آمد شب و، وقت یا رب آمد!
یا رب چکنم؟ دگر شب آمد!
همسایه، شنید یا ربم را
از یا رب من، به یارب آمد
ای دوست بگو بکویت امشب
دشمن بکدام مطلب آمد؟!
کز راه هزار بدگمانی
جانم صدبار بر لب آمد!
از خال سیاه کنج چشمت
امروز بچشم من، شب آمد
خلقی بگمان، که پیشم این روز
از گردش چشم کوکب آمد
دردی دارد دلم که درمانش
.......................ب آمد
جان سوخت ز سوز عشقم آذر
تو پنداری بتن تب آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به شب و تنهایی و دلتنگی خود اشاره میکند. او از خداوند یاری میطلبد و در پی آرامش است. همسایهاش صدای "یا رب" او را میشنود و سوالاتی در دلش به وجود میآید. شاعر از درد و رنج عشق و غم ناشی از آن سخن میگوید و میخواهد که دوستش او را در این شب تاریک تسلی دهد. تصاویر زیبایی از عشق و عواطف عمیقش را با تصوری از چشمان محبوبش بیان میکند و در نهایت به حس ناامیدی و شدت احساساتش اشاره میکند.
هوش مصنوعی: شب فرا رسیده و دوباره وقت دعا و نیایش است. پروردگارا، چه کنم؟ شب دوباره به سر رسیده است!
هوش مصنوعی: همسایه، صدای من را که در حال دعای "یارب" بودم شنید و به من گفت "یارب".
هوش مصنوعی: ای دوست، بگو که امشب وقتی به سوی تو آمدم، آیا دشمن به چه موضوعی اشاره داشت؟
هوش مصنوعی: به خاطر هزاران بدگمانی و شکی که به وجود آمده، جانم بارها در آستانه فرار از این وضعیت بوده است.
هوش مصنوعی: امروز نگاه کن به خال سیاه گوشه چشمت تا من این شب را ببینم.
هوش مصنوعی: مردمی به اشتباه فکر میکنند که امروز به دلیل گردش ستارهها و چشمانشان، پیش من آمدهاند.
هوش مصنوعی: دلم دردی دارد که هیچ درمانی برای آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: جانم در آتش عشق تو میسوزد، گویی بدنم در گرمایی شعلهور به تب افتاده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روزم به نیابت شب آمد
جام به زیارت لب آمد
از بس که شنید یاربم چرخ
از یارب من به یارب آمد
عشق آمد و جام جام درداد
[...]
زندانی روز را شب آمد
بیمار شبانه را تب آمد
روزم به عیادت شب آمد
جانم به زیارت لب آمد
از بس که شنید یاربم چرخ
از یارب من به یارب آمد
یار آمد و جام باده بر کف
[...]
دل باز به جوش یارب آمد
شب رفت و سحرنشد شب آمد
اشک از مژه بسکه بیاثر پخت
رحمم به زوال کوکب آمد
بی روی تو یاد خلد کردم
[...]
یارم بکنار امشب آمد
جانی ز نوم به قالب آمد
بازآ که چو ساغر پر از می
جانم ز غم تو بر لب آمد
وصل تو بهجر شد مبدل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.