اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
»
شمارهٔ ۱۱۹
گر غمگینم چو از توَم دلشادم
واَر دلشادم چو با توَم آزادم
تن با تو به شادی و به غم در دادم
یعنی که کریم الطرفین افتادم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر احساسات متضادی را بیان میکند. اگرچه ممکن است در حالت غمگینی باشد، اما وقتی با معشوقش است، دلشاد و آزاد میشود. او نشان میدهد که زندگیاش را به شادی و غم با معشوقش بخشیده و به این ترتیب، به نوعی به دو حال متفاوت در عشق دچار شده است.
هوش مصنوعی: اگر من غمگینم، چون از تو دور هستم، خوشحالم؛ و اگر خوشحالم، چون در کنار توام، احساس آزادی میکنم.
هوش مصنوعی: شادی و غم را با تو تقسیم کردم، یعنی که در این رابطه، به گرامی بودن هر دو طرف پی بردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر چند به صورت از تو دور افتادم
زنهار مبر ظن که شدی از یادم
در کوی وفای تو اگر خاک شوم
زانجا نتواند که رباید بادم
از بند رحم ببند مهد افتادم
پس برد به زندان ادب استادم
اکنون شه شرق بند و زندان دادم
گویی ز برای بند و زندان زادم
جانا نفسی دور نه ای از یادم
دلتنگ مشو گر ز تو دور افتادم
گر آب شود جهان و آتش گیرد
من خاک شوم تا بتو آرد بادم
گردان گردان به بندگیت افتادم
آن دولت شد که گفتمی آزادم
گفتم که مگر داد بزرگی دادم؟
بند فلکی به زیرگی بگشادم
امروز ز مرغ زیرک آمد یادم
یعنی که به پای خود به دام افتادم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.