ای جان لطیف و ای جهانم
از خواب گرانت برجهانم
بیشرم و حیا کنم تقاضا
دانی که غریم بیامانم
گر بر دل تو غبار بینم
از اشک خودش فرونشانم
ای گلبن جان برای مجلس
بگرفته امت که گل فشانم
یک بوسه بده که اندر این راه
من باج عقیق می ستانم
بسیار شب است کاندر این دشت
من از پی باج راهبانم
شب نعره زنم چو پاسبانان
چون طالب باج کاروانم
همخانه گریخت از نفیرم
همسایه گریست از فغانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و تمنای خود برای رسیدن به محبوبش سخن میگوید. او در حالت خواب و بیخبری محبوبش را میبیند و به او تقاضایی میکند. شاعر احساس عمیق خود را ابراز کرده و از غم و اشک خود میگوید. او با استعارههایی چون "گلبن جان" و "بوسه" به زیبایی و ارزش عشق اشاره دارد. همچنین، شاعر به تنهایی و شبهای طولانی خود اشاره میکند و این که چگونه اشک و نالهاش بر دلش اثر میگذارد. در نهایت، او به شدت احساس تنهایی و درد دوری را تجربه میکند که باعث سوز و گداز در دلش میشود.
هوش مصنوعی: ای روح نازک و ای دنیای من، از خواب سنگین بر خیز و به جهانم بنگر.
هوش مصنوعی: بیشرم و حیا شدهام و میخواهم از تو درخواست کنم، آیا میدانی که من چقدر در این احساسات غرق شدهام؟
هوش مصنوعی: اگر بر دل تو غباری از اشک ببینم، خودم را به زحمت میاندازم تا آن را پاک کنم.
هوش مصنوعی: ای گل زیبای زندگی، برای جمعی که دور هم جمع شدهاند، من میخواهم گلریزان کنم و زیباییهایم را نثار شما کنم.
هوش مصنوعی: یک بوسه به من بده، که در این مسیر من بها و هدیهی خود را از عقیق میگیرم.
هوش مصنوعی: شبهای زیادی در این دشت گذشته که من به دنبال باج از راهبان هستم.
هوش مصنوعی: در شب، همچون نگهبانانی که برای کسب مالیات از کاروانها فریاد میزنند، من نیز فریاد میزنم.
هوش مصنوعی: رفیق من به خاطر فریادهای من از خانه فرار کرد و همسایه از نالههایم به گریه افتاد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چون با خودم از عدم کم ام کم
چون با تو بوم همه جهانم
بپذیر مرا و رایگان دار
هر چند که رایگان گرانم
ای ناگزران عقل و جانم
وی غارت کرده این و آنم
ای نقش خیال تو یقینم
وی خال جمال تو گمانم
تا با خودم از عدم کمم کم
[...]
ای مهر تو در میان جانم
و ای نام تو بر سر زبانم
تو خوب چو باغ ارغوانی
من زشت چو کشت زعفرانم
از بردن نام و زلف و خالت
[...]
چون با خودم از عدم کم ام کم
چون با تو بوم همه جهانم
بپذیر مرا و رایگان دار
هر چند که رایگان گرانم.
از تف دل آتشین دهانم
زان نام تو بر زبان نرانم
ترسم که چو صبر از غم تو
نام تو بسوزد از زبانم
فریاد کز آتش دل من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.