اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
»
شمارهٔ ۲۱۰ - القضا و القدر
نقاش ازل چو نقشها می پرداخت
کس نقش سعادت از شقاوت نشناخت
امروز هر آنک از پی مقصودی تاخت
آن یافت که دی قدر برای او ساخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان مفهوم سرنوشت و تقدیر میپردازد. شاعر اشاره میکند که خداوند از ابتدا نقشهای زندگی انسانها را میکشید و هیچکس نمیدانست که سعادت و شقاوت چه معنایی دارند. امروز، هر کسی که برای دستیابی به هدفی تلاش میکند، به آنچه که دیروز برای او مقدر شده بود، میرسد. در واقع، این شعر به ارتباط میان تلاش انسان و تقدیر اشاره دارد.
هوش مصنوعی: هنرگر ازلی در حال طراحی نقشها و طرحها بود، اما هیچ کس نتوانست تفاوت میان سرنوشت خوب و بد را تشخیص دهد.
هوش مصنوعی: امروز هر کسی که برای دستیابی به هدفی تلاش کند، به نتیجهای خواهد رسید که دیروز باعث شکلگیری آن هدف برای او بوده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای جان عزیز تن بباید پرداخت
گر با غم عشق و عاشقی خواهی ساخت
اندر دل کن ز عشق خواری و نواخت
با روی نکو چو عاشقی خواهی باخت
یکدسته گلی دارم و عشقی در تاخت
یک بوسه بدان زود بمن باز انداخت
گوئی بت من درد دل من بشناخت
از بهر دلم گل آبگینی برساخت
گر باد پریر خود نرگس بفراخت
دی درع بنفشه نیز بر خاک انداخت
امروز کشید خنجر سوسن از آب
فردا سپر از آتش کل خواهد ساخت
در بزم تو گل با می سوری در ساخت
با باده و گل نرد طرب باید باخت
می بود گل از آه حسود تو فسرد
گل بود می از آتش تیغ تو گداخت
تا خاطر من دست چپ از راست شناخت
یکدم به مراد مرکب عمر نتاخت
ترسم که بدین رنج به امید نواخت
نا یافته کام رفتنم باید ساخت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.