گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

شماره ۱: در دیده هرک توتیای تو بود

شماره ۲: کی عقل به سر حد جمال تو رسد

شماره ۳: انصاف ز اختلاف ایام فرق

شماره ۴: هر چند که روشنی فزاید خورشید

شماره ۵: این سودا را نمی‌توان کرد نهان

شماره ۶: دل گفت که ای جان من آن زهره کراست

شماره ۷: در دایره وجود موجود تویی

شماره ۸: یاری که منزه آمد از شبه و بدل

شماره ۹: مشغول هوا تو را کجا بشناسد

شماره ۱۰: آن را که دلش خانه توحید بود

شماره ۱۱: پیدا و نهان و شادی و غم همه اوست

شماره ۱۲: تا با خلقی، تو بی‌گمان بی‌دینی

شماره ۱۳: مؤمن که به صدق ازو نرنجد چیزی

شماره ۱۴: آتش نزند در دل ما الا او

شماره ۱۵: هر دل که به میدان هوای تو بتاخت

شماره ۱۶: آنجا که سراپرده اجلال جلال

شماره ۱۷: خود را چو نمود او نه خیال است و نه طیف

شماره ۱۸: عقل ارچه همه علوم‌ها می‌داند

شماره ۱۹: در نفی تو خلق را امان نتوان داد

شماره ۲۰: ای دوست تو را زان به عیان نتوان دید

شماره ۲۱: گفتم که ز رخ پرده عزت بردار

شماره ۲۲: من گرچه سزای راه درگاه نیم

شماره ۲۳: خواهی که ببینی دل کارآگه را

شماره ۲۴: خواهی که به منزل برسانی ره را

شماره ۲۵: در ذات مقدست کسی را ره نیست

شماره ۲۶: زنهار تو ای دل ز خدا آگه باش

شماره ۲۷: لا همچو نهنگ در کمین است ببین

شماره ۲۸: مسکین دل من به وصل والا نرسید

شماره ۲۹: چون شخص به نور ذکر بینا گردد

شماره ۳۰: تا بتوانی مدام می باش به ذکر

شماره ۳۱: از ذکر شود خانه فکرت معمور

شماره ۳۲: خود را تو قباپوش کن و ذاکر باش

شماره ۳۳: دل آن نفس از معرفت آکنده شود

شماره ۳۴: مجنون پریشان توم دستم گیر

شماره ۳۵: در کتم عدم چو برگزیدی ما را

شماره ۳۶: یا رب بپذیر از کرم آورده ما

شماره ۳۷: دردی است در این دلم که درمانش نیست

شماره ۳۸: پای آبله و دست تهی، سینه کباب

شماره ۳۹: با ضربت قهر تو نعیم است عذاب

شماره ۴۰: لطف تو و قهر تو همیشه به هم است

شماره ۴۱: یا رب تو مرا عاشق صادق گردان

شماره ۴۲: یا رب تو مرا بوی دلی روزی کن

شماره ۴۳: یا رب زبد و نیک جهانم بستان

شماره ۴۴: یا رب تو به فضل خویش موزونم کن

شماره ۴۵: یا رب ز سرشک رخ زر و سیمم ده

شماره ۴۶: یا رب من اگر چه عاصی و گمراهم

شماره ۴۷: یا رب تو مرا زخواب بیداری ده

شماره ۴۸: یا رب ما را زخود هراسان گردان

شماره ۴۹: یا رب تو مرا به ژنده ارزانی دار

شماره ۵۰: یا رب تو نگه دار دلم را از غیر

شماره ۵۱: یا رب تو مرا به آبرو فرمان بخش

شماره ۵۲: یا رب تو مرا به هیچ مغرور مکن

شماره ۵۳: یا رب تو مرا به خلق محتاج مکن

شماره ۵۴: یا رب همه عمرم پی دین تو دوان

شماره ۵۵: یا رب زقناعتم توانگر گردان

شماره ۵۶: یا رب تو دل مرا مصفا گردان

شماره ۵۷: یا رب زشراب عشق سرمستم کن

شماره ۵۸: یا رب به خودم هیچ نفس وامگذار

شماره ۵۹: از عشق تو هر لحظه فغان در بندم

شماره ۶۰: در سایه رحمت تو خورشید شویم

شماره ۶۱: هر چند که در شهر به رندی فاشم

شماره ۶۲: ای از کرم تو خلق را امن و امان

شماره ۶۳: عمری گشتم شیفته و آواره

شماره ۶۴: ای در طلب تو عاقلان دیوانه

شماره ۶۵: ای در دو نفس صد گنه از من دیده

شماره ۶۶: گشتم به هوس گرد بد و نیک بسی

شماره ۶۷: از خلق نه کاهد نه فزاید کاری

شماره ۶۸: ای از ره لطف راعی هر رمه تو

شماره ۶۹: ای آنک دوای دردمندان دانی

شماره ۷۰: ای راهنمای راه خوبان ازل

شماره ۷۱: چندانک نگاه می کنم از چپ و راست

شماره ۷۲: بی باد تو آب و گل ما هیچ بود

شماره ۷۳: ای خدمت تو سعادت و پیروزی

شماره ۷۴: هر جا[ن] که شنیده است ندای دردت

شماره ۷۵: آنها که درین جهان زغوغا برهند

شماره ۷۶: توفیق کسی را که موافق باشد

شماره ۷۷: چون معترفم بدانچ سرمستی هست

شماره ۷۸: بر جان منت دسترسی نیست که نیست

شماره ۷۹: بیچاره دل شکسته چون بسته تست

شماره ۸۰: کس نیست که چون من زتو دل تافته نیست

شماره ۸۱: تا خاک تو کحل دیده ما گردد

شماره ۸۲: بر من در رحمت که گشاید جز تو

شماره ۸۳: در دیده دیده ام تویی بینایی

شماره ۸۴: من خواجه عالمم تو معبود منی

شماره ۸۵: یا رب تو حلاوتی به جانم برسان

شماره ۸۶: ای لطف تو زهر نیستی را تریاک

شماره ۸۷: یا دم بی غم مرا تو بی غم گردان

شماره ۸۸: ای در عالم عیان تر از هر چه عیان

شماره ۸۹: بردارد اگر بر درش افکنده شویم

شماره ۹۰: زین گونه که حال ماست ای بار خدای

شماره ۹۱: ای آنک تو را همه صفت احسان است

شماره ۹۲: ای مایه رهبری و گمراهی تو

شماره ۹۳: گه خسته دل و سوخته خرمن باشم

شماره ۹۴: ای آنک بر تو قدر دارد آهی

شماره ۹۵: دل پرتو لطف تست رایش بفزای

شماره ۹۶: ای آنک به دوست جان دشمن بخشی

شماره ۹۷: در راه توم گر زیم و گر میرم

شماره ۹۸: یا رب مددی زلطف تعیینم کن

شماره ۹۹: آنجا که نه پیدا نه نهان در گنجد

شماره ۱۰۰: لطفی بکنی عنایت از سر گیری

شماره ۱۰۱: بنیاد دل ما غم تو ویران کرد

شماره ۱۰۲: از لطف تو هیچ بنده نومید نشد

شماره ۱۰۳: فرمان فرمان اگر فرستی شاید

شماره ۱۰۴: ای خالق هر توانگر و هر درویش

شماره ۱۰۵: در آتش عشق رنگ دل بزاید

شماره ۱۰۶: چون من به تو دادم دل و دین بس باشد

شماره ۱۰۷: من لوح دل از جمله امانی شستم

شماره ۱۰۸: مقصود میان من و تو پنهان است

شماره ۱۰۹: ای جان مرا امید جاوید به تو

شماره ۱۱۰: ای از تو خرابی سبب آبادی

شماره ۱۱۱: از عقل بلند اگر نیم پستم گیر

شماره ۱۱۲: از خاک ره خود آبم ارزانی دار

شماره ۱۱۳: از تست فتاده در خلایق شر و شور

شماره ۱۱۴: ای از همه بی نیاز و ای بنده نواز

شماره ۱۱۵: نه چاره آنک با تو گردم همراز

شماره ۱۱۶: ای آنک تو را به هیچ کس نیست نیاز

شماره ۱۱۷: ای از دو جهان به حسن و زیبایی فاش

شماره ۱۱۸: یا رب مگذارم اینچنین بی حاصل

شماره ۱۱۹: گر غمگینم چو از توم دلشادم

شماره ۱۲۰: از درد سر خویش ندانم چونم

شماره ۱۲۱: ای از پی دیدنت منور چشمم

شماره ۱۲۲: آن را که فراموش نئی یادش کن

شماره ۱۲۳: در حضرت تو صدق و نیاز آوردم

شماره ۱۲۴: ای از پی لطف تو دل من نگران

شماره ۱۲۵: ای از کرم تو خلق را امن و امان

شماره ۱۲۶: استاد چو صانع آمد و چابک دست

شماره ۱۲۷: خاصیت قرآن تو ندانی شاید

شماره ۱۲۸: بگذر زمکان و کون عالم به طلسم

شماره ۱۲۹ - نعت النبوة: فرمان ده ملک انبیا کیست؟ تویی

شماره ۱۳۰ - نعت النبوة: صدری که چو بدر کرد عالم انور

شماره ۱۳۱ - نعت النبوة: من خود به چه دل زنم دم سودایش

شماره ۱۳۲ - نعت النبوة: جز در غم تو شادی من نفزاید

شماره ۱۳۳ - امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه صلوات الله: ای نسخه نامه الهی که تویی *(منتسب به چند نفر)

شماره ۱۳۴ - امیرالمؤمنین حسن علیه صلوات الله: ای گوهر فضل و علم و دریای علوم

شماره ۱۳۵ - امیرالمؤمنین حسین علیه صلوات الله: ای آنکه چو تو شهی زمانه بنزاد

شماره ۱۳۶ - امیرالمؤمنین حسن علیه صلوات الله: ای ماه زحسن خلق تو یافته بهر

شماره ۱۳۷ - التوکل: او را خواهی از زن و فرزند ببر

شماره ۱۳۸ - التوکل: عشاق به فضل آشنایان تواند

شماره ۱۳۹ - التوکل: رزاق یکی است هر که جز او مرزوق

شماره ۱۴۰ - الرضا و التسلیم: اقسمت بمن رجوت ان یدنیکم

شماره ۱۴۱ - الرضا و التسلیم: تقدیر چو سابق است تعلیم چه سود

شماره ۱۴۲ - الرضا و التسلیم: خواهی که خدا هرچ نکو با تو کند

شماره ۱۴۳ - الرضا و التسلیم: جز حق حکمی که حکم را شاید نیست

شماره ۱۴۴ - الرضا و التسلیم: راضی چو نئی بدانچ او با تو کند

شماره ۱۴۵ - الرضا و التسلیم: ایزد همه کار بد و نیکو داند

شماره ۱۴۶ - الرضا و التسلیم: آنجا که سعادت است چه تسبیح و چه چنگ

شماره ۱۴۷ - الرضا و التسلیم: گر هست سعادتت چه شکر چه شرنگ

شماره ۱۴۸ - الرضا و التسلیم: می کن ستمی و هر چه بادا بادا

شماره ۱۴۹ - الرضا و التسلیم: گر کشته ما غم آورد غم درویم

شماره ۱۵۰ - الرضا و التسلیم: تو بر دل من حکم روانی می کن

شماره ۱۵۱ - الرضا و التسلیم: تو به دانی دوای جانم کردن

شماره ۱۵۲ - الرضا و التسلیم: تا بتوانم به ترک غمها سازم

شماره ۱۵۳ - الرضا و التسلیم: ای دل نه همه ساله شکر باید خورد

شماره ۱۵۴ - الرضا و التسلیم: چون از خم تست می چه صافی و چه درد

شماره ۱۵۵ - الرضا و التسلیم: ای گشته به اسباب غمت جانم شاد

شماره ۱۵۶ - الرضا و التسلیم: چون کار زاندازه نخواهد افزود

شماره ۱۵۷ - الرضا و التسلیم: با قوت پیل مور می باید بود

شماره ۱۵۸ - الرضا و التسلیم: ایام دلم گرچه به غم می گذرد

شماره ۱۵۹ - الرضا و التسلیم: تا من باشم زپیش رویت نشوم

شماره ۱۶۰ - الرضا و التسلیم: گر یار جفا کند پسندیده ماست

شماره ۱۶۱ - الرضا و التسلیم: گر واقفی ای مرد به هر اسراری

شماره ۱۶۲ - الرضا و التسلیم: در دیدن روی یار اگر چشم شوی

شماره ۱۶۳ - الرضا و التسلیم: تا برد به غارت غمت از من دل و دین

شماره ۱۶۴ - الرضا و التسلیم: ای دل طلب یار به مشتاقی کن

شماره ۱۶۵ - الرضا و التسلیم: هر جان که شنیده است ندای غم تو

شماره ۱۶۶ - الرضا و التسلیم: تو زنده نئی مگر به جان غم او

شماره ۱۶۷ - الرضا و التسلیم: من خاک تو در چشم خرد می‌آرم

شماره ۱۶۸ - الرضا و التسلیم: چون کار به جد و جهد ما برناید

شماره ۱۶۹ - الرضا و التسلیم: در راه طلب عجب خطایی است بزرگ

شماره ۱۷۰ - الرضا و التسلیم: تا هست نشان گفت و گویی با تو

شماره ۱۷۱ - الرضا و التسلیم: تسلیم و رضا به زشت کیشان ندهند

شماره ۱۷۲ - الرضا و التسلیم: با داده حق اگر تو راضی باشی

شماره ۱۷۳ - الرضا و التسلیم: آن کس که به بندگی قرارش باشد

شماره ۱۷۴ - الاسرار: در نقطه خویشتن مرا مشکلهاست

شماره ۱۷۵ - الاسرار: روحی که منزه است از عالم خاک

شماره ۱۷۶ - الاسرار: زان پیش که ما طفیل آدم بودیم

شماره ۱۷۷ - الاسرار: پرسیدم از آن کسی که برهان داند

شماره ۱۷۸ - الاسرار: در دایره وجود بی سهو و سقط

شماره ۱۷۹ - الاسرار: در خود نگر ار نئی تو واقف زجهان

شماره ۱۸۰ - الاسرار: آن دم که بهم زدیم تنها من و تو

شماره ۱۸۱ - الاسرار: روزت بستودم و نمی دانستم

شماره ۱۸۲ - الاسرار: آنها که همی دهند نادیده نشان

شماره ۱۸۳ - الاسرار: قومی به گمان فتاده اندر ره دین

شماره ۱۸۴ - الاسرار: در دیده ما نگر جمال حق بین

شماره ۱۸۵ - الاسرار: تا با خودم از هر دو جهان بیرونم

شماره ۱۸۶ - الاسرار: شبهای دراز با غمت می سازم

شماره ۱۸۷ - الاسرار: ای دل تو درین واقعه دمسازی کن

شماره ۱۸۸ - الاسرار: هر دل نبود قابل اسرار خدا

شماره ۱۸۹ - الاسرار: آن قوم که راه بین فتادند و شدند

شماره ۱۹۰ - الاسرار: مردان چو حدیث وصل جانان شنوند

شماره ۱۹۱ - الاسرار: دری است ثمین که آن به سفتن ناید

شماره ۱۹۲ - الاسرار: تا خواجه زنور خویش منفک نشود

شماره ۱۹۳ - الاسرار: در عالم عشق هر که را یار بود

شماره ۱۹۴ - الاسرار: عقل از ره تو حدیث افسانه برد

شماره ۱۹۵ - الاسرار: او را زدرون خانه دردی باید

شماره ۱۹۶ - الاسرار: در بادیه وصال آن شهره نگار

شماره ۱۹۷ - الاسرار: افتاد مرا با سر زلفین تو کار

شماره ۱۹۸ - الاسرار: هر دل که خبردار شد از اسرارش

شماره ۱۹۹ - الاسرار: کو دل که بگوید نفسی اسرارش

شماره ۲۰۰ - الاسرار: زنهار به گفت و گوی [منشین به] او باش

شماره ۲۰۱ - الاسرار: چون آینه کرد صفه ای را نقاش

شماره ۲۰۲ - الاسرار: این راز درونی مشمر کاری خرد

شماره ۲۰۳ - الاسرار: در دل سخنت چو جان نگه می دارم

شماره ۲۰۴ - العرفان: از بهر شناختن نکو کن خود را

شماره ۲۰۵ - القضا و القدر: واقف نشود کسی بر اسرار قضا

شماره ۲۰۶ - القضا و القدر: در مطبخ عشق پاکبازان قضا

شماره ۲۰۷ - القضا و القدر: کار قدر از چون و چرا بیرون است

شماره ۲۰۸ - القضا و القدر: بنیاد وجود سخت سست افتاده است

شماره ۲۰۹ - القضا و القدر: نیکی و بدی که در نهاد بشر است

شماره ۲۱۰ - القضا و القدر: نقاش ازل چو نقشها می پرداخت

شماره ۲۱۱ - القضا و القدر: سر قدر از جهانیان پنهان است

شماره ۲۱۲ - القضا و القدر: تا در نرسد وعده هر کار که هست

شماره ۲۱۳ - القضا و القدر: خوش باش که در ازل بپرداخته اند

شماره ۲۱۴ - القضا و القدر: چون سر قدر طعمه ابدال شود

شماره ۲۱۵ - القضا و القدر: از قرب بعید شوق باید بودن

شماره ۲۱۶ - القضا و القدر: هر چند که عقل داری و دیده و هوش

شماره ۲۱۷ - القضا و القدر: محکوم قضا که بنده خوانند او را

شماره ۲۱۸ - القضا و القدر: بر هرچ نهم دل که چنان خواهد بود

شماره ۲۱۹ - القضا و القدر: بر رهگذرم هزار جا دام نهی

شماره ۲۲۰ - القضا و القدر: من خواهم راز آشکارا نکنم

شماره ۲۲۱ - القضا و القدر: شمشیر فلک پاره کند جوشن‌ها

شماره ۲۲۲ - القضا و القدر: چون دایره وجود من بنهادند

شماره ۲۲۳ - التقدیر: از دیده دل من ارچه پرنورتر است

شماره ۲۲۴ - التقدیر: آنها که زاسرار سخن می گویند

شماره ۲۲۵ - التقدیر: یک تن بنمای در جهان از زن و مرد

شماره ۲۲۶ - التقدیر: حکمی که ازو چاره نباشد پرهیز

شماره ۲۲۷ - التقدیر: ای دل اگرت هست خرد راهنما

شماره ۲۲۸ - الخوف: قد کنت اقول لا ابالی بجفا

شماره ۲۲۹ - الخوف: آن راهزنان که راه ناگه بزنند

شماره ۲۳۰ - الخوف: انعام تو هر گرسنه را می پرورد

شماره ۲۳۱ - الخوف: دم با که زنم کنون که همدم بنماند

شماره ۲۳۲ - الخوف: من در پی عشق تو چه پویم که کیم

شماره ۲۳۳ - الخوف: در عشق زهمنشین بد می ترسم

شماره ۲۳۴ - الخوف: بی روی تو خونابه چکاند چشمم

شماره ۲۳۵ - الخوف: نی همچو منت به عمر یاری خیزد

شماره ۲۳۶ - الخوف: او را که همه ملک جهان بس نبود

شماره ۲۳۷ - الخوف: گر کس دارد زنیک و بد خواه امید

شماره ۲۳۸ - الخوف: دستی نه که از دل گرهی برگیرد

شماره ۲۳۹ - الخوف: تا رهبر تو طبع بدآموز بود

شماره ۲۴۰ - الخوف: ای دل طمع وصل به بیهوده مدار

شماره ۲۴۱ - الخوف: بردار نظر زدیگران تا خود باش

شماره ۲۴۲ - الخوف: ماییم که دم عشق تو پیوسته زنیم

شماره ۲۴۳ - الخوف: فریاد از آنچ نیست و می خوانندم

شماره ۲۴۴ - الخوف: تا ظن نبری کز آن جهان می ترسم

شماره ۲۴۵ - الخوف: هرگز به وصال چون تو یاری برسم

شماره ۲۴۶ - الخوف: انصاف همی دهم که بس بی کارم

شماره ۲۴۷ - الخوف: ماییم در هیچ صوابی نزده

شماره ۲۴۸ - الخوف: رخسار به خون دیده باید شستن

شماره ۲۴۹ - الرجاء: آنجا سخنی زهر نوایی نخرند

شماره ۲۵۰ - الرجاء: بنیاد دل ما غم تو ویران کرد

شماره ۲۵۱ - الرجاء: با هر درمم اگر دو صد بدره بود

شماره ۲۵۲ - الرجاء: بی جام چو جمشید نمی شاید بود

شماره ۲۵۳ - الرجاء: بی ذل کسی به پادشایی نرسد

شماره ۲۵۴ - الرجاء: با رنگ ز تیغ او دلم نزداید

شماره ۲۵۵ - الرجاء: چون قطره مهر او چکیدن گیرد

شماره ۲۵۶ - الرجاء: آن کس که نبوت به شبانی بخشد

شماره ۲۵۷ - الرجاء: چون کار به جهد و جد تو برناید

شماره ۲۵۸ - الرجاء: راه تو به جز تو دیگری ننماید

شماره ۲۵۹ - الرجاء: چون از سر جد پای نهادی در کار

شماره ۲۶۰ - الرجاء: از لطف تو هیچ بنده نومید نشد

شماره ۲۶۱ - الرجاء: گر در عمل عشق به کاری برسم

شماره ۲۶۲ - الرجاء: تا چند به هجر تو مشوش باشم

شماره ۲۶۳ - الرجاء: بنگر که چنین ما به چه تدبیر شدیم

شماره ۲۶۴ - الرجاء: دعوی طلب گرچه مجاز است از تو

شماره ۲۶۵ - الرجاء: ماییم به عشق تو تولا کرده

شماره ۲۶۶ - الرجاء: ملک تو نکاهد ار مرا بنوازی

این آمار از میان ۵۳۲ بیت شعر موجود در گنجور از اشعار این بخش استخراج شده است.

توجه فرمایید که این آمار به دلایلی از قبیل وجود چند نسخه از آثار شعرا در سایت (مثل آثار خیام) و همینطور یک بیت محسوب شدن مصرع‌های بند قالبهای ترکیبی مثل مخمس‌ها تقریبی و حدودی است و افزونگی دارد.

آمار همهٔ شعرهای گنجور را اینجا ببینید.

وزن‌یابی دستی در بیشتر موارد با ملاحظهٔ تنها یک مصرع از شعر صورت گرفته و امکان وجود اشکال در آن (مخصوصاً اشتباه در تشخیص وزنهای قابل تبدیل از قبیل وزن مثنوی مولوی به جای وزن عروضی سریع مطوی مکشوف) وجود دارد. وزن‌یابی ماشینی نیز که جدیداً با استفاده از امکانات تارنمای سرود اضافه شده بعضاً خطا دارد. برخی از بخشها شامل اشعاری با بیش از یک وزن هستند که در این صورت عمدتاً وزن ابیات آغازین و برای بعضی منظومه‌ها وزن غالب منظومه به عنوان وزن آن بخش منظور شده است.

ردیف وزن تعداد ابیات درصد از کل
۱ مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی) ۵۳۲ ۱۰۰٫۰۰

آمار ابیات برچسب‌گذاری شدهٔ این بخش با قالب شعری در گنجور به شرح زیر است:

ردیف قالب شعری تعداد ابیات درصد از کل
۱ رباعی ۵۳۲ ۱۰۰٫۰۰