اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
»
شمارهٔ ۲۶۶ - الرجاء
ملک تو نکاهد ار مرا بنوازی
و افزون نشود اگر مرا بگدازی
نومید نیم ز لطف تو آخر کار
جایی برساندم به بازی بازی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و وابستگی عاطفی است. شاعر میگوید که محبت و نوازش معشوق او را پایین نمیآورد و درد و غم او نیز به خوشحالی معشوق اضافه نمیکند. او به این نتیجه رسیده که از لطف معشوق ناامید است و به جایی رسیده که میخواهد فقط در بازی روزگار غرق شود.
هوش مصنوعی: اگر به من محبت کنی، چیزی از مقام تو کم نمیشود و اگر هم ناراحتام کنی، چیزی به ارزش تو اضافه نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: من هرگز از مهربانی تو ناامید نیستم و در آخر کار، به جایی میرسم که میتوانم برای تمام این مسائل بازی کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بلبل داریم برای رازی
چون گل که نبوییم برون اندازی
شمعم که چو برفروزیم بگدازی
چنگم که ز بهر زدنم بنوازی
هر سال بهکار ملک بیدار تری
چون گوی زنی شها و چوگان بازی
هر روز سخی تری و دیندارتری
چوگان ز خمیده قد ایشان سازی
چون بلبل داریم برای بازی
چون گل که ببوییم برون اندازی
شمعم که چو برفروزیم بگدازی
چنگم که ز بهر زدنم میسازی
گر هر چه ترا هست همه دربازی
ور هستی خود جدا کنی انبازی
باشد که ز خود باز رهی درتازی
در پرتو نور او پناهی سازی
چون چنگ خودم به عمری ار بنوازی
هم در ساعت پردهٔ خواری سازی
آن را که چو زیر کرد گویا غم تو
چون زیر گسستهاش برون اندازی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.