گنجور

 
امیر معزی

عزیز کرد مرا باز در محل قبول

ظهیر دولت شاه و شهاب دین رسول

چنان شنید ز من شعر، کاحمد مختار

شنید وحی ز روح‌الامین به وقت نزول

چو در ستایش او لفظ من مکرر شد

لَطَف نمود و ز تکرار من نگشت ملول

کجا ملول شود صاحبی که گاه سخن

بود ز خاطر او نظم را فروع و اصول

ایا ستوده‌کریمی که شعرگویان را

ز شکر مَکْرِمت توست نکته‌های فصول

کمال فضل تو داری و من به مجلس تو

چو فضل خویش نمایم بود کمال فضول

اگر هزار زبانم بود به‌ جای یکی

سزد که رای شریفت دهد نشان قبول

تو پشت آل بتولی و هست نایب من

به مجلس تو خداوند شمع آل بتول