گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

گر کس دارد زنیک و بد خواه امید

شاید که من از تو دارم ای ماه امید

گفتی که تو را چرا امید از من نیست

خوی تو و بخت من و آنگاه امید؟

 
sunny dark_mode