از من که میبرد سوی دستور خافقین
رمزی در آن شکایت ایام منطوی
والا علاء دولت و ملت محمد آنک
لطفش شکست رونق اعجاز عیسوی
خورشید چون بسایه رای وی اندرست
دارند اخترانش مسلم بخسروی
کلک ضعیف اوست که محکم میان ببست
تا رسم ملک و قاعده دین کند قوی
هستند گاه بخشش و کوشش غلام او
حاتم بزرفشانی و رستم بپهلوی
پیکان او ز جوشن پولاد بگذرد
چون سوزن فسان زده از لابلا جوی
گوید بدو که ابن یمین را شکایتی است
در بندگیت عرضه کنم بو که بشنوی
آخر روا بود چو منی را که گاه نطق
روح الامین سزد بر سیلی و پیروی
نظمی چو آب ز آتش طبعم روان شده
خواهی قصیده خواه غزل خواه مثنوی
در کام من دمی بصفت سحر سامری
در دست من خطی بخوشی نقش مانوی
در زیر طاق گنبد فیروزه هر که دید
لب برگشاد و گفت چرا بسته چون خوی
اکنون که شد شکفته ز فیض سحاب لطف
صد گونه گل بگلشن اقبالت از نوی
از دور چرخ هست پریشان دلم چنانک
افتاد یکدو جای مرا نا روا روی
خوشگوی بلبلی چو من آخر دریغ نیست
در گوشه قفص شده ناکام منزوی
کیوان مهابتی چو تو برجیس منظری
بهرام صولتی تو و خورشید پرتوی
یکره نظر بابن یمین کن که گفته اند
از هیچ تخم نیک بر بدبند روی
بادا بقای عمر تو تا جاه اخروی
حاصل کنی بواسطه مال دنیوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر گلهمندی از زمانه و درخواست توجه به مشکلات شاعر است. شاعر با اشاره به قدرت و عظمت محمد، به نیکیهای او و ضعفهای خود در مقایسه با او اشاره میکند. او از احساس تنهایی و ناکامی در زندگی میگوید و به صفات نیک و بخششهای دلنشین دیگران، مثل حاتم طایی و رستم در میدان جنگ، اشاره میکند. او به زیباییهای کلام و هنر خود اشاره کرده و از دردی در دلش سخن میگوید که ناشی از دوری از محبوبش است. در نهایت، شاعر درخواست میکند که به سرنوشتش توجه شود و از بخت نیکش در دنیا و آخرت صحبت میکند.
هوش مصنوعی: من از این که به سوی قوانین آسمانی میروم، شکایتی از روزگار پنهان دارم.
هوش مصنوعی: علی و مقام و حکومت محمد بسیار بلند است و لطف او باعث شد که جاذبهی معجزهی عیسی در هم شکسته شود.
هوش مصنوعی: خورشید به خاطر نور و گرمایش، مانند سایهای که بر افلاک میافکند، ستارهها را در دایرهٔ خود نگاه میدارد و این موضوع برای آنها حقیقتی مسلم به شمار میرود.
هوش مصنوعی: قلم ناتوان او به گونهای محکم بسته شد که اصول پادشاهی و قواعد دین را قویتر از قبل به نمایش بگذارد.
هوش مصنوعی: در برخی مواقع، بخشش و تلاش برای خدمت به دیگران از ویژگیهای افرادی مانند حاتم طائی و رستم است که در کنار هم قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: پیکان او مانند یک سوزن که از میان آب میگذرد، به آسانی از زرهی آهنین عبور میکند.
هوش مصنوعی: به او میگوید که من شکایتی از ابن یمین دارم که میخواهم در مورد بندگیات به تو بگویم تا تو آن را بشنوی.
هوش مصنوعی: در نهایت، آیا درست است که فردی مثل من، گاهی اوقات باید ندای الهی را فراموش کند و فقط از احساسات و خواستههای خود پیروی کند؟
هوش مصنوعی: شعری که من سرودهام مانند آب است که از آتش درونم جاری شده است. حالا میخواهی شعر بلند باشد، یا شعرهای کوتاه، یا به صورت دو خطی باشد، فرقی نمیکند.
هوش مصنوعی: در لحظهای که لذت میبرم، مانند سحر و جادو، خطوطی زیبا و خوشایند در دستم وجود دارد که مرا به یاد زیباییهای مانوی میاندازد.
هوش مصنوعی: زیر گنبد آسمان فیروزهای، هر کسی که به آن نگاه کرد، دهانش را باز کرد و گفت: چرا مثل خوی (دل) بسته شده است؟
هوش مصنوعی: اکنون که به لطف باران، انواع گلها در باغ اقبال تو شکوفا شدهاند.
هوش مصنوعی: از دور، دلم به خاطر مشکلات و آشفتگیهایم پریشان است، به گونهای که احساس میکنم یک بار در دو جا به من ظلم شده است.
هوش مصنوعی: بلبل خوشخوانی مانند من در گوشه قفس گرفتار و ناامید است، که جای تأسف دارد.
هوش مصنوعی: تو مانند کیوانی با زیبایی و شکوه، که مانند بهرام، قدرت و جلالی خاص داری و همچون خورشید، روشنی و درخشش تو بر دلها میتابد.
هوش مصنوعی: به دقت به سخنان ابن یمین توجه کن، چرا که گفتهاند هیچ چیز خوبی از بدی به وجود نمیآید.
هوش مصنوعی: باشد که عمر تو پایدار بماند تا بتوانی با استفاده از مال دنیا، مقام و جایگاه خوبی در آخرت کسب کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی قیمت است شکر از آن دو لبان اوی
کاسد شد از دو زلفش بازار شاهبوی
این ایغده سری به چه کار آید ای فتی
در باب دانش این سخن بیهده مگوی
تا صبر را نباشد شیرینی شکر
[...]
ای قصد تو به دیدن ایوان کسروی
اندیشه کرده ای که بدیدار آن روی
ایوان خواجه با توبه شهر اندورن بود
دیوانگی بود که تو جای دگر شوی
آن کس که هر دو دید، مر ایوان خواجه را
[...]
بنمود چون ز برج بره آفتاب روی
گلها شکفت بر تن گلبن به جای موی
چون دید دوش گل را اندر کنار جوی
آمد به بانگ فاخته و گشت جفتجوی
آن ماه سرو بالا آن سرو ماه روی
از روی او دلم نشکیبد به هیچ روی
چشمم ز مهر ماهش گشته بسان ابر
جسمم ز عشق سروش گشته بسان موی
اشک و رخم ز عشقش چون برگ در خزان
[...]
ای بازوی شریعت از اقبال تو قوی
تابنده از جمال تو آثار خسروی
هر گه که در مهم معالی ندا دهی
جز پاسخ متابعت از چرخ نشنوی
فتنه غنوده گشت در ایام تو، که تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.