گنجور

 
حافظ سیف فرغانی

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها حافظ مصرع یا بیتی از سیف فرغانی را عیناً نقل قول کرده است:


  1. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶ :: سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹

    حافظ (بیت ۱): دل سراپردهٔ محبتِ اوست - دیده آیینه دارِ طلعت اوست

    سیف فرغانی (بیت ۱): دوست سلطان و دل ولایت اوست - خرم آن دل که در حمایت اوست

    به نقل شرح صوتی دکتر ضیاء بر غزل حافظ احتمال داده شده غزل حافظ در استقبال از غزل سیف سروده شده باشد.



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۰ - ماده تاریخ وفات (بلبل، سرو، سمن، یاسمن، لاله، گل = ۷۵۷):بلبل و سرو و سمن یاسمن و لاله و گل - هست تاریخ وفات شه مشکین کاکل


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۰:ای که در باغ جمالست رخ تو چون گل - گل تو در سخن آورد مرا چون بلبل


  2. حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۱:سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت - بادت اندر شهریاری، برقرار و بر دوام

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:عشقبازیّ و جوانیّ و شرابِ لَعلْ‌فام - مجلسِ اُنس و حریفِ همدم و شُربِ مدام


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۶:ای ز رویت پرتوی مرآفرینش را تمام - از وجود تست سلک آفرینش را نظام


  3. حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۶:ساقیا پیمانه پر کن زانکه صاحب مجلست - آرزو می‌بخشد و اسرار می‌دارد نگاه


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۲:ای بگرد خرمن تو خوشه چین خورشید و ماه - ماه با روی تو نبود در محل اشتباه

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۳:ای که اندر چشم مستت فتنه دارد خوابگاه - دل بزلفت داده ام کز فتنه باشد در پناه


  4. حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۹:به من سلام فرستاد دوستی امروز - که ای نتیجهٔ کلکت سواد بینایی

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱:به چشم کرده‌ام ابروی ماه سیمایی - خیال سبزخطی نقش بسته‌ام جایی


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۵:تو قبله دل و جانی چو روی بنمایی - بطوع سجده کنندت بتان یغمایی


  5. حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۳۲:خسروا دادگرا شیردلا بحرکفا - ای جلال تو به انواع هنر ارزانی

    حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۳۳:ساقیا باده که اکسیر حیات است بیار - تا تن خاکی من عین بقا گردانی

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۲:احمد الله علی معدلة السلطان - احمد شیخ اویس حسن ایلخانی


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۱:ای (که) تو جان جهانی و جهان جانی - گر بجان و بجهانت بخرند ارزانی

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۲:در تن زنده یکی مرده بود زندانی - دل که او را نبود با تو تعلق جانی


  6. حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - در مدح شاه شجاع:شد عرصهٔ زمین چو بساط ارم جوان - از پرتو سعادت شاه جهان‌ستان


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۶:ای از خمار چشم تو آشوب در جهان - وی لعل مدح گفته لبت را بصد زبان


  7. حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - قصیدهٔ در مدح قوام الدین محمد صاحب عیار وزیر شاه شجاع:ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی - هزار نکته در این کار هست تا دانی


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۵:ایا بحسن رخت را لوای سلطانی - بروی صورت زیبای حسن را جانی

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۸:ایا بحسن رخت را لوای سلطانی - بروی صورت زیبای حسن را جانی


  8. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:صبا به لُطف بگو آن غزالِ رَعنا را - که سَر به کوه و بیابان، تو داده‌ای ما را


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴:چنان بوصل تو میلیست خاطر ما را - که دل بصحبت یوسف کشد زلیخا را


  9. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:دل می‌رود ز دستم صاحب‌دلان خدا را - دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶:رفتی و دل ربودی یک شهر مبتلا را - تا کی کنیم بی تو صبری که نیست ما را

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷:کی بنگرد برحمت چشم خوش تو ما را - نرگس همی نیارد اندر نظر گیا را


  10. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:رونق عهد شباب است دگر بُستان را - می‌رسد مژدهٔ گل بلبل خوش‌الحان را


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱:در دل عاشق اگر قدر بود جانان را - نظر آنست که در چشم نیارد جان را


  11. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶:خَمی که ابروی شوخِ تو در کمان انداخت - به قصد جانِ منِ زارِ ناتوان انداخت


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵:چو حسن روی تو آوازه در جهان انداخت - هوای عشق تو در جان بی دلان انداخت


  12. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:بتی دارم که گِرد گل ز سُنبل سایه‌بان دارد - بهارِ عارضش خطّی به خونِ ارغوان دارد


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۴:نگارا دل همی‌خواهد که عشقت را نهان دارد - ولیکن اشک را نطق است و رنگ رو زبان دارد


  13. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:شاهد آن نیست که موییّ و میانی دارد - بندهٔ طلعتِ آن باش که آنی دارد


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳:اندرین شهر دلم سرو روانی دارد - که ز شکر سخن از پسته دهانی دارد

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴:خرم آن جان که برویت نگرانی دارد - وز هوای تو دلش گنج نهانی دارد


  14. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷:روشنیِ طلعتِ تو ماه ندارد - پیشِ تو گُل، رونقِ گیاه ندارد


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۹:چشم تو کو جز دل سیاه ندارد - دل برد از مردم و نگاه ندارد


  15. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴:نفسِ بادِ صبا مُشک‌فشان خواهد شد - عالَمِ پیر دگرباره جوان خواهد شد


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۳:دلبرم عزم سفر کرد و روان خواهد شد - در دلم آنچه همی‌گشت چنان خواهد شد


  16. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱:بعد از این دستِ من و دامنِ آن سروِ بلند - که به بالای چَمان از بُن و بیخَم بَرکَنْد


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۰:ای که شیرینی تو شور در آفاق افگند - حلقه زلف تو در گردنم انداخت کمند

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۱:ای که در باغ نکویی به تو نبود مانند - گل به رخسار نکو سرو به بالای بلند


  17. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳:در نظربازیِ ما بی‌خبران حیرانند - من چُنینم که نمودم دگر ایشان دانند


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۴:عاشقان را که دل مرده زعشقت زنده است - تو چو جانی وهمه بی تو تن بی جانند


  18. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶:عید است و آخِرِ گُل و یاران در انتظار - ساقی به رویِ شاه ببین ماه و مِی بیار


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۵:گفتند ماه و خور که چو پیدا شد آن نگار - ما در حنای عزل گرفتیم دست کار


  19. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶:نصیحتی کُنَمَت بشنو و بهانه مَگیر - هر آنچه ناصِحِ مُشْفِق بگویَدَت بپذیر


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۳:به نزد همت من خردی ای بزرگ امیر - امیر سخت‌دل سست‌رای بی‌تدبیر


  20. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸:هزار شُکر که دیدم به کامِ خویشت باز - ز رویِ صدق و صفا گشته با دلم دَمساز

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹:منم که دیده به دیدارِ دوست کردم باز - چه شُکر گویَمَت ای کارسازِ بنده نواز

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۳:صبا به مقدم گل راح روح بخشد باز - کجاست بلبل خوشگوی؟ گو برآر آواز!


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۵:چو خمر عشق تو خوردم سخن نگیرم باز - که هرکه مست شود با همه بگوید راز


  21. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:دلم رمیدهٔ لولی‌وَشیست شورانگیز - دروغ وَعده و قَتّال وَضع و رنگ آمیز


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۹:ایا بحسن چو شیرین بملک چون پرویز - قد تو سرو روانست و سرو تو گل ریز


  22. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:فکرِ بلبل همه آن است که گُل شد یارش - گُل در اندیشه که چُون عشوه کُنَد در کارش


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۶:گرچه جان می دهم از آرزوی دیدارش - جان نو داد بمن صورت معنی دارش


  23. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶:دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش - وز شما پنهان نشاید کرد سِرِّ مِی‌فروش


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۶:ای خریداران رویت عاشقان جان فروش - شور در مردم فتاد از عشق رویت رو بپوش


  24. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸:مقامِ امن و مِیِ بی‌غَش و رَفیقِ شَفیق - گَرَت مُدام مُیَسَّر شود زِهی توفیق


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۷:دلم ببوسه شکر خواست زآن لب چو عقیق - ولیک نیست مرا دولت و ترا توفیق


  25. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳:شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وِصال - بیا که بویِ تو را میرم ای نسیمِ شِمال


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۳:ز روی پرده برافگن که خلق را عیدست - هلال ابروی تو همچو غره شوال


  26. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱:گر من از سرزنشِ مدَّعیان اندیشم - شیوهٔ مستی و رندی نَرَوَد از پیشم


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۱:آن توانگر بمعالی که منش درویشم - کنه وصفش نه چنانست که می اندیشم


  27. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳:چِل سال بیش رفت که من لاف می‌زنم - کز چاکرانِ پیرِ مُغان کمترین منم


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۵:گر دست دوست وار در آری بگردنم - پیوسته بوی دوستی آید ز دشمنم


  28. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۴:به مژگان سیَه کردی هزاران رِخنه در دینم - بیا کز چَشمِ بیمارت هزاران دَرد برچینم

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۶:گَرَم از دست برخیزد که با دلدار بنشینم - ز جامِ وصل مِی‌ نوشم، ز باغِ عیش گل چینم


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۳:مرا گر دولتی باشد که روزی با تو بنشینم - ز لبهای تو می نوشم ز رخسار تو گل چینم


  29. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۵:گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن - یعنی که رخ بپوش و جهانی خراب کن

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶:صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن - دور فلک درنگ ندارد شتاب کن


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۵:هان ای رفیق خفته دمی ترک خواب کن - برخیز و عزم آن در میمون جناب کن


  30. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:مزرعِ سبزِ فلک دیدم و داسِ مه نو - یادم از کِشتهٔ خویش آمد و هنگامِ درو


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۶:من چو از جان شده ام عاشق آن روی نکو - آخراین عشق مرا با تو سبب چیست بگو


  31. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳:چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری - خورد ز غیرت روی تو هر گلی خاری


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۵:ز بار عشق توام طالب سبکساری - ولی چه چاره که دولت نمی‌دهد یاری


  32. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۴:شهریست پرظریفان وز هر طرف نگاری - یاران صلای عشق است گر می‌کنید کاری

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۴:چون در جهان خوبی امروز کامکاری - شاید که عاشقان را کامی ز لب بر آری


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۴:ای زآفتاب رویت مه برده شرمساری - پیداست بر رخ تو آثار بختیاری


  33. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۵:تو را که هر چه مراد است در جهان داری - چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۹:تویی که عارض رخسار دلستان داری - دلم به غمزه ربودیّ و قصد جان داری

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۰:از آن شکر که تو در پسته دهان داری - سزد که راتبه جان من روان داری


  34. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:طفیل هستی عشقند آدمی و پری - ارادتی بنما تا سعادتی ببری


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۹:بچشم مست خود آن را که کرده ای نظری - نمانده است ز هشیاری اندرو اثری


  35. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲:یا مبسما یحاکی درجا من اللالی - یا رب چه درخور آمد گردش خط هلالی

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۴:بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی - خوش باش زان که نبود این هر دو را زوالی


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۳:در باغ دهر چون گل گر سر به سر جمالی - در روز زندگانی گر جمله مه چو سالی


  36. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴:هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی - که هم نادیده می‌بینی و هم ننوشته می‌خوانی


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۶:تعالی الله چه روی است آن به نزهت چون گلستانی - در او حُسن آن عمل کرده که در فردوس رضوانی


  37. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶:بلبل، ز شاخِ سرو، به گلبانگِ پهلوی - می‌خوانْد دوش، درسِ مقاماتِ معنوی


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۴:دی بامداد آن صنم آفتاب روی - بر من گذشت همچو مه اندر میان کوی


  38. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:سحرم هاتف میخانه به دولت‌خواهی - گفت بازآی که دیرینه این درگاهی


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۳۰:ای صبا با دمِ من کن نفسی همراهی - به سوی شاه بر از من سخنی گر خواهی


  39. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰:در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی - خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۳:خوشتر از کوی خرابات نباشد جایی - که به پیرانه سرم دست دهد ماوایی


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۳:ای شده حسن ترا پیشه جهان آرایی - عادت طبع من از وصف تو شکرخایی


  40. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۵:پدید آمد رسوم بی وفایی - نماند از کس نشان آشنایی


    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۲:الا ای شمع دل را روشنایی - که جانم با تو دارد آشنایی