در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها آذر بیگدلی مصرع یا بیتی از مولانا را عیناً نقل قول کرده است:
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶ :: مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز
آذر بیگدلی (بیت ۲): بینوا، افتاده از گلشن جدا - «از جداییها شکایت میکند»
مولانا (بیت ۱): بشنو این نی چون شکایت میکند - از جداییها حکایت میکند
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در شمهای از حال خود و تأسف خرابی خانه و منقبت کاظمین علیهما السلام فرماید:منم که کرد فلک کشت زندگیم حصاد - منم که داد زمین خاک هستیم بر باد
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱:وفا نگر، که وفائی ندیده از صیاد - بدام ماندم و از آشیان نکردم یاد!
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۸:چو کارزار کند شاه روم با شمشاد - چگونه گردم خرم چگونه باشم شاد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۸:هزار جان مقدس فدای روی تو باد - که در جهان چو تو خوبی کسی ندید و نزاد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۹:ز عشق آن رخ خوب تو ای اصول مراد - هر آن که توبه کند توبهاش قبول مباد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۷:هزار جان مقدس فدای روی تو باد - که در جهان چو تو خوبی کسی ندید و نزاد
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - قصیده در مدح علی بن موسی الرضا (ع):ای باد شمالت چو گل آورده ببر بر - لرزان ز نهالت دل هر برگ ببر بر
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۹ - نامه به صباحی:صبح است صبا، کوش که این نظم کنی گوش - و آنگاه زنی دامن همت بکمر بر
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳۵:ای عاشق بیچاره شده زار به زر بر - گویی که نَزَد مرگْ تو را حلقه بهدر بر
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳۶:ای رخت فکنده تو بر اومید و حذر بر - آخر نظری کن به نظربخش فکر بر
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در مدح حضرت صاحب الامر (ع):دمید از شاخ زرین گل، چکیدش سیمگون شبنم؛ - عیان شد طلعت عیسی، فشاند از شرم خوی مریم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲۱:بیا بشنو که من پیش و پس اسبت چرا گردم - ازیرا نعل اسبت را به هنگام چرا گردم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۰:بنه ای سبز خنگ من فراز آسمانها سم - که بنشست آن مه زیبا چو صد تنگ شکر پیشم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۱:بنه ای سبز خنگ من فراز آسمانها سم - که بنوشت آن مه بیکیف دعوت نامهای پیشم
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - در تهنیت فرزندان فرماید:صباح عید صبوحی طلب، صحیح و سقیم - یکی به فتوی عقل و، یکی به حکم حکیم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴۴:بیار مطرب بر ما کریم باش کریم - به کوی خسته دلانی رحیم باش رحیم
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - در مدح مسیح عهد و بطلمیوس عصر اقلیدس دوران میرزا محمد نصیر طبیب فرموده:فرود آمد چو شاه اختران، زین نیلگون توسن - افق را نعل سیمین هلال افتاد بر دامن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۰:چراغ عالم افروزم نمیتابد چنین روشن - عجب این عیب از چشم است یا از نو یا روزن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۲:چو آمد روی مه رویم کی باشم من که باشم من - چو زاید آفتاب جان کجا ماند شب آبستن
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - قصیده در مدح شاه غریب:پیش که شاه اختران، تیغ کشد به لشکری؛ - خیز مگر به برق می، برقع صبح بردری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶۴:هر طربی که در جهان گشت ندیم کهتری - میبرمد از او دلم چون دل تو ز مقذری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷۸:باز چه شد تو را دلا باز چه مکر اندری - یک نفسی چو بازی و یک نفسی کبوتری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷۹:پیش از آنک از عدم کرد وجودها سری - بی ز وجود وز عدم باز شدم یکی دری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸۰:ای دل بیقرار من راست بگو چه گوهری - آتشیی تو آبیی آدمیی تو یا پری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸۹:گر ز تو بوسه ای خرد صد مه و مهر و مشتری - تا نفروشی ای صنم کز مه و مهر خوشتری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹۰:ساقی جان فزای من بهر خدا ز کوثری - در سر مست من فکن جام شراب احمری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹۱:جمع مکن تو برف را بر خود تا که نفسری - برف تو بفسراندت گر تو تنور آذری
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - قصیده در تعریف میرزا نصیر طبیب اصفهانی:از صفاهان، بوی جان آید همی؛ - بوی جان از اصفهان آید همی!
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹۷:بوی باغ و گلستان آید همی - بوی یار مهربان آید همی
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - قصیده در تعریف احمدخان خویی دنبلی - ماده تاریخ ۱۱۹۱ ه.ق:چو مهر باختری، همچو ماه کنعانی - شد از فسون زلیخای چرخ زندانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴۸:تو آسمان منی من زمین به حیرانی - که دم به دم ز دل من چه چیز رویانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۶:بلندتر شدهست آفتاب انسانی - زهی حلاوت و مستی و عشق و آسانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۲:هزار جان مقدس فدای سلطانی - که دست کفر برو برنبست پالانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۳:نگفتمت که تو سلطان خوبرویانی - به جای سبزه تو از خاک خوب رویانی
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - و له طاب ثراه:ای تو ثانی مه کنعانی - نه، تو اول، مه کنعان ثانی!
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲۷:ز کجا آمدهای میدانی - ز میان حرم سبحانی
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲:دور از تو جان سپردن، دشوار بود ما را - گر بیتو زنده ماندیم، معذور دار ما را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰:با آن که میرسانی، آن بادهٔ بقا را - بی تو نمیگوارد، این جام باده ما را
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸:دم مردن شدن دمساز چون من ناتوانی را - مرا گر زنده کردی، کشتی از رشکم جهانی را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:عطارد مشتری باید، متاع آسمانی را - مهی مریخچشم ارزد، چراغ آن جهانی را
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶:افغان که رفت جانم و جانانم آرزوست - دردا که کشت دردم و درمانم آرزوست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست - بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۷:ای چنگ پردههای سپاهانم آرزوست - وی نای ناله خوش سوزانم آرزوست
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸:ای که گفتی: ز در دوست درون نتوان رفت! - شوق چون خضر ره ما شده چون نتوان رفت؟!
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۹:بوسهای داد مرا دلبر عیار و برفت - چه شدی چونک یکی داد بدادی شش و هفت
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰:آمد شب و، وقت یا رب آمد! - یا رب چکنم؟ دگر شب آمد!
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۶:روزم به عیادت شب آمد - جانم به زیارت لب آمد
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵:صید کنان میروی، ای صنم صید بند؛ - گر خوشی از صید ما،این سر ما، این کمند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹۶:غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد بلند - زانک بلندت کند تا بتواند فکند
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶:جانم، از جانان حکایت میکند - عندلیب از گل روایت میکند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۱:خنده از لطفت حکایت میکند - ناله از قهرت شکایت میکند
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲:به من باد صبا در پرده گوید کاش پیغامش - که از غیرت دهم جان بشنوم از غیر چون نامش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹۳:علی الله ای مسلمانان از آن هجران پرآتش - ظلام فی ظلام من فراق الحب قد اغطش
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷:بیتو چو می در قدح ریزم و شکر به جام - خون بود آن در جگر، زهر شود این به کام
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱۴:چند روی بیخبر آخر بنگر به بام - بام چه باشد بگو بر فلک سبزفام
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱۵:هر کی بمیرد شود دشمن او دوستکام - دشمنم از مرگ من کور شود والسلام
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱۶:امشب جان را ببر از تن چاکر تمام - تا نبود در جهان بیش مرا نقش و نام
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷:گر روی تو بینم و بمیرم - سهل است، باین گنه مگیرم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴۹:زنهار مرا مگو که پیرم - پیری و فنا کجا پذیرم
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰:شبی کت، غیر هم بزم است، اگر بیرون در باشم - از آن بهتر که پیشت باشم و با چشم تر باشم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۰:نهادم پای در عشق که بر عشاق سر باشم - منم فرزند عشق جان ولی پیش از پدر باشم
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳:دردا که حریف راز دانم - حرفی زد و کرد بدگمانم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶۶:تا با تو قرین شدهست جانم - هر جا که روم به گلستانم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶۷:امروز مرا چه شد چه دانم - امروز من از سبک دلانم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶۸:ای جان لطیف و ای جهانم - از خواب گرانت برجهانم
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴:فقیرم، غیر آن درگاه، درگاهی نمیدانم! - غریبم، غیر راه کوی او، راهی نمیدانم؟!
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۶:تو خورشیدی و یا زهره و یا ماهی نمیدانم - وزین سرگشته مجنون چه می خواهی نمیدانم
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴:گرش این جفاست امسال، همان بیار گویم - سخنی که پاس یاری نگذاشت پار گویم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۶:فلکا بگو که تا کی گلههای یار گویم - نبود شبی که آیم ز میان کار گویم
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۶:دی، رشتهای به گردنم آن شاه مهوشان - افگند و برد چون سگم از پی کشانکشان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۸:آن کیست ای خدای؟ کاز این دام ِ خامُشان - ما را همیکَشد به سویِ خود کشان کشان
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱:از غیر، ایمنم، که بود پاسبان تو - خون من اینکه ریخته بر آستان تو
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۵:آمد خیال آن رخ چون گلستان تو - و آورد قصههای شکر از لبان تو
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۴:هر کسی یار کسی، تو از من دلباخته گل - ز بلبل، شمع از پروانه سرو از فاخته
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۶۸:ای به میدانهای وحدت گوی شاهی باخته - جمله را عریان بدیده کس تو را نشناخته
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۹:نهی چو نام سگ خود، به من مرا طلبی - نهم به پای سگت سر، به عذر بیادبی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴۹:ربود عقل و دلم را جمال آن عربی - درون غمزه مستش هزار بوالعجبی
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲:ای باد بامدادی، میآیی از چه وادی؟! - کز بیدلان برآمد فریاد وافؤادی!
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳۵:گرچه به زیر دلقی شاهی و کیقبادی - ورچه ز چشم دوری در جان و سینه یادی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴۷:یا من عجب فتادم یا تو عجب فتادی - چندین قدح بخوردی جامی به من ندادی
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۵:دل ز یار کهن، مگر کندی - که بیاران تازه خرسندی؟!
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵۷:آنکه چون ابر خواند کف ترا - کرد بیداد بر خردمندی
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸:به گاه رقص، چون در انجمن می در قدح ریزی - به سر غلتم، چو بنشینی، ز پا افتم چو برخیزی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۰:چو شیر و انگبین جانا چه باشد گر درآمیزی - عسل از شیر نگریزد تو هم باید که نگریزی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۶:زهی چشم مرا حاصل شده آیین خون ریزی - ز هجران خداوندی شمس الدین تبریزی
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸ - قطعه:کشت فرهاد را اگر خسرو - خود بپاداش جان شیرین داد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۹:شاهدی بین که در زمانه بزاد - بت و بتخانه را به باد بداد
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹ - و له علیه الرحمه:چل سال کشیدم انتظارش - تا وعده ی وصلم از وفا داد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۲:رفتیم بقیه را بقا باد - لابد برود هر آنک او زاد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۳:جانی که ز نور مصطفی زاد - با او تو مگو ز داد و بیداد
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸ - خواجه ی نوکیسه:شبی بخلوتی از چشم تنگ چشمان دور - نه هوشیار و نه مست و نه خفته نه بیدار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۳:نه در وفات گذارد نه در جفا دلدار - نه منکرت بگذارد نه بر سر اقرار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۴:چرا ز قافله یک کس نمیشود بیدار - که رخت عمر ز کی باز میبرد طرار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۵:بیار ساقی بادت فدا سر و دستار - ز هر کجا که دهد دست جام جان دست آر
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۶:نبشتهست خدا گِردِ چهره دلدار - خطی که فاعتبروا منه یا اولیالابصار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۷:شدهست نور محمد هزار شاخ هزار - گرفته هر دو جهان از کنار تا به کنار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۸:چه مایه رنج کشیدم ز یار تا این کار - بر آب دیده و خون جگر گرفت قرار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۹:مجوی شادی چون در غمست میل نگار - که در دو پنجه شیری تو ای عزیز شکار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۰:بیامدیم دگربار چون نسیم بهار - برآمدیم چو خورشید با صد استظهار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۱:ز بامداد چه دشمن کشست دیدن یار - بشارتیست ز عمر عزیز روی نگار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۶:مرا بگاه ده ای ساقی کریم عقار - که دوش هیچ نخفتم ز تشنگی و خمار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۷:بکش بکش که چه خوش میکشی بیار بیار - هزیمتان ره عشق را قطار قطار
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۱ - و له قطعه عینک:صاحبا! ای ز دیدن رویت - یافته چشم اهل بینش نور
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶۰:روی بنما به ما مکن مستور - ای به هفت آسمان چو مه مشهور
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۵:چون کیسه ز زر تهی شود کاسه ز آش - گردد هنرت نهان، شود عیبت فاش
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹۸:امروز حریف عشق بانگی زد فاش - گر اوباشی جز بر اوباش مباش
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۲۲:با ما چه نهای مشو رفیق اوباش - کاول قدمت دمند و آخر پرخاش
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰ - تاریخ ده خوایق که محمد حسین خان تعمیر کرد.:آرایش زمانه، آقا حسین کامد - طبعش ببحر مایل، دستش به جود شایق
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۰:ای ناطق الهی و ای دیده حقایق - زین قلزم پرآتش ای چاره خلایق
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۲ - قطعه:بر آستانه ی جانان، که روضه ی ارم است؛ - اگر تو را گذری افتد ای نسیم شمال
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۳:چگونه برنپرد جان چو از جناب جلال - خطاب لطف چو شکر به جان رسد که تعال
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۴:تو را سعادت بادا در آن جمال و جلال - هزار عاشق اگر مرد خون مات حلال
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۵:دو چشم اگر بگشادی به آفتاب وصال - برآ به چرخ حقایق دگر مگو ز خیال
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۹:تعال یا مدد العیش و السرور تعال - تعال یا فرج الهم فاتح الاقفال
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۰ - ماده تاریخ (۱۱۷۱ه.ق):آه کز ناسازی گردون دون - وز جفای چرخ و دور آسمان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۵:چه نشستی دور چون بیگانگان - اندرآ در حلقه دیوانگان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۷:شاه ما باری برای کاهلان - گنج میبخشد به هر دم رایگان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۹:نک بهاران شد صلا ای لولیان - بانگ نای و سبزه و آب روان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۱:صبحدم شد زود برخیز ای جوان - رخت بربند و برس در کاروان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۲:ای زیان و ای زیان و ای زیان - هوشیاری در میان مستیان
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۰ - و له قطعه:ای بسا خشم، که صد لطف عیان است ازو - ای بسا لطف، که صد زخم نهان شد در وی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶۶:گر گریزی به ملولی ز من سودایی - روکشان دست گزان جانب جان بازآیی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸۹:ای که تو چشمه حیوان و بهار چمنی - چو منی تو خود خود را کی بگوید چو منی
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۲ - و له علیه الرحمه:کریمی گر نباشد در زمانه - بباید با لئیمان ساخت چندی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۱:کریما تو گلی یا جمله قندی - که چون بینی مرا چون گل بخندی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۳:نگارا تو گلی یا جمله قندی - که چون بینی مرا چون گل بخندی
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳:طوفان، سرو سر کرده ی اصحاب وفا - از بسکه ز گردش فلک دید جفا
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۲:مولای اناالتائب مما سلفا - هل تقبل عذر عاشق قد تلفا
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴:امروز چو عارت آید از صحبت ما - وز ننگ نباشدت سر الفت ما
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:چو نزود نبشته بود حق فرقت ما - از بهر چه بود جنگ و آن وحشت ما
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸:دور از تو شبی در اثر زاریها - دیدم ز تو در خواب بسی یاریها
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:تا با تو بوم نخسبم از یاریها - تا بیتو بوم نخسبم از زاریها
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱:گر جز تو کسی دل مرا برد رواست - اما نگه تو جانب غیر خطاست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۷:آن آتش ساده که ترا خورد و بکاست - آن ساده به از دو صد نگار زیبا است
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸:آن بت که جمال و زینت مجلس ماست - در مجلس ما نیست ندانیم کجاست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۱:آنجا که توی همه غم و جنگ و جفاست - چون غرقهٔ ما شدی همه لطف و وفاست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۷:آن شب که ترا به خواب بینم پیداست - چون روز شود چو روز دل پرغوغاست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۲:امروز چه روز است که خورشید دوتاست - امروز ز روزها برونست و جداست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸:امشب شب آنست که جان شبهاست - امشب شب آنست که حاجات رواست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۱:ای دوست مکن که روزها را فرداست - نیکی و بدی چو روز روشن پیداست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۴:ای ساقی جان مطرب ما را چه شده است - چون مینزند رهی ره او که زده است
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۴:این چرخ و فلکها که حد بینش ماست - در دست تصرف خدا کم ز عصاست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۲:برکان شکر چند مگس را غوغاست - کی کان شکر را به مگسها پرواست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۹:بگذشت سوار غیب و گردی برخاست - او رفت ز جای و گرد او هم برخاست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۲:بیچارهتر از عاشق بیصبر کجاست - کاین عشق گرفتاری بیهیچ دواست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۳:بیدیده اگر راه روی عین خطاست - بر دیده اگر تکیه زدی تیر بلاست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۰:توبه کردم که تا جانم برجاست - من کج نروم نگردم از سیرت راست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۴:تهدید عدو چه بشنود عاشق راست - میراند خر تیز بدان سو که خداست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۵:چنگی صنمی که ساز چنگش بنواست - بر چنگ ترانهای همی زد شبها است
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۰:دستت دو و پایت دو و چشمت دو رواست - اما دل و معشوق دو باشند خطاست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۵:دیوانه شدم خواب ز دیوانه خطا است - دیوانه چه داند که ره خواب کجاست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۶:شمعی که در اینخانه بدی خانه کجاست - در دیده بد امروز میان دلهاست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۸:قومی غمگین و خود مدان غم ز کجاست - قومی شادان و بیخبر کان ز چه جاست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۲:گفتند که شش جهت همه نور خداست - فریاد ز حلق خاست کان نور کجاست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۰:گویند مرا که این همه درد چراست - وین نعره و آواز و رخ زرد چراست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲۴:میگفت یکی پری که او ناپیداست - کان جان که مقدست است از جای کجاست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۰:هر ذره که چون گرسنه بر خوان خداست - گر تا باید خورند اینخوان برپاست
مولانا » فیه ما فیه » فصل اول - یکی میگفت که مولانا سخن نمیفرماید:مرغی که بر آن کوه، نشست و برخاست - بنگر که در آن کوه چه افزود و چه کاست؟
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳:ای اهل هوس، عشق شماری دگر است - آب و گل عشق، از دیاری دگر است
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳:اندر سر ما همت کاری دگر است - معشوقهٔ خوب ما نگاری دگر است
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۴:با ما ز ازل رفته قراری دگر است - این عالم اجساد دیاری دگر است
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۳:در مجلس عشّاق قراری دگر است - وین بادهٔ عشق را خماری دگر است
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷:کوی تو، که رشک گلستان ارم است - تا هست در آن مرغ دلم، محترم است
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵:او پاک شده است و خام ار در حرم است - در کیسه بدان رود که نقد درم است
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۷:دل در بَرِ هر که هست، از دلبر ماست - هر جا جهَد این برق، از آنْ گوهر ماست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۵:عشقی نه به اندازهٔ ما در سر ماست - و این طرفه که بار ما فزون از خر ماست
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰:امشب که مرا بر آستانت راه است - از درد دلم، دلت کجا آگاه است؟!
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۴:ای جان ز دل تو بر دل من راهست - وز جستن آن در دل من آگاه است
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳:ز آن عهد که بستیم بهم ای بت مست - زنهار مگو که بر توام منت هست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۰:آن تلخ سخنها که چنان دل شکن است - انصاف بده چه لایق آن دهن است
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۲:آن جان که از او دلبر ما شادانست - پیوسته سرش سبز و لبش خندان است
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۸:آن نور مبین که در جبین ما هست - وان ضوء یقین که در دل آگاهست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۲:از جمله طمع بریدنم آسانست - الا ز کسی که جان ما را جانست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴:امروز من و جام صبوحی در دست - میافتم و میخیزم و میگردم مست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۶:امشب آمد خیال آن دلبر چست - در خانهٔ تن مقام دل را میجست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۷:ای آمده بامداد شوریده و مست - پیداست که باده دوش گیرا بوده است
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۷:ای خواجه ترا غم جمال و جاهست - و اندیشهٔ باغ و راغ و خرمنگاهست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸:ای در دل من نشسته شد وقت نشست - ای توبه شکن رسید هنگام شکست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷:ای طالب اگر ترا سر این راهست - واندر سر تو هوای این درگاهست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۰:ای کز تو دلم پر سمن و یاسمنست - وز دولت تو کیست که او همچو منست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۸:پای تو گرفتهام ندارم ز تو دست - درمان ز که جویم که دلم مهر تو خست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۹:پائی که همی رفت به شبستان سر مست - دستی که همی چید ز گل دسته بدست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۹:توبه چکنم که توبهام سایهٔ تست - بار سر توبه جمله سرمایهٔ توست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۸:چون دید مرا مست بهم برزد دست - گفتا که شکست توبه بازآمد مست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۰:دل یاد تو کرد چون به عشرت بنشست - جام از ساقی ربود و انداخت شکست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۷:صد بار بگفتمت، چه هشیار و چه مست - شوخی مکن و مزن به هر شاخی دست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۹:عشق آمد و توبه را چو شیشه بشِْکست - چون شیشه شکست کیست کو داند بست؟
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۴:گفتا که شکست توبه بازآمد مست - چون دید مرا مست بهم برزد دست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۳:گفتی چونی بنده چنانست که هست - سودای تو بر سر است و سر بر سر دست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۷:ماهی تو که فتنهای ندارم ز تو دست - درمان ز که جویم که دلم از تو بخست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۴:مستی ز ره آمد و بما در پیوست - ساغر میگشت در میان دست بدست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۶:من آن توام کام منت باید جست - زیرا که در این شهر حدیث من و تست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲۷:ناگه ز درم درآمد آن دلبر مست - جام می لعل نوش کرده بنشست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۴:هر روز به نو برآید آن دلبر مست - با ساغر پرفتنهٔ پرشور بدست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۸:هر صورت کاید به از او امکان هست - چون بهتر از آن هست نه معشوق منست
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵:پیکی آورد پوستینی از دوست - گفتند حریفان که: ز تنگی نه نکوست
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶:ای دوست! که از دوستیت با دل خوست - با دل منشین، که دشمن جان من اوست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۴:از دوستی دوست نگنجم در پوست - در پوست نگنجم که شهم سخت نکوست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۰:امشب منم و طواف کاشانهٔ دوست - میگردم تا بصبح در خانهٔ دوست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۰:ای بیخبر از مغز شده غره بپوست - هشدار که در میان جان داری دوست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۴:خواهی که ترا کشف شود هستی دوست - بر رو به درون مغز و برخیز ز پوست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۲:دلدار اگر مرا بِدِراند پوست - افغان نکنم نگویم این درد از اوست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۰:عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست - تا کرد مرا تهی و پر کرد از دوست
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴:گر از تو نهان، کس آید اندر کویت - وز دور گهی نظر گشاید سویت
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۶:گفتم چشمم که هست خاک کویت - پرآب مدار بیرخ نیکویت
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۳:مستم ز خمار عبهر جادویت - دفعم چه دهی چو آمدم در کویت
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵ - ماده تاریخ (۱۱۷۶ ه.ق):در عهد کریم خان، شه ملک قباد - از سعی سلیم حاکم پاک نهاد
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۴۵:ای از قدمت خاک زمین خرم و شاد - شد حامله از شادی و صد غنچه بزاد
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵۴:ای دوست مگو تو بندهای یا آزاد - بنده که خرد برای زشتی و فساد
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰۹:تا گوهر جان در این طبایع افتاد - همسایه شدند با وی این چار فساد
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۱۱:نایی ببرید از نیستان استاد - با نه سوراخ و آدمش نام نهاد
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۴۸:خوابم ز خیال روی تو پشت بداد - وز تو ز خیال تو همی خواهم داد
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۶۱:عشق آن باشد که خلق را دارد شاد - عشق آن باشد که داد شادیها داد
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۹:ای فوج طبیب را بدوزخ قائد - خواهی شودت قیمت مسهل عائد
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰۶:آن یار که از طبیب دل برباید - او را دارو طبیب چون فرماید
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵۱:ای دل اگرت رضای دلبر باید - آن باید کرد و گفت کو فرماید
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۷۱:این واقعه را سخت بگیری شاید - از کوشش عاجزانه کاری ناید
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۹۹:بیمن به زبان من سخن میآید - من بیخبرم از آنکه میفرماید
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۸۰:در میطلبی ز چشمه در بر ناید - جوینده در به قعر دریا باید
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۳۷:شاد آنکه ز دور ما یار ما بنماید - چون بچهٔ خرد آستین برخاید
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۷۷:کاری ز درون جان میباید - وز قصه شنیدن این گره نگشاید
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۸۲:گر در طلبی ز چشمه در بر ناید - جویندهٔ در به قعر دریا باید
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲۳:معشوقه خانگی بکاری ناید - کو عشوه نماید و وفا ننماید
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵۶:هل تا برود سرش به دیوار آید - سر بشکند و جامه به خون آلاید
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۱:برف آمده و بیخته کافور به بید - یا گشته شکوفه از سر شاخ پدید؟!
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۷۳:آن را که خدای ناف بر عشق برید - او داند نالههای عشاق شنید
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲۱:از شربت سودای تو هر جان که مزید - زآن آب حیات در مزید است مزید
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵۸:ای عشق تُوَم انّ عذابی لشدید - ای عاشق تو به زخم تیغ تو شهید
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۸۰:پرسید مهم که چشم تو مه را دید - گفتم که بدید و مه ز مه میپرسید
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۱۶:تیری ز کمانچهٔ ربابی بجهید - از چنبر تن گذشت و بر قلب رسید
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۳۹:چون روز وصال یار ما نیست پدید - اندک اندک ز عشق باید ببرید
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۲۳:زان مقصد صنع تو یکی نی ببرید - از بهر لب چون شکر خود بگزید
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۹۶:گفتم که به من رسید دردت بمزید - گفتا خنک آن جان که بدین درد رسید
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۹۷:گفتم که ز خردی دل من نیست پدید - غمهای بزرگ تو در او چون گنجید
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵۱:هر لحظه همی خوانمش از راه بعید - کو سورهٔ یوسف است و قرآن مجید
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۵:با گل میگفت بلبلی زار و نزار - کآمد بچمن بهار و دل تنگ مدار
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷۰:امروز من از تشنه دهانی و خمار - نی دل دارم نه عقل و نه صبر و قرار
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷۷:ای دل بگذر ز عشق و معشوق و دیار - گر دیده وری ز هر سه بندی زنار
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۸۱:ای مرد سماع معده را خالی دار - زیرا چو تهیست نی کند نالهٔ زار
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۸۸:تا چند کشی سخرهٔ نفس بیکار - تا چند خوری چو اشتران خوشهٔ خار
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۸۹:چون از رخ یار دور گشتم به بهار - با غم بچه کار آید و عیشم بچه کار
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۹۱:چون دید رخ زرد من آن شهره نگار - گفتا که دگر به وصلم امید مدار
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۹۳:خورشید همی زرد شود بر دیوار - ما نیز همی زرد شویم از غم یار
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۹۷:در نوبت عشق چشم باشد در بار - چون او بگذشت دل بروید چو بهار
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۰۰:رفتم به سر گور کریم دلدار - میتافت ز گلزار تنش چون گلزار
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۰۹:گر گل کارم بیتو نروید جز خار - ور بیضهٔ طاوس نهم گردد مار
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۱۲:گر رنگ خزان دارم و گر رنگ بهار - تا هردو یکی نشد نیامد گل و خار
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۱۳:گفتی که: بیا که باغ خندید و بهار - شمعست و شراب و شاهدان چو نگار
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۱۵:ای بسته حجاب، پردها را بردار - تا کس نرود دگر به صید مردار
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۲۰:من رنگ خزان دارم و تو رنگ بهار - تا این دو یکی نشد نیامد گل و خار
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۲۵:هین وقت صبوحست می ناب بیار - زیرا مرگست زندگانی هشیار
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۴:چل سال، براه عاشقی کردم سیر - گفتم: شودم عاقبت کار بخیر
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۵:ای جود تو از ابر برآورده نفیر - هست از کرمت روی کریمان چو زریر
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷۲:ای آمده ز آسمان درین عالم دیر - و آورده خبرهای سموات به زیر
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۸۵:با همت باز باش و یا هیبت شیر - در مخزن جان درآی با دیدهٔ سیر
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۰۲:زان ابروی چون کمانت ای بدر منیر - دل شیشهٔ پرخون شود از ضربت تیر
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۸:شب بیتو چو باشم، سحرم ناید باز - ور با تو نشینم، رسدم صبح فراز
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۷۰:نی چارهٔ آنکه با تو باشم همراز - نی زهرهٔ آنکه بیتو پردازم راز
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۲:تا کی شب و روز و روز، شب از سر سوز - نالم ز فراقت ای مه مهر افروز؟!
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۴:امشب ز مه رخت شبم مهر افروز - و امروز، ز طلعت تو روزم فیروز
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۲۹:آن تاب که من دانم و تو ای دل سوز - ای دوست شب و روز ز دل میافروز
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۳:شبها دارم از آن مه مهر فروز - در سینه همه آتش و در جان همه سوز
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳۱:ای تنگ شکر از ترشان چشم بدوز - آتش بزن و هرچه به جز عشق بسوز
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵۵:شب گشت و خبر نیست مرا از شب و روز - روز است شبم ز روی آن روز افروز
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۹:میگوید مرمرا نگار دلسوز - میباید رفت چون به پایان شد روز
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۷۱:هین وقت صبوحست میان شب و روز - غیر از مه وخورشید چراغی مفروز
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۷۳:یک شب چو ستاره گر نخسبی تا روز - تابد به تو اینچنین مه جانافروز
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۰:ای بسته در صلح و گشاده در جنگ - از جنگ من و تو، کار بر من شده تنگ
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷۶:آنجا که عنایتست چه صلح و چه جنگ - ور کار تو نیکست چه تسبیح و چه جنگ
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷۷:با همت باز باش و با کبر پلنگ - زیبا به گه شکار و پیروز به جنگ
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷۸:برزن به سبوی صحبت نادان سنگ - بر دامن زیرکان عالم زن چنگ
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷۹:چون چنگ خودت بگیرم اندر بر تنگ - وز پردهٔ عشاق برآرم آهنگ
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸۰:میگردد این روی جهان رنگ به رنگ - وز پرده همی بیند معشوقهٔ شنگ
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸۱:یک چند میان خلق کردیم درنگ - ز ایشان بوفا نه بوی دیدیم نه رنگ
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات:با همت باز باش و با کبر پلنگ - زیبا به گه شکار و پیروز به جنگ
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۱:ای خواجه، چه میگریزی از من مه و سال؟! - نه تو بکرم شهره و نه من بسؤال!
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸۳:آن می که گشود مرغ جان را پر و بال - دل را برهانید ز سیری و ملال
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸۴:آواز گرفته است خروشان مینال - زیرا شنواست یار و واقف از حال
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸۷:اسرار حقیقت نشود حل به سؤال - نی نیز به درباختن حشمت و مال
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸۸:این عشق کمالست و کمالست و کمال - وین نفس خیالست خیالست و خیال
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۹۰:پر از عیسی است این جهان مالامال - کی گنجد در جهان قماش دجال
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۹۵:الخمر و منالزق ینادیک تعال - واقطع لوصالنا جمیعالاشغال
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۹۹:عشقی دارم پاکتر از آب زلال - این باختن عشق مرا هست حلال
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۰۲:مردا منشین جز که به پهلوی رجال - خوش باشد آینه به پهلوی صقال
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات:مرغی که خبر ندارد از آب زلال - منقار در آب شور دارد همه سال
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۲:آن چارده ساله ماه، کز غنج و دلال - دارد بجبین چین، ز کسش نیست ملال
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۹۸:عشقی به کمال و دلربائی به جمال - دل بر سخنو زبان ز گفتن شده لال
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۵:ز آن شب که رخت دیده، گلت چیدستم - ا زدیدن روز، دیده پوشیدستم
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۷۵:بر بوی تو هر کجا گلی دیدستم - بوئیدستم سرشک باریدستم
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۸:در گلشن روزگار میگردیدم - از هر شاخی، تازه گلی میچیدم
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶۵:این گردش را ز جان خود دزدیدم - پیش از قالب به جان چنین گردیدم
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۱۶:در باغ شدم صبوح و گل میچیدم - وز دیدن باغبان همی ترسیدم
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۰:ای محرم خلوت ومه انجمنم - محروم چو ببینم بتو، طعنه زنم
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵۲:امشب همه شب نشسته اندر حزنم - فردا بروم مناره را کارد زنم
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۶۷:فانی شدم و برید اجزای تنم - میچرخ که بر چرخ بد اول وطنم
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۵۵:من یک جانم که صد هزار است تنم - چه جان و چه تن که هر دو هم خویشتنم
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۵ - ماده تاریخ (۱۱۸۶ه.ق):چون صدر جهان ازین جهان شاد چنان - شد سوی جنان برینجهان خنده زنان
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸۴:آن کیست کز این تیر نشد همچو کمان - وز زخم چنین تیر گرفتار چنان
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴۹:جانهاست همه جانوران را جز جان - نانهاست همه نان طلبان را جز نان
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۶۳:در چشم منست ابروی همچو کمان - من روح سپر کرده و او تیر زنان
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۷۵:دی از تو چنان بدم که گل در بستان - امروز چنانم و چنانتر ز چنان
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۱۰:من بندهٔ مستی که بود دست زنان - دورم ز کسی که او بود مست زنان
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۰:ای دوست! چراغ مهر خاموش مکن - حرف غرض آمیز کسان گوش مکن
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۵۱:جز جام جلالت اجل نوش مکن - جز نغمهٔ عشق کبریا گوش مکن
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۷۶:دیدم رویت بتا تو روپوش مکن - پنهانی ما تو بادهها نوش مکن
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۶:دی دست نگارین بت سیمین تن من - بر گردن من فگند و شد رهزن من
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۲۳:ای ماه لطیف جانفزا خرمن من - وی ماه فرو کرده سر از روزن من
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۸:آه از حسنین، کز جهان شیون و شین - سر زد زغم آن دو امام کونین
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۵۹:خود حال دلی بود پریشانتر از این - با واقعهٔ بیسر و سامانتر ازین
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۶۵:در دیدهٔ ما نگر جمال حق بین - کاین عین حقیقت است و انوار یقین
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۷۷:رفتم به طبیب و گفتم ای زینالدین - این نبض مرا بگیر و قاروره ببین
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۷۹:رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین - نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۰۶:ما کاهگلان عشق و پهلو به زمین - کرده است زمین را کرمش مرکب و زین
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۴:یا رب! یکی از عباد زورآور تو - آمد بدر حجره، که چون شدزر تو؟!
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۶۵:در چرخ نگنجد آنکه شد لاغر تو - جان چاکر آن کسی که شد چاکر تو
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۶۷:درها همه بستهاند الا در تو - تا ره نبرد غریب الا بر تو
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۹:صحبت چه شود گرم میان من و تو - آید بمیان راز نهان من و تو
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۶۴:در اصل یکی بُدَست جان من و تو - پیدای من و تو و نهان من و تو
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۱:سویم بفرست گاه پیغامی و گاه - باز آی که تا ببینم آن روز چو ماه
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۹۸:ای کان العباد ما اهواه - ما یذکرنا فکیف ما ینساه
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۱۸:تا روی ترا بدیدم ای بت ناآگاه - سرگشته شدم ز عشق گم کردم راه
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۲۳:در راه یگانگی چه طاعت چه گناه - در کوی خرابات چه درویش چه شاه
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳۹:گیر ایدل من عنان آن شاهنشاه - امشب بر من قنق شو ای روت چو ماه
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴۴:من میگویم که گشت بیگاه ایماه - میگوید ماه ناگهانی بیگاه
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۹:لرزان من و خواجه دوش از سردی دی - وی طعنه بمن میزد و من خنده بوی
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۹۰:ای آنکه به کوی یار ما افتادی - آن روی بدیدی به قفا افتادی
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۱۹:ای خواجه ز هر خیال پر باد شوی - وز هیچ ترش گردی و دلشاد شودی
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۱۴:گر تو نکنی سلام ما را در پی - چون جمله نشاطی و سلامی چون می
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۰:از دور فلک که باخت لعب عجبی - بر من، که ز هجر داشتم تاب و تبی
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۴۲:ای سر سبب اندر سبب اندر سببی - وی تن عجب اندر عجب اندر عجبی
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۲:گفتی: ز رخم چرا نظر پوشیدی؟! - هنگام سخن زبان بخود دزدیدی!
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۹۸:شمشیر اگر گردن جان ببریدی - بل احیاء بربهم که شنیدی
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۳۱:گر هیچ نشانه نیست اندر وادی - بسیار امیدهاست در نومیدی
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷۳:نومید نیم گرچه ز من ببریدی - یا بر سر من یار دگر بگزیدی
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۵:دارم ز فراق ماه مهر افروزی - در دل سوزی، نیست دلی دل سوزی
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۶۳:ای هیزم تو خشک نگردد روزی - تا تو فتد ز آتش دلسوزی
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۵۰:خوش میسازی مرا و خوش میسوزی - خوش پرده همی دری و خوش میدوزی
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸۰:دی بود چنان دولت و جان افروزی - و امروز چنین آتش عالم سوزی
-
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۴:در کوچه ی عشق، پای در گل ننهی! - کآسان، آسان زین غم مشکل نرهی
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸۳:امشب که فتادهای به چنگال رهی - بسیار طپی ولیک دشوار رهی
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۴۰:چون ممکن آن نیست اینکه از بر ما برهی - یا حیله کنی ز حیلهٔ ما بجهی
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۷۰:دستار نهادهای به مطرب ندهی - دستار بده تا ز تکبر برهی