گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
انوری

زان شب که نشستیم به هم با طربی

کردیم فراق را به وصلت ادبی

بس روز که برخاسته‌ام با تک و تاز

در آرزوی چنان نشستی و شبی

عطار

دلشاد مشو ز وصل اگر در طربی

دل تنگ مکن ز هجر اگر در تعبی

از شادی وصل و غم هجران بگذر

با هیچ بساز اگر همه میطلبی

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
کمال‌الدین اسماعیل

رشک آیدم ای دوست که هر نیم شبی

در برگیرد قد ترا بی ادبی

حیفست چنان لبی و الحق چه لبی

آلوده شده ببوسۀ هر جلبی

اهلی شیرازی

ای لعل لبت حیات هر نوش لبی

ما را بجز از غم تو نبود طلبی

بی نقد غمت نیست درین چار چمن

با چار برات طبع برگ طربی

با چار برات طبع برگ طربی

فضولی

یارب به رسالت رسول عربی

یارب به حریم روضه پاک نبی

عفوی کن و درگذر ز هر جرم که کرد

بیچاره فضولی از ره بی ادبی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه