گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

ای از کرم تو خلق را امن و امان

در قبضهٔ قدرت تو عاجز دل و جان

ما را تو زهر چه آن نشاید برهان

آنگاه به هر چه آن بباید برسان

 
sunny dark_mode