شمارهٔ ٧۵ - قصیده در تعریف و تاریخ بنای قصری که نظام الدین یحیی ساخته
حبذا این قصر جانپرور که تا گشت آشکار
کرد پنهان رخ ز شرم او بهشت کردگار
از لطافت هست تا حدی که جفتش در جهان
کس نبیند غیر ازین فیروزه طاق زرنگار
در خوشی آن منزلت دارد که دی مه را در او
عقل کارآگاه نشناسد ز فصل نوبهار
از هوای جانفزای او عجب نآید مرا
گر سخن گوید درو صورت که باشد بر جدار
کی کمال نور مه نقصان گرفتی در خسوف
گر ز عکس جام وی بودی فروغش مستعار
هست بحری پر عجائب کز میان موج او
گوهر شهوار شادی دل افتد بر کنار
باشد از رفعت سپهری زو فروزان گشته مهر
چون بود خسرو در او مسند نشین هنگام بار
خسرو جمشید رتبت داور دارا صفت
آفتاب ملک و ملت سایه پروردگار
شاه یحیی کاندرین شش طاق ایوان سپنج
مثل او ناید پدید از اجتماع هفت و چار
در چنین خرم سرا از گفته ابن یمین
زهره کو تا خوش نوائی برکشد عشاق وار
شرط آداب عبودیت بجا آرد نخست
پس بگوید بی تحاشی پیش تخت شهریار
کای جنابت قبله اقبال اهل روزگار
حمله رستم همه دستانت آید روز کار
تا زمین و آسمان منقاد عزم و حزم تست
آن گرفت آرام دایم وین نمیگیرد قرار
ور نسیم لطف تو بر بیشه شیران وزد
ور سموم قهر تو یابد سوی دریا گذار
در صدف از تاب قهرت در شود دیگر بی آب
کام شیر شرزه گردد ناف آهوی تتار
فتنه را در باغ عدلت ز آرزوی خواب خوش
ناید اندر دیده چیزی جز خیال کو کنار
نفس نامی را ز ابر دستت ار باشد مدد
تا ابد یابد رهائی از تهی دستی چنار
آفتاب و آسمانت خواندمی گر دیدمی
آفتابی بیزوال و آسمانی با وقار
باد عمرت جاودان تا در پناه جاه تو
صاحب اینقصر سازد از خوشی زین صد هزار
صاحب اعظم غیاث ملک و دین دستور شرق
آنکه با بخت جوانش هست رأی پیر یار
و آنکه چون گیرد هوای دل غبار آرزو
هیچکس ننشاند الا ابر دستش آن غبار
حزم هشیارش چنان آئین مستی بر فکند
کز سر نرگس نخواهد شد برون هرگز خمار
سال هجرت چون قدم در ذال و نون و ها نهاد
وز مه شوال عشر اوسط آمد در شمار
بر در و دیوار این خرم سرا ابن یمین
زر نبودش تا فشاند کرد عقد در نثار
صاحبا این قصر عالی تا ابد پاینده باد
تا بعز و دولت و اقبال شاه کامکار
قرنها در مسند عزت بکام دوستان
بگذراند اندرین فرخنده کاخ زرنگار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و شکوه یک قصر خاص اشاره میکند که بهشت را در زندگی انسان نمایان میسازد. او برای توصیف قصر از عبارات زیبا و مجازی استفاده میکند که لطافت و زیبایی آن را نشان میدهد. شاعر به ویژگیهای انسانی و فضایل پادشاهی که در این قصر زندگی میکند، میپردازد و از قدرت و جلال او صحبت میکند. همچنین او از مسند پادشاهی و تاثیر آن بر زندگی مردم و قدرت او در ایجاد عدالت و آرامش در جامعه یاد میکند. در پایان، شاعر دعا میکند که این قصر و صاحب آن برای همیشه پاینده و ماندگار باشد.
هوش مصنوعی: چه خوب است این قصر جانبخش که وقتی نمایان شد، چهرهاش به قدری شرمگین بود که بهشت خدا را هم تحت تأثیر قرار داد.
هوش مصنوعی: از آنجا که لطافت و زیبایی این فیروزه نسبت به دیگر چیزها قابل مقایسه نیست، هیچکس در جهان نمیتواند جفت آن را پیدا کند.
هوش مصنوعی: در خوشی، ارزش آن زمانی آشکار میشود که در ماه دی، عقل و درک به بهار تازهای راه نیابد.
هوش مصنوعی: از تأثیر خوشایند وجود او شگفتی ندارم، اگر او در اینجا سخن بگوید، چهرهاش بر دیوار نمایان خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر ماه در حال خسوف نقصانی داشته باشد، چگونه میتواند به خاطر آن درخشندگی و نورش را از تصویر جامی که در آن است بگیرد؟
هوش مصنوعی: دریایی پر از شگفتیها وجود دارد که از دل امواج آن، گوهری از لذت و شادی برای دلها به کنار میافتد.
هوش مصنوعی: از بلندی و عظمت آسمان، خورشید درخشان شده است، مانند شاهی که در زمان بارندگی بر تخت نشسته است.
هوش مصنوعی: خسرو جمشید، کسی است که مانند داوری با صفات نیکو، همچون آفتابی درخشان بر سر مردم و کشورش میدرخشد و سایهای از رحمت خداوند بر آنها میافکند.
هوش مصنوعی: شاه یحیی در این شش طاقنما میدرخشد، مانند او در دنیا کسی نمیتواند ظاهر شود، چون او نتیجهی ترکیب هفت و چهار است.
هوش مصنوعی: در این محیط شاداب، از صحبتهای ابن یمین چه خبر؟ تا کی شعر و نغمه خوشی برای عاشقان برپا خواهند کرد؟
هوش مصنوعی: برای آنکه به آداب بندگی به درستی عمل کنیم، ابتدا باید در رفتارمان دقت و توجه کافی داشته باشیم تا بتوانیم بدون تردید و ترس در حضور پادشاه بزرگ سخن بگوییم.
هوش مصنوعی: ای بانوی بزرگوار، تو الگوی موفقیت و امید برای مردم زمانهای. همچنان که رستم در میدان نبرد قهرمانانه جنگید، هر زمان که به تو نیاز باشد، یاریات خواهند خواست.
هوش مصنوعی: زمین و آسمان تحت فرمان اراده و تدبیر تو هستند. این حالت و آرامش دائمی به خاطر قدرت توست و این آرامش هیچگاه دستخوش تغییر نمیشود.
هوش مصنوعی: اگر نسیم مهر و محبت تو بر جنگل شیران بوزد و اگر بادهای خشم تو به سوی دریا بروند.
هوش مصنوعی: در دل صدف، اثر خشم تو پدیدار میشود و دیگر در بیآبی نمیتواند بماند؛ همانند اینکه نر شیر درنده میشود و ناف آهوی تاتار به شدت میجهد.
هوش مصنوعی: در باغ عدالت، وقوع فتنه باعث میشود که آرزوی خواب خوش به چشمان ما نیاید و جز خیال چیزی را در نظر نداشته باشیم.
هوش مصنوعی: اگر نامی از ابر دست تو کمک بگیرد، تا ابد از فقر و ناداری نجات خواهد یافت.
هوش مصنوعی: اگر روزی به آسمان و آفتاب تو بنگرم، و آن آفتاب خیرهکننده و آسمانی با شکوهمندی را ببینم، برایم بسیار زیبا و دلنواز خواهد بود.
هوش مصنوعی: باد عمرت طولانی باد تا در سایه عظمت تو، این قصر را از خوشی بسازد، همانطور که صد هزار قصر دیگر را.
هوش مصنوعی: این بیت به شخصیتی اشاره دارد که در موقعیت بالایی در ملک و دین قرار دارد و دارای قدرت و نفوذ زیادی است. او در مقام رهبری و مدیریت در شرق از یک سرنوشت خوب برخوردار است و با وجود جوانی، از تجربیات و خردمندی یکی از دوستان قدیمی و باهوش خود بهره میبرد.
هوش مصنوعی: کسی که هنگامی که دلش به آرزوها مشغول میشود، هیچکس نمیتواند او را آرام کند جز اینکه دستش مانند ابری آن غبار آرزو را از دلش پاک کند.
هوش مصنوعی: هشیاری و احتیاط او به قدری قوی و موثر است که مانند حالتی از مستی، او را در خود غرق کرده و هیچ گاه از تاثیر آن آزاد نخواهد شد. در نتیجه، او به طور کامل از حالت خمار و بی تجربه گی خارج نخواهد شد.
هوش مصنوعی: سال هجرت زمانی که پا در حرفهای خاصی گذاشت و از ماه شوال، دهمین روزش در میانهها حساب شد.
هوش مصنوعی: در این خانهی خوشبو و زیبا، نه ابری وجود دارد تا باران عشق را بر زمین بریزد و نه کسی هست که گردن بند عشق را بر گردن بیاویزد.
هوش مصنوعی: دوست من، این کاخ باشکوه تا ابد جاویدان باشد و همیشه پر از عزت، کامیابی و خوشبختی برای شاه باشد.
هوش مصنوعی: سالها در جایگاه بزرگی و عزت به خدمت دوستان گذرانده شده است، در این کاخ خوشبخت و زیبا که از طلا زینت یافته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نافه دارد زیر اندر گشاده بی شمار
لاله دارد زیر نافه در شکسته صد هزار
خانمان از رنگ و بوی او همیشه چون بهشت
روزگار از تار و پود او شکفته چون بهار
چشم زی رویش نگه کرد اندرو لاله شکفت
[...]
هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار
یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار
تیغشان باشد چو آتش روز و شب بد خواه سوز
اسبشان باشد چوکشتی سال و مه دریا گذار
از عجایب خیمه شان با شد چو دریا وقت موج
[...]
ای خداوندان مال العتبار الاعتبار
ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار
پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق
پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار
توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش
[...]
بار دیگر بر ستاک گلبن بی برگ و بار
افسر زرین بر آرد ابر مروارید بار
گاه مینا زینت آرد زو نگار بوستان
گاه مرجان زیور آرد زو عروس مرغزار
غنچه سازد باغ را پر گلبن از مینا و زر
[...]
ابر آذاری برآمد از کران کوهسار
باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
این یکی گل برد سوی کوهسار از مرغزار
وان گلاب آورد سوی مرغزار از کوهسار
خاک پنداری به ماه و مشتری آبستنست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.