اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
»
شمارهٔ ۱۹۹ - الاسرار
کو دل که بگوید نفسی اسرارش
کو گوش که بشنود دمی گفتارش
معشوقه جمال می نماید شب و روز
کو دیده که تا برخورد از دیدارش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر از سختی و نارسایی ارتباط با معشوق میگوید. او به دنبال دل و گوش میگردد که بتوانند اسرار و گفتههای معشوق را درک کنند. زیبایی معشوق همیشه در حال نمایان شدن است، اما شاعر از اینکه کسی توان دیدهبانیش را داشته باشد و از زیبایی او بهرهمند شود، ابراز نگرانی میکند.
هوش مصنوعی: کجا میتوان دلی پیدا کرد که رازهایش را بگوید و کجا گوشی هست که لحظهای حرفهایش را بشنود؟
هوش مصنوعی: معشوقه در هر زمان و مکانی زیبا به نظر میرسد، اما آیا کسی در میانه این همه زیبایی، میتواند چشمی پیدا کند که با دیدن او از شگفتی به وجد بیاید؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از باد صبا خسته شود رخسارش
چون آینه کز نفس رسد زنگارش
زان ترسم اگر برهنه دارد یارش
تیزی نظر خلق کند از کارش
من تازهگلی که او نباشد خارش
یا بلبل خوشگو که بود غمخوارش
بازی که سر دست شهان جاش بود
در دام تو افتاد نکو میدارش
از باد صبا خسته شود رخسارش
چون آینه کز نفس رسد زنگارش
زان ترسم اگر برهنه دارد یارش
تیزی نظر خلق کند از کارش
کو دل که بداند نفسی اسرارش
کو گوش که بشنود دمی گفتارش
آن ماه جمال مینماید شب و روز
کو دیده که تا برخورد از دیدارش
کو دل که بداند نفسی اسرارش
کو گوش که بشنود دمی گفتارش
معشوق جمال مینماید شب و روز
کو دیده که بر خورد از آن دیدارش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.