شهی که گوهر و دینار رایگانی داد
هرآنچه داد خدایش خدایگانی داد
عزیزکرد بدو دین و داد و بگزیدش
به دین و دادش ده چیز و رایگانی داد
نگین و افسر و شمشیر و تخت و تاج وکمر
سپاه و دولت و پیروزی و جوانی داد
یقین بدان که دهد آن جهانیش فردا
فزون از آن که به او ملک این جهانی داد
هر آن شهیکه ظفر یافت بر مخالف خویش
زآسمان و زسیارگان نشانی داد
ز بخت خویش نشان داد شاه روز ظفر
نه از ستاره و دوران آسمانی داد
لطیف طبع ملک داد باد را سَبُکی
چنانکه حلم ملک خاک را گرانی داد
حصار دولت از آن آمد استوار و بلند
که تیغ را مَلِک شرق پاسبانی داد
بسا مخالف دولتکه شاه مالِشِ او
به تیر و ناوک آن تیغ هندوانی داد
شهان به زیر زمین گنج را نهان کردند
خدایگان به عطا گنج شایگانی داد
نداد هیچ کسی خاک رایگان به مثل
چنانکه شاه جهان زر به رایگانی داد
به آفرین ملک من رهی همی نازم
که آفرینش لفظ مرا معانی داد
به بزم خویش مرا پیش خاصگان بنشاند
به دست خویش به من بنده دوستگانی داد
به زندگانی خضرم که شهریار جهان
ز جام خویش مرا آب زندگانی داد
ز عدل باد دلش شادمان و برخوردار
که عدل او به همه خلق شادمانی داد
همیشه شاه جهان باد کامران و عزیز
که بخت را هنرش عِزّ و کامرانی داد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
که تابِ من به جهان، طُرِّهٔ فلانی داد
دلم خزانهٔ اسرار بود و دستِ قضا
درش بِبَست و کلیدش به دل سِتانی داد
شکسته وار به درگاهت آمدم، که طبیب
[...]
هر آن که روی تو را رنگ ارغوانی داد
مرا ز عشق تو رخسار زعفرانی داد
نه رخ نمود، نه آراست قد، نه زلف گشود
به حسن خلق و وفا داد دلستانی داد
ز ضعف مانده ام از راه جستجوی وصالت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.