به شهر شروان بُد شاعری بهار بنام
که شهره بود به مطبوعی و سخندانی
از آن سخنور جز اندکی ندانم شعر
هم آنچه دانم دانند عالی و دانی
به شعر خویش هماکنون مفاخرت نکنم
که فخر بر هنر خود بود ز نادانی
به دیو مردم نادان همی نبندم دل
کزین گروه نبینم به جز گران جانی
ولی از اینان یکتن شدست خصمی من
به رای ابلیسی و به خوی شیطانی
همی چه گوید گوید کزان بهار توراست
ز شعر دفتری انباشته به پنهانی
چه بازگویم با ابلهی چنین که ز جهل
نکو نداند شروانی از خراسانی
چه رنجه دارم تن در ستیز آن که بود
به ... خوردنش آسایش و تنآسانی
دریغ باشد پرداختن به چونین دیو
مرا که هست به ملک سخن سلیمانی
ایا فسانه به جهل و دریده ک.. و کفل
چنان که سلمان در پاکی و مسلمانی
به ک.. خویش فرو بر سطبر ک.. بهار
سپس بسنج کهطوسیاستیاکه شروانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره شاعری به نام بهار است که در شهر شروان زندگی میکند و به خاطر مهارتهایش در شعر مشهور است. شاعر از دانایی و هنر خود به هیچکس فخر نمیکند، چرا که این کار را نشانه نادانی میداند. او به نادانی و بیخود بودن برخی افراد اشاره میکند و یکی از آنها را به عنوان خصمی برای خود معرفی میکند. این شخص به بهار تهمت میزند و او با او ستیز نمیکند، زیرا میداند که پرداختن به بحث با نادانان بیفایده است. شاعر در نهایت به اعتبار و مقام خود به عنوان یک سخنور بزرگ اشاره میکند و تأکید میکند که تلاش برای پاسخگویی به کسانی که از جهل رنج میبرند، بیمعناست.
هوش مصنوعی: در شهر شروان شاعری به نام بهار زندگی میکرد که به خاطر شعرهای زیبا و سخن سنجیاش معروف بود.
هوش مصنوعی: من خیلی چیزها از آن گوینده نمیدانم، اما هر چه هم که میدانم، هم بزرگان و هم مردم عادی از آن آگاه هستند.
هوش مصنوعی: حالا به شعر خود نخواهم بالید، زیرا این کار فقط از نادانی ناشی میشود.
هوش مصنوعی: من به دیوانگی و نادانی مردم دل نمیبندم، چون از میان این گروه تنها انسانی سنگینبار و ناتوان میبینم.
هوش مصنوعی: اما از میان این افراد، یکی دشمن من است که به رأی ابلیس و به ویژگیهای شیطانی خود عمل میکند.
هوش مصنوعی: همه آنچه که او میگوید از آن بهار توست، چراکه اشعار در دفتری به طور پنهانی انباشته شدهاند.
هوش مصنوعی: چه بگویم با کسی که به دلیل نداشتن دانش، نمیتواند فرق بین چیزهای مختلف را بفهمد؛ مثل اینکه نتواند شروانی را از خراسانی تشخیص دهد.
هوش مصنوعی: من چه زحمتی میکشم در مبارزه با کسی که آرامش و راحتیاش در سرکردن من و ستم به من است.
هوش مصنوعی: پرداختن به چنین موضوعی برای من مایه افسوس است، چون در دنیای کلام، مانند سلیمان صاحب مقام هستم.
هوش مصنوعی: آیا داستان و افسانه، به نادانی و نوجوانی شبیه است، و یا با شفافیت و صداقت همچون سلمان که در پاکی و ایمان خود است؟
هوش مصنوعی: به خودت مراجعه کن و از خودت بپرس که آیا درون قلبت چیزی برای شگفتی و شادی وجود دارد، سپس به فصل بهار نگاه کن و ببین که آیا حال و هوای تو شبیه به حال و هوای منطقه طوس است یا به حال و هوای منطقه شروان.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی؟
برای پرورش جسم جان چه رنجه کنم؟
که: حیف باشد روح القدس به سگبانی
به حسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی
برای پرورش جسم و جان چه رنجه کنم
که حیف باشد روح القدس بسگبانی
بحسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مخوان فسانهٔ افراسیابِ تورانی
مگوی قصهٔ اسفندیارِ ایرانی
سخن ز خسرو و سلطانِ هفت کشور گوی
که خَتْم گشت بدو خسروی و سلطانی
معزِّ دینِ خدای و خدایگانِ جهان
[...]
در آمد از غم تو ، ای بخوبی ارزانی
بکار من چو سر زلف تو پریشانی
کنم بطبع فدای تو دیده و دل و جان
که تو عزیزتر از دیده و دل و جانی
بنفشه زلفی و گل خدی و چه می گویم؟
[...]
به هرزه بر سر دنیا مشو به نادانی
که چون توئی بچنین کار نیست ارزانی
چو عمر ضایع کردی بر آن پشیمان باش
اگرچه سود ندارد کنون پشیمانی
غم جهانی بر جان خویشتن چه نهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.