عید آمد ای نگار بده جام خوشگوار
کز جام خوشگوار شود کار چون نگار
بگذشت ماه روزه غنیمت شمار عید
زیرا که هست نوبت این نیز برگذار
برخیز و عزم میکده کن ز آنکه بعد ازین
نبود هوای صومعه با طبع سازگار
گر زر نداری آنک بدان آب رز خری
سهلست خیز جامه ببر جام می بیار
نی نی نعوذ بالله ازین کار فارغم
ساغر مده بدست من ای ترک میگسار
تشبیب این قصیده بآئین شاعران
کردم بمی و گرنه گواهست کردگار
کین بنده مدتیست کزین جرم تایبست
از راه اختیار نه از روی اضطرار
خاصه کنون که امر شهنشاه عهد شد
با نهی کردگار درین کار دستیار
شاه جهان که عالم کون و فساد را
آمد بیمن معدلتش باصلاح کار
جان و جهان فضل و کرم تاج ملک و دین
آن همچو تاج سرور شاهان روزگار
تضمین کنم ز گفته استاد انوری
یک بیت آبدارتر از در شاهوار
نی از برای آنکه مرا نیست دسترس
بر مثل آن و بهتر از آن هم هزار بار
اما چو عادتیست که تضمین همی کنند
اشعار یکدگر شعرای سخن گذار
من نیز استعارت بیتی همیکنم
کان هست حسب حال در اطرای شهریار
ای کاینات را بوجود تو افتخار
ای بیش از آفرینش و کم زآفریدگار
همچون بنان و کلک تو دربار و درفشان
باد خزان ندید کس و ابر نوبهار
آن هم بسعی دست تو باشد که روزم رزم
بر فرق خصم تیغ تو گوهر کند نثار
جوشن شود بسان زره بر تن عدوت
از زخم تیر و نیزه تو گاه کارزار
زهر آبگون حسام تو چون باد وقت کین
آتش فروخت در جگر خصم خاکسار
گردد اسیر مخلب شهباز همتت
سیمرغ زر نگار فلک درگه شکار
باد سموم قهر تو گر بگذرد ببحر
خیزد چو موج زو شر رو چون دخان بخار
نسبت بشمس اگر ببری گاه انتساب
کی شمس را بود بجهانگیری اشتهار
چون خاک اگر چه پست بود حاسدت ولی
گردد بلند مرتبه چون بر شود بدار
از رنج حرص می نرهد حاسدت چو مور
تا شربتی بدو ندهد از لعاب مار
در کار خصم جاه تو چرخ ار شود جهود
با کتفش آفتاب شود پاره غبار
خود را عدوت اگر چه محلی نهد چو صفر
هرگز بهیچ روش نیارند در شمار
بیتی دگر چو آب زر از گفته کمال
چون بود بس مناسب من کردم اختیار
غرق بحار جود تواند عالمی چنانک
جز بنده ز آنمیانه نماندست بر کنار
کردیم با زبان کمال آنچه داشتیم
در دل نهان بحضرت عالیت آشکار
چون دست زرفشان توأم هست پایمرد
دانم که بعد ازین نکشم بار انتظار
با ضعف از آن شد ابن یمین کش یسار نیست
می گیرد از یسار یکی قوت هزار
تا در جهان ز روی طبیعت علی الدوام
گل جفت خار باشد و با مل بود خمار
بادا عدوت را بگه عشرت و نشاط
از مل خمار بهره و از گل نصیب خار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره خوشی و شادی پس از عید و فرارسیدن زمان میکده و شرابنوشی است. شاعر دعوت به شادی میکند و به گذشت زمان روزه و همچنین بزرگی نعمتهای الهی اشاره میکند. او از شاهی سخن میگوید که با عدالت و کرم خود، اصلاحات را در جهان برقرار کرده است و او را بالاتر از آفرینش معرفی میکند. در ادامه، قدرت و تواناییهای شاه را توصیف میکند و به پیروزیهای او در جنگ و مدیریت اشاره میکند. شاعر همچنین از حسادت دشمنان و کوشش آنها برای تخریب شاه سخن میگوید، اما بر این باور است که عظمت و کرامت او هیچگاه کاهش نخواهد یافت. در نهایت، شاعر از جدال دائمی میان خیر و شر و کنار آمدن با مشکلات زندگی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: عید فرارسیده است، ای محبوبم، یک جام شیرین به من بده تا از آن بنوشم و روح و جانم شادتر شود، زیرا که نوشیدن از این جام به تماشای زیبایی تو میافزاید.
هوش مصنوعی: زمان ماه رمضان به پایان رسید، پس عید را غنیمت بشمارید، زیرا اکنون وقت برگزاری این جشن است.
هوش مصنوعی: برخیز و تصمیم بگیر به میکده بروی، چرا که پس از این هوای صومعه با طبیعت تو سازگاری ندارد.
هوش مصنوعی: اگر پول نمیداری، برای خرید آب گلسرخ، کار سختی نیست. فقط لباس خود را بردار و جام می بیاور.
هوش مصنوعی: هرگز به فکر انجام این کار نباش، به من جام می نده، ای ترک مینوش!
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به این نکته اشاره میکند که او در سرودن این قصیده، از روشهای شاعران دیگر استفاده کرده است. اما اگر بر مبنای دلیل و حقیقت بخواهیم قضاوت کنیم، فرستادهای از سوی خداوند درستی این کار را تأیید میکند.
هوش مصنوعی: این بنده مدتی است که به خاطر این گناه توبه کردهام؛ این کار را از روی انتخاب خودم انجام دادهام، نه به خاطر ناچاری.
هوش مصنوعی: بهویژه حالا که فرمان شاه، به تأسیس و پیشبرد این کار، با دستور خداوند متعال همراه شده است.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شاهی میپردازد که به دلیل وجودش، جهان و شرایط آن بهبود یافته و کارها به سامان آمده است. این شاه با وجود خود، به کائنات نظم و برکت بخشیده و باعث اصلاح امور جامعه شده است.
هوش مصنوعی: زندگی و همه چیز، خصیصههای نیک و بخششها، مانند تاجی است که بر سر پادشاهان و فرمانروایان زمان میدرخشد.
هوش مصنوعی: میخواهم بگویم که میتوانم یک بیت بسیار زیبا و تاثیرگذار از گفتار استاد انوری را بیاورم که از شعرهای دیگر بهتر و دلنشینتر است.
هوش مصنوعی: من نتوانستم به چیزی شبیه و بهتر از این دسترسی پیدا کنم، بنابراین از نی استفاده میکنم.
هوش مصنوعی: اگرچه این رسم است که شاعران اشعار یکدیگر را در آثار خود میگنجانند، اما این کار بخشی از فرهنگ ادبی آنهاست.
هوش مصنوعی: من هم شعری مناسب با شرایط و حال و هوای شهریار میآورم.
هوش مصنوعی: ای کسی که وجود تو برای کائنات افتخار است، تو بیشتر از آفرینش و کمتر از آفرینندهای.
هوش مصنوعی: شبیه دست و قلم تو، قدرت و شکوهی است که در فصل پاییز کسی آن را ندیده و باران بهاری نیز به آن نمیرسد.
هوش مصنوعی: تلاش تو باعث میشود که روز مبارزه، شمشیر تو بر سر دشمن بریزد و او را ذلیل کند.
هوش مصنوعی: زخمهای تیر و نیزه تو در نبرد، مانند زرهای بر تن دشمن مینشیند و او را پوشش میدهد.
هوش مصنوعی: تیغ زهرآگین تو مانند بادی در زمان انتقام، آتش را در دل دشمن ناتوان افروخت.
هوش مصنوعی: وقتی که با تلاش و ارادهی قویات به دنبال هدفهایت بروی، شگفتیهای بزرگ و زیباییهایی چون سیمرغ را به دست خواهی آورد.
هوش مصنوعی: اگر باد سوزناک قهر تو بگذرد، دریا به جنبش درخواهد آمد مانند موجی که از آن برمیخیزد و شرارت تو مانند دود و بخار پراکنده خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر خورشید را با نسبتی بخوانی، به چه دلیلی باید به شهرت جهانگیری آن اشاره کنی؟
هوش مصنوعی: اگرچه خاک از نظر مقام و ارزش پایین است و حسادت تو را به آن میکشاند، اما مانند خاک که وقتی به اوج میرسد، میتواند بلندمرتبه و باارزش شود، انسان نیز میتواند با تلاش و عمل صالح به جایگاهی بالا دست یابد.
هوش مصنوعی: حسادت تو مانند مور در رنج و زحمت است، زیرا تا زمانی که چیزی از دنیا نتواند به دست آورد، از خوب و بد خود نمیگذرد و در تلاش است.
هوش مصنوعی: اگر جاه و مقام تو در برابر خصم یک دور چرخش کند، حتی اگر او یهودی باشد، در آن صورت با قدرتش میتواند مانند خورشید، غباری را به کنار بزند و بالا رود.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است دشمنی خود را در جایی قرار دهد، اما مانند عدد صفر هیچگاه به هیچ روشی در محاسبه و شمارش نمیآید.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کلامی زیبا و ارزشمند مانند آب طلاست و چون از زبان کسی چون کمال صادر شده، بسیار مناسب و با ارزش است. من نیز این گفته را برگزیدم و به انتخاب آن افتخار میکنم.
هوش مصنوعی: اگر دریاهای سخاوت پر شود، جهانی شکل میگیرد که هیچ کس جز بنده در آن نمیتواند باقی بماند.
هوش مصنوعی: ما با کلامی کامل آنچه را که در دلمان پنهان بود، به صورت آشکار به حضور شما عرضه کردیم.
هوش مصنوعی: من میدانم که پس از این نمیتوانم بار سنگین انتظار را تحمل کنم، زیرا همواره از جانب توعزت و قدرتی دارم که همچون دست.
هوش مصنوعی: ابن یمین با ناتوانیاش نمیتواند از یسار بهره ببرد، اما کسی که ناتوان است، از طرف دیگر میتواند نیرویی به مراتب بیشتر از یسار به دست آورد.
هوش مصنوعی: در این دنیا همیشه گل و خار در کنار هم وجود دارند و این نشاندهنده طبیعی بودن و هماهنگی میان زیبایی و سختیها است. همچنین، حالت مستی و شگفتی نیز بخشی از زندگی انسانی است که نباید نادیده گرفته شود.
هوش مصنوعی: باد، دشمن تو را به خوشی و نشاط آشنا کند، و تو از می خمار بهرهمند شوی و از گل تنها خار نصیب ببری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار
بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر
از مارگیر مار برآرد همی دمار
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چون تیغ آبداده و یاقوت آبدار
همرنگ آسمان و به کردار آسمان
زردیش بر میانه چو ماه ده و چار
چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد
[...]
از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار
در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ
با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
ماندست چون دل من در زلف او سیر
[...]
یکروز مانده باز زماه بزرگوار
آیین مهر گان نتوان کرد خواستار
آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش
با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار
ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود
[...]
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل
ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار
یاری که ذره ذره نماید همی نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.