اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
»
شمارهٔ ۷۱
چندانک نگاه می کنم از چپ و راست
می ترسم از آن دمی که آن دم نه سزاست
قول من و فعل من همه عین خطاست
یا رب تو بده که من نمی دانم خواست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از نگرانی و ترس خود صحبت میکند. او در تلاش است تا خود را درست و صحیح نشان دهد، اما به این نتیجه میرسد که قولها و رفتارهایش هماهنگ نیستند و دچار سردرگمی است. در نهایت، از خدا طلب کمک میکند تا به او راهنمایی کند، زیرا خودش نمیداند چه میخواهد.
هوش مصنوعی: وقتی به اطرافم نگاه میکنم، از هر طرف میترسم از زمانی که لحظهای پیش میآید که مناسب نیست.
هوش مصنوعی: من به سخنانم و کارهایم اعتراف میکنم که اشتباه است، ای خدا، کمکم کن چون نمیدانم چه میخواهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آزادی و عشق چون همی نامد راست
بنده شدم و نهادم از یکسو خواست
زین پس چونان که داردم دوست رواست
گفتار و خصومت از میانه برخاست
این کار نگر که از تو امروز مراست
بازار بهشتیان چنین باشد راست
نی بوسه فروشی تو به نرخی که سزاست
نی بوسه خری بدانچه در حکم رواست
گر نور فلک چو طبع ما گردد راست
در مدح تو از طبع سخن نتوان خواست
هر بیت که در مدح تو خواهم آراست
در خورد تو نیست بلکه در طاقت ماست
دارنده چو ترکیب طبایع آراست
از بهر چه اوفکندش اندر کم و کاست؟
گر نیک آمد، شکستن از بهر چه بود؟
ور نیک نیامد، این صور عیب که راست؟
گر خصم نخواست از حسد کار توراست
ایزد ملکا هر آنچه او خواست نخواست
امروز که راست این سعادت که تو راست
اقبال فزون گشته و خصمان کم و کاست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.