دولت بود مساعد و اقبال و بخت یار
آنرا که کرد بندگی شاه اختیار
آن شاه داد بخش که دوران دولتش
آرد بمهرگان ستم عهد نو بهار
سلطان شرق و غرب شهنشاه بحر و بر
خورشید ملک سایه الطاف کردگار
شاه جهان طغایتمور خان که آفتاب
دایم بزیر سایه چترش کند مدار
رأیش فکند در دل خورشید آتشی
کانرا ز ثابتات فروزنده شد شرار
بر اسب پیلتن خرد او را چو دید گفت
بر شیر آسمان شه سیاره شد سوار
در عرض اگر بلجه دریا گذر کنند
خیل و سپاه او که برونند از شمار
گردد شمار چرخ فلک یکعدد فزون
از روی آب بس که رود بر هوا غبار
از رأی پیرو قوت بخت جوان شدست
تا حد قیروانش مسخر ز قندهار
شهباز همتش چو بپرواز برشود
سیمرغ زرنگار فلک را کند شکار
میپرورد بمهر دل اندر صمیم کان
گردون ز بهر بخشش عامش زر عیار
در روزگار معدلت او گوزن و میش
با شیر گشته همبر و با گرگ همکنار
گر منجنیق قهر بگردون روان کند
گردد ز خاک پست تر این نیلگون حصار
شاها توئی که خسرو سیاره هر بگاه
بوسد جناب جاه تو از بهر افتخار
حزم تو رسم مستی از آن گونه برفکند
کز چشم دلبران نرود تا ابد خمار
در مصر هر دلی شده مانند زر عزیز
ز آنرو که زر بود بر تو همچو خاک خوار
گر ذره ئی ز رأی تو عکسی بر آسمان
اندازد آفتاب دگر گردد آشکار
باد ار فشاند از تف قهرت شراره ئی
بر آب بحر خیزد ازو دود چون بخار
جولان کنان بعرصه میدان آسمان
روزی فتاد باره قدر تو را گذار
نعلی فتاد از سم گردون نورد تو
زودش فلک ز بهر شرف کرد گوشوار
ای خسروی که بر درت از سروران عهد
صفها بود کشیده ز هر سو بروز بار
هر یک بصفدری و بگردی و پهلوی
از پور زال برده سبق روز کار زار
ز آنجمله سروران سر گردنکشان ملک
چون کرد شاه بنده نوازش بزرگوار
برباید از جلالت رتبت بفر شاه
از فرق آفتاب فلک تاج زرنگار
والا نظام دولت و ملت که در جهان
دارد چو آفتاب جهانگیر اشتهار
فرخنده طالعی که شهنشاه عهد راست
کو را چنین خجسته مطیع است و دوستدار
شاها نظام ملت و دین چون بجان کمر
در پای تخت فرخ تو بست بنده وار
گردونش دید پیش تو بر رسم تهنیت
گفت ای ستوده شاه ز شاهان روزگار
غیر از تو بنده ئی که بود شه نشان که داشت
چشم بد از تو دور وزان گرد نامدار
او را نواز و تربیت از وی مدار باز
تا مملکت بملک در افزایدت هزار
ختم ثنا کنم پس از این بر دعای خیر
نی بهر آنک بر سخنم نیست اقتدار
اما چو بنده ابن یمین نیک واقف است
بر نازکی طبع تو ای شاه کامکار
آن به که تا ملالت خاطر نباشدت
اطناب را بدل کند اکنون باقتصار
تا ز آب و خاک و آتش و با دست در جهان
ترکیب هر چه زیر فلک باشدش قرار
بادا قرار در کنف عدل رأفتت
هر چیز را که هست مرکب ازین چهار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره ستایش یک شاه بزرگ و قدرتمند است که دولتش در دوران خوشی و برکت قرار دارد. شاعر به توصیف ویژگیهای شایسته این شاه میپردازد که با حکمت و شجاعتش، زمین و آسمان را فتح کرده و سایهاش بر همه گسترش یافته است. او به قدرت و تاثیرگذاری نظر شاه بر مردم و طبیعت اشاره میکند و بیان میکند که حکمت و شجاعت او باعث آرامش و هماهنگی میان موجودات طبیعی و انسانی شده است. همچنین، شاعر از سپاه او، ثروت و بخششهایش به نیکی یاد میکند و در پایان، دعای خیر برای او میکند؛ زیرا او را شایسته تقدیر میداند.
هوش مصنوعی: خوشبختی و موفقیت به کسانی روی میآورد که ریشه در خدمت کردن به پادشاه و اطاعت از او دارند.
هوش مصنوعی: آن پادشاهی که با بخشش و عدل خود، دوران حکومتش را در روزگار مهرگان و در زمانهای سخت سپری میکند، از فصل نو و پربرکت بهاری یاد میکند.
هوش مصنوعی: سلطان شرق و غرب، پادشاه دریا و خشکی، همچون خورشید درخشان، سایه لطف و محبت خدای بزرگ را بر سر دارد.
هوش مصنوعی: شاه جهان، طغایتمور خان، همانند آفتابی است که همیشه زیر سایه چتر او سایه میافکند.
هوش مصنوعی: او با فکر و اندیشهاش، آتش و حرارتی را در دل خورشید ایجاد کرد که از چیزهای پایدار و مستحکم به وجود آمده و شعلهور خواهد بود.
هوش مصنوعی: بر اسب مبارزی که دانا بود، وقتی او را دید، گفت: بر شیر آسمان، آن شاهی که همچون سیارهای درخشان است، سوار شده است.
هوش مصنوعی: اگر دریا موجهای بلندی بزند و خیل زیادی از مردم و سپاهیان در آن عبور کنند، تعداد آنها از شمار خارج میشود.
هوش مصنوعی: چرخش جهان به حدی است که بر روی آب، از شدت حرکت رودها غباری باقی میماند که نشاندهندهٔ تحرک و تغییرات است.
هوش مصنوعی: جوانی که به قدرت و شانس خود ایمان دارد، تا جایی که به دست قیران میرسد، میتواند بر قندهار تسلط پیدا کند.
هوش مصنوعی: وقتی که شهباز با عزم و ارادهاش به پرواز در میآید، میتواند سیمرغ زیبای آسمان را شکار کند.
هوش مصنوعی: دل به عشق و محبت پرورش مییابد و در فضایی خالص و صمیمی قرار میگیرد، زیرا آسمان برای بخشش و محبتش، طلا و ثروت را در اختیار قرار داده است.
هوش مصنوعی: در زمانی که عدالت برقرار است، گوزن و میش در کنار شیر زندگی میکنند و با گرگ همنشین میشوند.
هوش مصنوعی: اگر منجنیق خشم خود را به سوی آسمان پرتاب کند، این حصار نیلگون رنگ که از خاک پایینتر است، نیز به زیر خواهد رفت.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، تو همان سیارهای هستی که هر ساعت ستارههای دیگر به خاک پای تو احترام میگذارند تا افتخارت را ارج نهند.
هوش مصنوعی: احتیاط و هوشیاری تو باعث میشود که نشانههای سرمستی و شیدایی برای همیشه از دل محبوبان نرود و آنها همیشه دچار حالتی باشند که دلشان نشاط نداشته باشد.
هوش مصنوعی: در مصر، هر دلی چون طلا ارزشمند شده است، چون طلا بر تو مانند خاک بیارزش است.
هوش مصنوعی: اگر حتی ذرهای از اندیشه تو بر آسمان تابیده شود، آفتاب به نحوی دیگر نمایان خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر باد بر اثر خشم تو شعلهای بر آب بزند، از آن دود برمیخیزد مانند بخار.
هوش مصنوعی: در فضایی وسیع و بیکران، روزی فرصتی به دست میآید که ارزش و موقعیت تو را بشناسند و به آن افتخار کنند.
هوش مصنوعی: نعلی از پای اسب آسمانی افتاده و به خاطر مقام و ارزش آن، آسمان برایش گوشوارهای ساخته است.
هوش مصنوعی: ای فرمانروایی که در آستانهات از بزرگان روزگار صفویه حضور دارند، روزی شکوهمند و بارانی بر تو فرود آمده است.
هوش مصنوعی: هر یک از پهلوانان و جنگجویان با سرعت و چالاکی حرکت میکنند و در کنار هم در میدان نبرد حضور دارند، مانند فرزندان زال که برای مبارزه آماده شدهاند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف بزرگی و مقام افرادی میپردازد که در میان گردنکشان و قدرتمندان، سروری خاص دارند. وقتی که شاه با محبت و بزرگواری به این افراد توجه میکند و آنها را نوازش میکند، نشانهای از بزرگمنشی و عظمت اوست. به طور کلی، این عبارت به نوعی نشاندهندهی احترام و ارادت نسبت به افرادی است که در جامعه مقام و نفوذ خاصی دارند.
هوش مصنوعی: از مقام و grandeur تو، ای شاه، باید تاجی زیبا همچون تاج خورشید بر سرت بگذارند.
هوش مصنوعی: نظام و حکومت کشور و مردم، در دنیا به اندازهی آفتاب روشن و مشهور است.
هوش مصنوعی: شادروزی و خوشبختی کسی که در زمان سلطنت شاه محبوب و دوستداشتنیاش به دنیا آمده است و از او پیروی میکند.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، نظام ملت و دین چون به جان آمده، مانند بندهای که در پای تخت خوشبختی تو زانو زده است.
هوش مصنوعی: آسمان به نشانهی تبریک پیش تو آمد و گفت: ای ستودهترین پادشاه، تو برترین فرمانروای زمانهای.
هوش مصنوعی: به جز تو، دیگر کسی که نشانی از پادشاهی دارد، نمیتواند چشمی بد نسبت به تو داشته باشد و از آن بدنامی دور است.
هوش مصنوعی: او را تربیت کن و از او دور نشو، تا اینکه مملکتت به هزاران برابر افزایش یابد.
هوش مصنوعی: من پس از این فقط دعاهای خیر را بر زبان میآورم، زیرا در گفتارم قدرتی ندارم.
هوش مصنوعی: اما بنده ابن یمین به خوبی میداند که تو ای شاه توانمند، چه ظرافتی در ذوق و سلیقهات وجود دارد.
هوش مصنوعی: بهتر است که کسی که دلی ناراحت ندارد، در صحبتهایش زیاد سخن نگوید و به اختصار بپردازد.
هوش مصنوعی: آب، خاک و آتش به همراه تلاش و زحمت انسان، هر چیزی را که در این دنیا وجود دارد شکل میدهد و در آن قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: ای کاش آرامش و آسایش در سایهی انصاف و مهربانیات بر همهی چیزهایی که از این چهار عنصر ساخته شدهاند، حاکم شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار
بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر
از مارگیر مار برآرد همی دمار
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چون تیغ آبداده و یاقوت آبدار
همرنگ آسمان و به کردار آسمان
زردیش بر میانه چو ماه ده و چار
چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد
[...]
از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار
در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ
با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
ماندست چون دل من در زلف او سیر
[...]
یکروز مانده باز زماه بزرگوار
آیین مهر گان نتوان کرد خواستار
آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش
با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار
ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود
[...]
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل
ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار
یاری که ذره ذره نماید همی نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.