شمارهٔ ١۴٧ - وله ایضاً در مدح تاج الدین علی سربداری و بیان رفع نقار و کدورتی که بین سرداران بوده
باز دین و ملک را بر رغم چرخ چنبری
کارها خواهد نهادن روی در نیک اختری
عرضه دارم کز چه معنی این تصور کرده ام
واندر استخراج آن چون کرد فکرم ساحری
بنده را شاهنشه عادل طلب فرموده بود
تا بدرگاهش کنم تقدیم رسم چاکری
چون بتأیید سعادت و اتفاق بخت نیک
یافتم از لطف حق بر پایبوسش قادری
حضرتی دیدم درو شاهی که بروی ختم شد
سروری چون بر محمد معجز و پیغمبری
آصفی رائی سلیمان قدرتی کز حکم او
دیو مردم را کند در شیشه مانند پری
گر نداند کس که این اوصاف را شایسته کیست
وز سرافرازان کرا زیبد کلاه سروری
سرورگردنکشان ملک و ملت را که اوست
در جلالت آفتاب و در سعادت مشتری
ظل یزدان آنکه دارد رأی ملک آرای او
در جهانگیری خواص آفتاب خاوری
شهریار هفت کشور تاج ملک و دین علی
آنکه باشد چون علی در رزمش آئین صفدری
در جناب حضرتش اکنون که آوردم بجای
شرط نیکو بندگی و رسم زیبا محضری
جمع دیدم لشکری انبوه چون مور و ملخ
هر یکی همچون هژبری ازدعات لشکری
سر بسر در روز هیجا بر یلان کارزار
چیره بر آهوی دشتی چون پلنگ بربری
لشکری زینسان بسوی دامغان میبرد شاه
تا سر اعدا کشد در ربقه فرمانبری
ناگه آمد افضل آفاق شمس ملک و دین
آنکه معجز میکند ظاهر بگاه ساحری
آنکه گر سحر حلال شعر او دیدی بخواب
ز آتش غم سوختی پیش از قیامت سامری
بود همدم با امیر نامور دیلانجی
آنکه با وی شیر دستان را دلاور نشمری
قهرمان و پیشوای خطه فرزانگی
سر فراز و رزمساز کشور کند آوری
هیچ دانی کان بزرگان از کجا میآمدند
از همایون حضرتی کز چرخ دارد برتری
حضرت نوئین ملک و داور و دارای دین
آنکه اندر دین و ملک او را برازد سروری
آن سلیمان حشمتی کاورد در فرمان خویش
ملک جن و انس را بی منت انگشتری
خسرو عادل ستلمش بیگ دریا دل که هست
همتش برتر از آن کاندر تصور آوری
خسرو سیارگان پیوسته همچون زرگران
بهر بذلش میکند در کوره کان زرگری
مشتمل بر شرح اشواق و محبت یافتم
هر چه الماس زبانشان سفت از در دری
شاهرا مصدوقه احوال چون معلوم شد
کرد ز آب لطف گلزار محبت را طری
عزم اول فسخ کرد از شوق نوئین جهان
خود چنین باشد ره و رسم شهان گوهری
هر دو را با هم پدید آمد بفضل کردگار
در امور ملک و ملت اتفاق و یاوری
دوستانرا لب ز شادی گشت خندان همچو صبح
دشمن از غم چون شفق منبعد ازین گو خون گری
منت ایزد را که گشتند آفتاب و ماه ملک
آن مرا این و این مر آنرا از دل و جان مشتری
مهربانیها کند زین پس بیمن این صفا
شیر شرزه با گوزن و باز با کبک دری
آنچه دید ابن یمین در کار نظم ملک و دین
گفت رمزی هم در آغاز مدایح گستری
اینزمان پیدا همیگردد که افتاد اتفاق
اجتماع مهر و ماه از دور چرخ چنبری
گوهر شمشیر ایشان کرد خواهد بیخلاف
بر عروس ملک و دین تا روز محشر زیوری
روشنی پیدا شود در ملک و دین لابد از آنک
از جهان بردند بیرون تیرگی و کافری
هر کجا کردند با هم اتفاق این هر دو شاه
بگسلند از هم نطاق فتنه نیلوفری
تا زمحمود و ز سنجر ماند خواهد در جهان
نام نیک از گفته های عنصری و انوری
باد چون محمود و سنجر هر یکی را صد غلام
باد جانشان برده گوی از انوری و عنصری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به ستایش فرمانروایی و خصوصیات یک شاه عادل و قدرتمند پرداخته است. شاعر در این شعر به توصیف صفات والای این پادشاه میپردازد و او را برتر از دیگران میداند. با اشاره به همراهی و حمایت لشان و اقبالهای الهی، شاعر از ویژگیهای نیکو و شجاعت این پادشاه سخن میگوید و او را مظهر انصاف و رهبری میداند. همچنین به اهمیت اتحاد و همبستگی در کشور و ملتی اشاره شده که با چشمههای محبت و دوستی، جلال و سعادت را در پی خواهند داشت. در نهایت، شاعر خواستار روزهای روشن و پر از آرامش برای کشور و مردم است.
هوش مصنوعی: باز هم دین و مملکت، با وجود مشکلات و گردونههای سرنوشت، به سرانجام خوبی دست خواهد یافت.
هوش مصنوعی: میخواهم بگویم که از چه دلیلی این فکر را به ذهنم آوردهام و برای درک آن چگونه ذهنم را به کار گرفتهام، مانند یک جادوگر.
هوش مصنوعی: فرمانده عادل خواسته بود که من را به درگاهش ببرم تا نشان چاکری و خدمتگزاری را به او تقدیم کنم.
هوش مصنوعی: زمانی که با کمک و حمایت خداوند، خوشبختی و سرنوشت خوبی را تجربه کردم، بر خودم میتوانم بگویم که به خاطر لطف او، توانستم در برابرش خاضع باشم.
هوش مصنوعی: در یک روز، شخص مهمی را دیدم که مانند پادشاهی بزرگ و با شکوه بود و عظمت او به حدی بود که شایستگی رهبری و سروری را داشت. او به گونهای برتر و استثنایی بود که درخشش و عظمت پیامبری و معجزات محمد (ص) را تداعی میکرد.
هوش مصنوعی: آصف، وزیر سلیمان، دارای قدرتی است که به وسیله فرمان او، دیوان را مانند موجودات شفاف داخل شیشه محدود میکند.
هوش مصنوعی: اگر کسی ناند که این ویژگیها متعلق به چه کسی است و کلاه مقام ارشاد بر سر کدام یک از افتخاران مینشیند.
هوش مصنوعی: او سرور و بزرگترین شخصیتهای کشور و ملت است، چنانکه در زیبایی و عظمت مانند خورشید و در خوشبختی و کامیابی چون سیاره مشتری میدرخشد.
هوش مصنوعی: کسی که تحت حمایت خداوند قرار دارد و دارای حکمت و تدبیر است، میتواند بر جهان فرمانروایی کند و مانند خورشید در آغاز صبح، بر دیگران نورافشانی کند.
هوش مصنوعی: پادشاهی که بر هفت کشور حکومت میکند، تاج و تختش نماد قدرت و دین علی است. او چون علی در میدان جنگ، شجاعت و جنگاوری را نمایان میسازد.
هوش مصنوعی: اکنون که در حضور ایشان هستم، شرط نیکو و آداب زیبای بندگی را به جا میآورم.
هوش مصنوعی: من ارتشی را دیدم که به اندازهٔ مور و ملخ جمع شده بودند، و هر یک از آنها مانند جنگجویانی آماده برای نبرد به نظر میرسیدند.
هوش مصنوعی: در روز نبرد، جنگجویان کارزار بر رقیبان خود که مانند آهوی وحشی هستند، تسلط دارند و همچون پلنگی در پی شکار میباشند.
هوش مصنوعی: شاه لشکری را به سوی دامغان میفرستد تا دشمنان را تحت فرمان خود قرار دهد و آنها را مغلوب کند.
هوش مصنوعی: ناگهان بهترین و برترین خورشید سرزمینهای پادشاهی و دین ظهور کرد، کسی که در این زمان قدرت معجزهآسا دارد و سحر و جادو را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: اگر شخصی بخواهد زیبایی و جذابیت شعر او را ببیند، به قدری تحت تأثیر قرار میگیرد که پیش از روز قیامت، مانند سامری از آتش غم میسوزد.
هوش مصنوعی: در اینجا به شخصی اشاره میشود که همسایه یا همراه امیر دیلانجی است، یعنی فردی که با او زندگی میکند یا دوستی دارد. این فرد به کسی تشبیه شده که با وجود قدرتمندی و دلاوری، باید به خاطر ویژگیهای خاص امیر دیگران را به چالش بکشد یا آنها را در نظر بگیرد. به اصطلاح، این شخص به خوبی میتواند با دلاوری و شجاعت خود، دیگران را شگفتزده کند.
هوش مصنوعی: رهبر و قهرمان سرزمین دانش و حکمت باید با افتخار و قدرت به کشور خدمت کند و آن را رهبری نماید.
هوش مصنوعی: آیا میدانی که آن بزرگواران از کجا آمدهاند؟ آنها از مقام والای بزرگی هستند که بالاتر از آسمانها قرار دارد.
هوش مصنوعی: حضرت نوح، پادشاه و حاکم عادلی است که در دین و حکمرانیاش، سروری و رهبریاش قابل ستایش است.
هوش مصنوعی: آن سلیمان با شکوه که فرمانروایی میکرد، با داشتن انگشتری خود، قدرتش را بر جنیان و انسانها بدون هیچ زحمتی به نمایش گذاشت.
هوش مصنوعی: خسرو عادل، تاج سرم، که دلش چون دریا وسیع و بزرگ است، و همت و ارادهاش از آن چیزی فراتر است که بتوانی به ذهن خود راه دهی.
هوش مصنوعی: خسرو سیارگان مانند زرگران همیشه برای او در حال کار و تلاش هستند تا او را با بهترین چیزها فراهم کنند، مانند زرگران که در کوره به ذوب طلا مشغولند.
هوش مصنوعی: در اینجا به توصیف احساسات و عشق پرداخته شده است. گویا هرچه در دل و زبان دارند، در عمق وجودشان مملو از شوق و محبت است، اما این احساسات درستی و زیبایی دارند. به نوعی، این افراد با وجود داشتن احساسات عمیق، گویی در بیان آن محتاط و با احتیاط هستند.
هوش مصنوعی: وقتی اوضاع و احوال روشن شد، شاهدار دلسوزی و محبت با آب لطفی که داشت، گلزار محبت را آبیاری کرد.
هوش مصنوعی: نخستین تصمیم را با شوقی تازه به هم زد، که جهانی از خود به وجود آورد و روش و مسیر شاهان اینگونه است که گوهری ارزشمند است.
هوش مصنوعی: این دو، به همراه یکدیگر با لطف خداوند در زمینههای حکومت و ملت به هم پیوستند و حمایت و همکاری کردند.
هوش مصنوعی: دوستان با لبخند شادی مانند صبح درخشنده و خندان هستند، اما دشمنان در غم و اندوه مانند غروب سرخی دارند. از این به بعد، بگو که من خون گریه میکنم.
هوش مصنوعی: شکر و سپاس خداوند را که خورشید و ماه در نظر من مانند ملک و سلطنت به وجود آمدهاند. این نعمتها و زیباییها از عمق وجودم بر دل و جانم میتابند.
هوش مصنوعی: از این به بعد با خوبی و مهربانی رفتار خواهد شد، چون این شیر وحشی با گوزن و باز و کبک دری در کنار هم هستند.
هوش مصنوعی: ابن یمین چیزی را که در زمینه نظم و اداره ملک و دین مشاهده کرده، بیان کرده است و در آغاز سخنان خود رمز و رازی نیز آورده است.
هوش مصنوعی: روزی خواهد آمد که در آسمان، دنیا شاهد همنشینی و نزدیکی خورشید و ماه خواهد بود، گویی که چرخ گردونهای آنها را به هم نزدیک کرده است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که این جمله اشاره به این دارد که شمشیر این افراد مانند گوهر و گوهری باارزش است و آنها با عزم راسخ بر روی عروس ملک و دین حرکت خواهند کرد تا روز قیامت. به نوعی میتوان گفت که آنها به دنبال حفاظت و بقای اصول و ارزشهای خود هستند تا در نهایت به هدفشان برسند.
هوش مصنوعی: برای اینکه نور و روشنی در ملک و دین پدیدار شود، لازم است که تیرگی و کافری را از این جهان بزدایند و بیرون برند.
هوش مصنوعی: هر جا که این دو شاه به توافق برسند، نباید از هم جدا شوند، زیرا در این جدایی، زمینهی فتنه و آشوبی به رنگ نیلوفر فراهم میشود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نام محمود و سنجر در جهان باقی است، نام نیک از گفتههای عنصری و انوری نیز باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: باد مانند محمود و سنجر است که هر کدام دارای صد غلام هستند و جان آنها را بردهاند. اینجا به آثار انوری و عنصری اشاره دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای جهان را دیدن تو فال مشتری
کیست آن کو نیست فال مشتری را مشتری
گر ز عنبر بر سمن عمدا تو افکندی زره
آن زره که کاشته است از غالیه بر ششتری
آهوی بزمی تو با کبر پلنگانت چکار
[...]
ای شکسته تیره شب بر روی ، روشن مشتری
تیره شب بر روی روشن مشتری در ششتری
از شکر بر نقره داری دانۀ یاقوت سرخ
وز شبه بر عاج داری حلقۀ انگشتری
زلف مشکین تو پنداری که آزر بر نگاشت
[...]
ای شکنج زلف جانان بر پرند ششتری
سایبان آفتابی یا نقاب مشتری
توده توده مشک داری ریخته بر پرنیان
حلقه حلقه زلف داری بافته بر ششتری
گاه بر گلنار تازه شاخهای سنبلی
[...]
ای به رخسار و به عارض آفتاب و مشتری
آفتاب و مشتری را من به جانم مشتری
داری از سنبل نهاده سلسله بر آفتاب
داری از عنبر کشیده دایره بر مشتری
از سر زلف سیه با حلقههای سنبلی
[...]
ای پدیدار آمده همچون پری با دلبری
هر که دید او مر ترا با طبع شد از دل بری
آفتاب معنی از سایت بر آید در جهان
زان که از هر معنیی چون آفتاب خاوری
زهره مزهر بر تو سازد کز عطارد حاصلی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.