اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
»
شمارهٔ ۱۲۶
استاد چو صانع آمد و چابک دست
آسان باشد به نزد او بست و شکست
در صنعت او چنانک خواهد پیوست
گه هست کند زنیست و گه نیست زهست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این بیتها به مهارت و هنر استاد چو اشاره دارند. استاد به راحتی میتواند چیزها را بسازد و خراب کند. در صنعت او، چیزها به شکلهای مختلف درمیآیند؛ گاهی هست و گاهی نیست، که نشاندهنده توانایی و تسلط او بر هنر و صنعت است.
هوش مصنوعی: استاد مانند یک صنعتگر ماهر است و وقتی که او به کار میپردازد، کار کردن و به نتیجه رسیدن نزد او سادهتر است. اگر بخواهی از او کمک بگیری، هم راحتتر میتوانی چیزی را بیاموزی و هم میتوانی به راحتی مشکلات را حل کنی.
هوش مصنوعی: در کار او، هر طور که بخواهد، پیش میرود. گاهی به وجودی میرسد و گاهی از وجود خالی میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن یار که عهدِ دوستداری بشکست
میرفت و منش گرفته دامن در دست
میگفت دگر باره به خوابم بینی
پنداشت که بعد ازو مرا خوابی هست
ای دل ، ز شراب عشق گشتی سرمست
کز رنج خمار او به جان نتوان رست
گر از دل من چنین فرو داری دست
در روز ز دست تو به شب باید جست
چون دیده من دید ترا روز نخست
مسکین دل من هوای دیدار تو جست
اکنون که ترا هوای من نیست درست
یا ناز مکن یا دل من باز فرست
گر سیر شدی بتا ز من در خور هست
زیرا که ندارم ای صنم چیزی لست
رنج دل رنج دیده جز دیده نجست
دانی که شد این گناه بر دیده درست
در جمله جهان صورتی از دیده نرست
کش چندین موج خونش از دیده نشست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.