خویش از آب ناپاکان مشوی

معنی صدق و وفا و شرم در آزادیست

ای ‌«‌بهار» آزاد باش و هرچه می‌خواهی بگوی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ناصرخسرو

این کهن گیتی ببرد از تازه فرزندان اوی

ما کهن گشتیم و او نو اینت زیبا جادوی!

مادری دیدی که فرزندش کهن گردد هگرز

چون کهن مادرش را بسیار باز آید نوی؟

هرکه را نو گشت مادر او کهن گردد، بلی

[...]

منوچهری

آفرین زان مرکب شبدیز فعل رخش خوی

اعوجی مادرش و آن مادرش را یحموم شوی

گاه بر رفتن چو مرغ و گاه پیچیدن چو مار

گاه رهواری چو کبک و گاه برجستن چو گوی

چون نهنگان اندرآب و چون پلنگان بر جبال

[...]

قطران تبریزی

چون بطرف باغ بنماید گل خودروی روی

دست دلبر گیر و جای اندر کنار جوی جوی

برده از مرجان بگونه لاله نعمان سبق

برده از مطرب بدستان بلبل خوشگوی گوی

بستد از یاقوت بسد لاله و گلنار رنگ

[...]

مسعود سعد سلمان

تا بروید لاله سوری چو لاله دار روی

جام چون لاله کن از روی چو لاله کام جوی

جز به گرد باغ عیش و گرد قصر عزمپوی

جز پی رامش مگیر و جز گل دولت مبوی

انوری

صفه‌ای را نقش می‌کردند نقاشان چین

بشنو این معنی کزاین خوشتر حدیثی نشنوی

اوستادی نیمه‌ای را کرد همچون آینه

اوستادی نیمه‌ای را کرد نقش مانوی

تا هر آن نقشی که حاصل باشد اندر نیمه‌ای

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه