دی معرف به پیش آصف عهد
خواند فصلی ستوده که و مه
طمع خام او بر آنش داشت
که مگر پخته کرد نان فره
خواجه را خود دهن بتحسینش
همچو سوفار بود پر از زه
گفت ناگه معرف ای خواجه
سبحه آفرین ز دست بنه
گه گهی نیز میکن احسانی
گرچه تحسینت هست ز احسان به
ز آنکه دیریست تا مثل زده اند
نشود بز بگدگدی فربه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی تعاملات و تحسینها در یک جمع است. شخصی به نام دی معرف به آصف میگوید که در حال خواندن فصلی ستوده است و طمع او بر این است که شاید بتواند چیزهایی را به دست آورد. خواجه با دهانی پر از تحسین، این موضوع را درمییابد. ناگهان میگوید که نباید از سبحهی خود دست بکشد و به دیگران احسان کند. اشاره میکند که تحسین نباید تنها بر پایهی احسان باشد و تأکید میکند که مدتی است که دیگران نتوانستهاند کارهای بزرگ انجام دهند. در نهایت، به این نکته اشاره میکند که لزوماً نتیجهی یک کار به تلاش و زحمتی که برایش صرف میشود، بستگی دارد.
هوش مصنوعی: دی روزی در حضور آصف، شخصی بخشی از یک کتاب یا داستان را خواند که بسیار ستایشبرانگیز و زیبا بود.
هوش مصنوعی: امید و آرزوی بیپایه او باعث شد که گمان کند ممکن است نان خوشبختی را به دست آورد.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حالتی میپردازد که شخصی به شدت تحت تأثیر و تحسین دیگران قرار دارد. مانند ظرفی که پر از زهر است، به نظر میرسد که او با وجود ظاهری زیبا و مطلوب، در باطن ممکن است احساس تلخی و ناامیدی داشته باشد. این تضاد میان ظاهر و باطن، نشاندهندهی این است که سطحینگری میتواند ما را فریب دهد.
هوش مصنوعی: ناگهان گفت: ای آقای عزیز، تسبیح را از دستت بگذار.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات عشق و محبت به کسی، حتی اگر مورد ستایش قرار گیرد، خالی از احسان و نیکی نیست.
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که به دلیل مدت زمان طولانی که از شروع یک کار گذشته، نمیتوان انتظار داشت که نتیجهای مشابه به دست آید و وضعیت باید تغییر کند. در واقع، تکرار مکرر یک الگو نخواهد توانست به پیشرفت یا بهبود منجر شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گاه آرامیده و گه ارغنده
گاه آشفته و گه آهسته
ای مرا همچو جان و از جان به
بامدادان نشاط کن، برجه
دی به مهرست مهربانی کن
کز همه چیز مهربانی به
سخن از عز ملک سلطان گوی
[...]
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
بار حرص و حسد زدوش بنه
هر چه داری بخور، بنوش و بده
اسمعه ممّن قاله تزدد به
شعفا فطیب الورد من اغصانه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.