در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها حافظ مصرع یا بیتی از امیر معزی را عیناً نقل قول کرده است:
-
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۱ :: امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۱۱
حافظ (بیت ۱): سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت - بادت اندر شهریاری، برقرار و بر دوام
امیر معزی (بیت ۱۹): مال و حال و سال و فال و اصل و نسل و تخت و بخت - بادت اندر پادشاهی بر مراد و بر دوام
-
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۱ :: امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۱۱
حافظ (بیت ۲): سال خرّم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش - اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
امیر معزی (بیت ۲۰): مال وافر، حال نیکو، سال فرخ، فال سعد - اصل راضی، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵:من با کمر تو در میان کردم دست - پنداشتمش که در میان چیزی هست
امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۹:بر خاک سر کوی تو ای عشق پرست - تنها نه منم فتاده شوریده و مست
امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۲۰:تا شاه گشاده دست بر تخت نشست - دست همه بیدادگران سخت ببست
امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۲۱:این ابر که دُرّ شاهوار آوردست - بر شادی جشن شهریار آورده ست
-
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:در سنبلش آویختم از روی نیاز - گفتم من سودازده را کار بساز
امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۱:گر بخت بلند خواهی و عمر دراز - از دولت برکیارقی سر بفراز
امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۲:از کوی تو تا کوی من ای شمع طراز - دریاست ز اشک من همه راه دراز
امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۳:چون چشم تو بر دلم شود تیر انداز - زلف تو شود پیش دلم جوشن ساز
-
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰:قسّام بهشت و دوزخ آن عقدهگشای - ما را نگذارد که درآییم ز پای
امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۸:پروین و ستارگان گردون پیمای - اندر شب هجر تو نجنبند ز جای
امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۹:افروخته دولت شه عالم رای - ملکافزای است و عدل گستر همهجای
امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۰:ای رایت و رای تو همایون چو همای - وای نامه و اناما تو رسیده همه جای
-
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۷:به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق - به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:شراب و عیش نهان چیست؟ کارِ بیبنیاد - زدیم بر صفِ رندان و هر چه بادا باد
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:غزلسرایی حافظ بدان رسید که چرخ - نوای زهره به رامشگری بهشت از یاد
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۸۸:به فال فرخ و روز مبارک از بغداد - شه ملوک سوی دارملک روی نهاد
-
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۵:بر سر بازار جانبازان منادی میزنند - بشنوید ای ساکنان کوی رندی بشنوید
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰:ابرِ آذاری برآمد بادِ نوروزی وزید - وَجهِ مِی میخواهم و مُطرب، که میگوید رسید؟
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۳۷:تا شه عالم به بهروزی و پیروزی رسید - باغ پیروزی شکفت و صبح بهروزی دمید
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۳۹:برمعین دین پیغمبر مبارک باد عید - چشم بد باد از جمال و ازکمال او بعید
-
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۰ - ماده تاریخ وفات (بلبل، سرو، سمن، یاسمن، لاله، گل = ۷۵۷):بلبل و سرو و سمن یاسمن و لاله و گل - هست تاریخ وفات شه مشکین کاکل
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۸۰:ای نگاری که به حسن از تو زند حور مثل - ای غزالی که سزاوار سرودی و غزل
-
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۱:سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت - بادت اندر شهریاری، برقرار و بر دوام
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:عشقبازیّ و جوانیّ و شرابِ لَعلْفام - مجلسِ اُنس و حریفِ همدم و شُربِ مدام
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۰۸:حلم باید مرد را تا کار او گیرد نظام - صبر باید تا ببیند دوست دشمن را به کام
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۰۹:ای به توفیق و هدایت دین یزدان را قوام - وی به تدبیر و کفایت ملک سلطان را نظام
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۱۰:کی توان گفتن که شد ملک شهنشه بینظام - کی توان گفتن که شد دین پیمبر بیقوام
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۱۱:ای ز شاهی و جوانی شاد و از دولت به کام - ایزد اندر هر مرادی داد تو داده تمام
-
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۶:ساقیا پیمانه پر کن زانکه صاحب مجلست - آرزو میبخشد و اسرار میدارد نگاه
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۳۴:صدهزاران سال میمون باد جشن مهرماه - بر شهنشاهی که دارد صدهزاران مهر وماه
-
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۷:به گوش جان رهی منهی ای ندا در داد - ز حضرت احدی لا اله الّا الله
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۸:به روز شنبهٔ سادس ز ماه ذی الحجّه - به سال هفتصد و شصت از جهان بشد ناگاه
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۶:خنک نسیم معنبر شمامهای دلخواه - که در هوای تو برخاست بامداد پگاه
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۳۳:گرفت صدر وزارت جمال و حشمت و جاه - به دین و دانش و داد وزیر شاهنشاه
-
حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - در مدح شاه شجاع:شد عرصهٔ زمین چو بساط ارم جوان - از پرتو سعادت شاه جهانستان
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۲۶:هست آفتاب روی زمین خسرو زمان - گسترده روشنایی او بر همه جهان
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۳۴:ای گوهری که سنگ یمانی توراست کان - ای آتشی که هست تورا آب در میان
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۳۵:بشکفت و تازه گشت دگرباره اصفهان - از دولت و سعادت شاهنشه جهان
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۴۳:تا فرّ نوبهار بیاراست بوستان - باد صبا ز خاک برآورد پرنیان
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۴۹:از هیبت و نهیب تو ای خسرو جهان - گشتند دشمنان بیجان تو و بیروان
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۵۳:منت خدای را که بهفرّ خدایگان - من بنده بیگنه نشدم کشته رایگان
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۵۹:گفتم مرا بوسه ده ای ماهِ دلستان - گفتا که ماه بوسه که را داد در جهان
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۶۴:صنع خدای و عدل وزیر خدایگان - هستند پرورنده و دارندهٔ جهان
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۷۰:خطّ است گرد عارض آن ماه دلستان - یا سنبل است ریخته بر طرف گلستان
-
حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - قصیدهٔ در مدح قوام الدین محمد صاحب عیار وزیر شاه شجاع:ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی - هزار نکته در این کار هست تا دانی
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۵۸:مخوان فسانهٔ افراسیابِ تورانی - مگوی قصهٔ اسفندیارِ ایرانی
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۶۰:چو تو ندید و نبیند زمانه سلطانی - چو تو نَبُود و نباشد به هیچ دورانی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:چو بشنوی سخنِ اهلِ دل، مگو که خطاست - سخن شناس نهای جان من خطا این جاست
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۵۶:بتیکه قامت او سرو را بماند راست - خمیده زلف گرهگیر او چو قامت ماست
امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۵:ز عشق لاف تو ای پیر فوطه پوش خطاست - که عشق و فوطه و پیری بهم نیاید راست
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷:حُسْنَت بِه اتِّفاقِ مَلاحَت جهان گرفت؛ - آری، بِه اِتِّفاق، جهان میتوان گرفت
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۸۳:هر نور و هر نظام که ملک جهان گرفت - از سنجر ملک شه آلب ارسلان گرفت
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴:جمالت آفتابِ هر نظر باد - ز خوبی رویِ خوبت خوبتر باد
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۹۶:بقای شهریار تاجور باد - پناهش کردگار دادگر باد
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳:بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد - که تابِ من به جهان، طُرِّهٔ فلانی داد
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۰۳:شهی که گوهر و دینار رایگانی داد - هرآنچه داد خدایش خدایگانی داد
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱:هر آن کو خاطرِ مجموع و یارِ نازنین دارد - سعادت همدم او گشت و دولتْ همنشین دارد
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۰۹:ز مشرق تا حد مشرق شناسد هرکه دین دارد - که دین رونق به تأیید امیرالمؤمنین دارد
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹:کنون که در چمن آمد گُل از عَدَم به وجود - بنفشه در قدمِ او نهاد سر به سجود
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۲۵:ز بهر عید نگارا همی چه سوزی عود - چرا شراب نپیمایی و نسازی عود
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۲۶:ایا شهی که چو تو کس ندید و کس نشنود - چو تو نباشد در عالم و نه هست و نه بود
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵:الا ای طوطیِ گویایِ اسرار - مبادا خالیات شِکَّر ز مِنقار
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۴۲:الا ای گردش گردون دوّار - ندانی جز بدی کردن دگر کار
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶:عید است و آخِرِ گُل و یاران در انتظار - ساقی به رویِ شاه ببین ماه و مِی بیار
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۹۹:ای آمده ز مشرق پیروز و کامکار - کرده نشاط مغرب دلشاد و شاد خوار
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۰۰:تا باغ زرد روی شد از گشت روزگار - بر سر نهاد تودهٔ کافور کوهسار
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۰۷:مستی و عاشقی و جوانی و نوبهار - آن را خوش است کز بر او دور نیست یار
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۱۱:بازآمد از سفر به حضر صدر روزگار - با عصمت و عنایت و تأیید کردگار
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۱۳:این مهرگان فرخ و جشن بزرگوار - فرخنده باد و میمون بر شاه روزگار
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۱۸:ای تاج دین و دنیا ای فخر روزگار - بر تو خجسته باد چنین عید صدهزار
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۱۹:بیروح پیکری است گه جنگ جان شکار - بیدود آتشی است گه رزم پرشرار
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۲۱:راز نهان خویش جهان کرد آشکار - در منصب وزارت دستور شهریار
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۲۲:پوشیده نیست واقعهٔ تیر شهریار - و آن روزگار تیره که بر من گذشت پار
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۲۷:دل بیقرار دارم از آن زلف بیقرار - سر پر خمار دارم از آن چشم پر خمار
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۳۰:آن زلف مشکبار بر آن روی چون نگار - گر کوته است کوتهی از وی عجب مدار
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۳۱:دیدم شبی به خواب درختی بزرگوار - از علم و عقل و فضل بر او برگ و شاخ و بار
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۳۵:تا طَیْلسان سبز برافکند جویبار - دیبای هفت رنگ بپوشید کوهسار
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۴۰:ای پرنگار گشته ز تو دور روزگار - وز دور آسمان تن تو گشته پر نگار
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۴۴:شادیم و کامکار که شاد است و کامکار - میر بزرگوار بهعید بزرگوار
امیر معزی » قطعات » شمارهٔ ۱۲:دریاست خاطر من و گوهر در او سخن - در مجلس شریف تو گوهر کنم نثار
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶:نصیحتی کُنَمَت بشنو و بهانه مَگیر - هر آنچه ناصِحِ مُشْفِق بگویَدَت بپذیر
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۵۸:همی بنازد تیغ و نگین و تاج و سریر - به شهریار ولایت گشای کشورگیر
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۵۹:کنون که خور به ترازو رسید و آمد تیر - شدند راست شب و روز چون ترازو و تیر
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۶۰:پیام دادم نزدیک آن بت کشمیر - که زیر حلقهٔ زلفت دلم چراست اسیر
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۶۲:ز بهر تهنیت عید پیش من شبگیر - معطر آمد و آراسته بت کشمیر
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۶۳:چه پیکرست ز تیر سپهر یافته تیر - به شکل تیر و بدو ملک راست گشته چو تیر
امیر معزی » قطعات » شمارهٔ ۱۳:امام بود محمد، علی خلیفه ی او - کنون علی است مشیر و محمدست وزیر
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳:شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وِصال - بیا که بویِ تو را میرم ای نسیمِ شِمال
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۸۱:شهیکه دولت باقی بدوگرفت جلال - شهیکه ملت تازی به او فزود جمال
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۸۳:تکاوری که قویتر ز رخش رستم زال - به حمله همچو هژبر و به پویه همچو غزال
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۸۵:به درّ و مشک ز ابر بهار و باد شمال - مُوشََّح است زمین و معطر است جبال
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۸۷:مرا خیال تو هر شب دهد امید وصال - خوشا پیام وصال تو بر زبان خیال
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶:اگر به کویِ تو باشد مرا مَجالِ وصول - رَسَد به دولتِ وصلِ تو کارِ من به اصول
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۹۰:عزیز کرد مرا باز در محل قبول - ظهیر دولت شاه و شهاب دین رسول
امیر معزی » قطعات » شمارهٔ ۱۶:عزیز کرد مرا در محل عز و قبول - ظهیر دولت شاه و شهاب دین رسول
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰:مرحبا طایرِ فَرُّخ پِیِ فرخنده پیام - خیرِ مقدم چه خبر؟ دوست کجا؟ راه کدام؟
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۰۶:هست زلف و دهن و قد تو ای سیم اندام - جیم و میم و الف و قامت من هست چو لام
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲:بُشری اِذِ السَّلامةُ حَلَّت بِذی سَلَم - لِلّهِ حمدُ مُعتَرِفٍ غایةَ النِّعَم
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۰۲:از مشک اگر ندیدی بر پرنیان علم - وز قیر اگر ندیدی بر ارغوان رقم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶:زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم - ناز بنیاد مکن تا نکَنی بنیادم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:فاش میگویم و از گفتهٔ خود دلشادم - بندهٔ عشقم و از هر دو جهان آزادم
امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳:تا دلم بستدی ای ماه و ندادی دادم - کشتهٔ عشق شدم راز نهان بگشادم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۹:ما زِ یاران چَشمِ یاری داشتیم - خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸:ای پسر ما دل ز تو برداشتیم - بار عشق تو به تو بگذاشتیم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۲:بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم - کز بهر جرعهای همه محتاج این دریم
امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹:جانا کجا شدی که ز بهر تو غم خوریم - هر ساعت از غمان تو آشفته دلتریم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۸:بهار و گل طربانگیز گشت و توبهشکن - به شادی رخ گل بیخ غم ز دل بر کن
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۲۲:نباشد اصلی در عشق یار توبه من - که زلف پرشکن یار هست توبهشکن
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۲۴:خیال صورت جانان شکست توبهٔ من - جه صورت است که دارد خیال توبه شکن
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹:ای خونبهای نافه چین خاک راه تو - خورشید سایهپرور طرف کلاه تو
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۲۸:ای تخت و گاه پادشهی جایگاه تو - آراسته است مملکت از تخت و گاه تو
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۰:به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی می - علاج کی کنمت؟ آخرالدواء الکی
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۳۸:ایا تن تو همه ساله پیش روح فدی - به سوی مادرت از آسمان رسیده ندی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۱:لبش میبوسم و در میکشم می - به آب زندگانی بردهام پی
امیر معزی » قطعات » شمارهٔ ۲۴:همای کلک تو مرغی است لاغر - که از منقار او شد ملک فربی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳:چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری - خورد ز غیرت روی تو هر گلی خاری
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۵۱:نبود چون تو مَلِک در جهان جهانداری - نیافرید خدای جهان تو را یاری
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:خوش کرد یاوری فلکت روز داوری - تا شکر چون کنی و چه شکرانه آوری
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۴۷:ماه است ساقی و قدح باده مشتری - وین هر دو را منم بهدل و دیده مشتری
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:طفیل هستی عشقند آدمی و پری - ارادتی بنما تا سعادتی ببری
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۴۳:اگر به داد بود نام شاه دادگری - وگر به تاج بود فخر شاه تاجوری
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴:هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی - که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۶۳:نگارا ماه گردونی سوارا سرو بستانی - دل از دست خردمندان به ماه و سرو بستانی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵:گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی - چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی
امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹:ای ترک زبهر تو دلی دارم و جانی - ور هر دو بخواهی به تو بخشم به زمانی
امیر معزی » قطعات » شمارهٔ ۳۲:ای بار خدایی که خداوند جهانی - لشکر شکن و ملک ده و ملک ستانی
امیر معزی » قطعات » شمارهٔ ۳۳:ای شاه عطا بخش که بخشندهتر از تو - چشم فلک پیر ندیدست جوانی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۷:دو یار زیرک و از بادهٔ کهن دو منی - فراغتی و کتابی و گوشهٔ چمنی
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۵۶:سمنبرا، صنما، یارِ غمگسار منی - ستارهٔ سپهی آفتاب انجمنی
-
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲:صبح دولت میدمد کو جام همچون آفتاب - فرصتی زین به کجا باشد بده جام شراب
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۸:آفتابی را همی ماند رخش عنبر نقاب - هیچکس دیدست عنبر را نقاب از آفتاب
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۰:نرگس پرخواب او از چشم من بردست خواب - سنبل پر تاب او در پشتم آوردست تاب
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۱:منت ایزد را که روشن شد ز نور آفتاب - آسمان دولت و ملک شه مالک رقاب
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۲:چون ز بُرج شیر سوی خوشه آمد آفتاب - شد به ابر اندر نهان «حتی توارت بالحجاب»
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۴:ای زمین را رای تو چون آسمان را آفتاب - عزم تو عزم درست و رای تو رای صواب
-
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۸:دریغا خلعت حسن جوانی - گرش بودی طراز جاودانی
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۶۴:رسد هر ساعت از دولت نشانی - پیام آید زگردون هر زمانی
-
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۸:عید است و موسم گل، ساقی بیار باده - هنگام گل که دیده بی می قدح نهاده
امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:ای آفتاب یغما ای خَلُّخی نژاده - هم ترک ماه رویی هم حور ماه زاده
-
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۵۱ - رباعی:زآن بادهٔ دیرینهٔ دهقان پرورد - در ده که تراز عمر نو خواهم کرد
امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۵۹:ای از همه خسروان چو افریدون فرد - وز دولت تو رسیده بر گردون گَرد
امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۶۰:ای صدر جهان هرکه میکین تو خورد - از رنج خمارگشت با ناله و درد
-
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:آن بندهپروری که زبان در دهان نهاد - درّ کلام در صدف هر زبان نهاد
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۰۴:هرکس که دل بر آن صنم دلستان نهاد - جان در بلا فکند و تن اندر هَوان نهاد
-
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:چشم و چراغ جمع رسُل هادی سبل - سلطان چار بالش ایوان اصفیا
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۹:آمدگه وداع چو تاریک شد هوا - آن مه که هست جان و دلم را بدو هوا
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۵:بودم میان خلق یکی مرد پارسا - قلّاش کرد نرگس جمّاش تو مرا