ایدل نصیحتم بشنو تا برون بری
گوی مراد از خم چو کان روزگار
خواری مکش ز حرص چو مرغان خانگی
سیمرغ وار قاف قناعت کن اختیار
چون شیر شرزه یکتنه میباش در جهان
مانند گاو چشم بکنجاره پر مدار
شادان مشو ز نیک و ز بد هم غمین مباش
میدار ممکنات جهان جمله در شمار
میدان که بودنی بوجود آید از عدم
تا چرخ را بود زبر این مدر مدار
تخمی که کشته ئی بر آن بدروی بصبر
من بعد هر چه بایدت ایدل برو بکار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن نصیحتی است به زبان شاعرانه که به فردی به نام ایدل گفته میشود. در این نصیحت به او توصیه میشود که از حرص و آز دوری کند و به تحقق قناعت بپردازد. او را تشویق میکند که مانند شیر قوی و مستقل باشد و از نگرانیهای دنیوی دوری کند. همچنین به این نکته اشاره میشود که همه چیز در دنیا از عدم به وجود میآید و در مقابله با مشکلات باید صبوری پیشه کند. در نهایت این نصیحت به ایدل میگوید که هرچه نیاز دارد، باید به عمل بپردازد.
هوش مصنوعی: ای دل، به نصیحت من گوش کن تا از مشکلات و دردسرهای زندگی خارج شوی. منظورم از خم و کان، پیچیدگیها و تنگناهای روزگار است.
هوش مصنوعی: حرص و طمع را کنار بگذار و از زندگی ساده و قناعتآمیز لذت ببر، مانند پرندگان خانگی که از زندگی خود راضیاند. خود را به قناعت و آرامش دعوت کن و از دنبال کردن خواستههای بیپایان دست بردار.
هوش مصنوعی: مثل یک شیر نترس و بینظیر در دنیا بمان، ولی مثل گاو بیفکری نکن و گوشهای را پر از حواسپرتی نکن.
هوش مصنوعی: خوشحال نباش از کارهای خوب و نیک و از کارهای بد هم غمگین نباش. تمام چیزهایی که در جهان وجود دارند، همه قابل شمارش و محدود هستند.
هوش مصنوعی: بدان که چیزی که هست به وجود میآید از نبود و عدم تا اینکه چرخ وجود بر این مدار بگردد.
هوش مصنوعی: تخم را که بر آن میکارید، با صبر و حوصله انتظار داشته باشید که در آینده، آنچه برایتان پیش آمد، به کارتان بیاید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار
بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر
از مارگیر مار برآرد همی دمار
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چون تیغ آبداده و یاقوت آبدار
همرنگ آسمان و به کردار آسمان
زردیش بر میانه چو ماه ده و چار
چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد
[...]
از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار
در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ
با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
ماندست چون دل من در زلف او سیر
[...]
یکروز مانده باز زماه بزرگوار
آیین مهر گان نتوان کرد خواستار
آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش
با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار
ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود
[...]
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل
ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار
یاری که ذره ذره نماید همی نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.