گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عطار

جانا جانم غرقهٔ دریای تو بود

پیوسته چو قطره بی سر وپای تو بود

من حوصلهای نداشتم، این همه کار،

از حوصله بخشیدن سودای تو بود

مولانا

آن تازه تنی که در بلای تو بود

آغشته به خون کربلای تو بود

یارب که چه کار دارد و کارستان

آن بی‌کاری که از برای تو بود

اهلی شیرازی

ایساقی جان که جای فدای تو بود

خوش وقت کسی که خاک پای تو بود

آنجا که تویی هزار خورشید فلک

سرگشته چو ذره در هوای تو بود

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اهلی شیرازی
قدسی مشهدی

وردم همه وقت، ماجرای تو بود

گوشم شب و روز بر نوای تو بود

بیگانه‌ام از خلق که دانم به یقین

بیگانه خلق، آشنای تو بود

صفی علیشاه

ای آنکه دل شکسته جای تو بود

عالم همه پرتو لقای تو بود

گویند که نفی غیر اثبات حق است

نفی که کنم که او سوای تو بود

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه