اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
»
شمارهٔ ۵۹
از عشق تو هر لحظه فغان در بندم
بیم است که شوری به جهان در بندم
یا رب تو مرا به لطف توفیقی ده
تا باز کنم چشم و زبان در بندم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر از عشق معشوقش در زنجیر است و هر لحظه درد و فغان دارد. او نگران است که بر اثر این عشق، شور و شوقی در جهان بزند. در نهایت از خدا استمداد میجوید تا به او توفیق دهد که بتواند چشم و زبانش را باز کند و از دردش بگوید.
هوش مصنوعی: از عشق تو هر لحظه در حال ناله و شکایت هستم. نگرانم که این شور و هیجان به کل دنیا سرایت کند.
هوش مصنوعی: خدایا، به من لطف و توفیق بده تا بتوانم چشمانم را باز کنم و زبانم را به سخن بگشایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.