روزم به عیادت شب آمد
جانم به زیارت لب آمد
از بس که شنید یاربم چرخ
از یارب من به یارب آمد
یار آمد و جام باده بر کف
زان می که خلاف مذهب آمد
هر بار ز جرعه مست بودم
این بار قدح لبالب آمد
عالم به خمار اوست معجب
پس وی چه عجب که معجب آمد
بر هر فلکی که ماه او تافت
خورشید کمینه کوکب آمد
گویی مه نو سواره دیدش
کز عشق چو نعل مرکب آمد
این بس نبود شرف جهان را
کو روح و جهان چو قالب آمد
شاد آن دل روشنی که بیند
دل را که چه سان مقرب آمد
از پرتو دل جهان پرگل
زیبا و خوش و مؤدب آمد
هر میوه به وقت خویش سر کرد
هر فصل چه سان مرتب آمد
بس کن که به پیش ناطق کل
گویای خمش مهذب آمد
بس کن که عروس جان ز جلوه
با نامحرم معذب آمد
من بس نکنم که بیدلان را
این کلبشکر مجرب آمد
من بس نکنم به کوری آنک
اندر ره دین مذبذب آمد
خامش که به گفت حاجتی نیست
چون جذب فرغت فانصب آمد
خود گفتن بنده جذب حقست
کز بنده به بنده اقرب آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی حال و هوای عاشقانه شاعر است که با آمدن یار و بادهنوشی، روحش شاداب میشود. شاعر از زیبایی و جذبهی یار سخن میگوید و چگونه حضوری که در زندگیاش دارد، مانند نور تازهای بر دل و جانش میتابد. او به تأثیر عشق بر جهان و انسانها اشاره میکند و از حال خوب دلهایی که به عشق نزدیک شدهاند مینویسد. شاعر همچنین به فضاهای معنوی و روحانی اشاره دارد و بیان میکند که وجود یار و عشق، کل عالم را زیبا و مرتب کرده است. در انتها، شاعر تأکید میکند که خود گفتن و اظهار حال نیازی ندارد، زیرا جذب زیبایی و حقیقت خود به خود نمایان است.
هوش مصنوعی: شب به عیادت من آمد و روز به دیدن لبهای من.
هوش مصنوعی: چون زیاد از خداوند یاری خواستهام، حالا برایم به خوبی جا افتاده است که باید فقط به او توکل کنم.
هوش مصنوعی: دوست (یار) آمد و لیوان شراب را در دست داشت، این شراب به خاطر طعنه به مذهب و اصول اخلاقی ناپسند به نظر میرسید.
هوش مصنوعی: هر بار که مینوشیدم، مست میشدم، اما این بار جام پر از نوشیدنی است.
هوش مصنوعی: جهان به شگفتی و حالت نشئگی او مشغول است، پس چه جای تعجب دارد که خود او نیز دچار شگفتی شده است.
هوش مصنوعی: هر جا که ماه در آسمان نور میافشاند، نور خورشید به اندازه یک ستاره کمرنگتر میشود.
هوش مصنوعی: انگار که ماه نو سوار بر اسب عشق، از دور به او نگاه میکند و در حرکتش مانند نعل آهنین بر پشت اسب میدرخشد.
هوش مصنوعی: این کافی نیست که جهان از نظر شرف و ارزش فقط به چیزی فراتر از جسمش توجه کند، چرا که روح جهان عامل زنده و معنا بخش آن است و اگر جهان تنها به قالب و شکل خود بپردازد، ارزش واقعیاش را از دست میدهد.
هوش مصنوعی: دل شاد و روشن آن کسی است که درک کند چگونه دلش به مقام و نزدیکی خاصی رسیده است.
هوش مصنوعی: از نور دل، جهانی پر از گلهای زیبا و خوشبو و با ادب پدیدار شد.
هوش مصنوعی: هر میوه در زمان مناسب خود به بار میآید و همانطور که هر فصل ویژگیهای خاص خود را دارد، طبیعت نیز به طور منظم و منسجم عمل میکند.
هوش مصنوعی: بس کن، چون در برابر سخنگوی بزرگ، خاموشی تو آراسته و مناسب است.
هوش مصنوعی: بس کن که دلبر جان، از دیدن غیر خود، در عذاب افتاده است.
هوش مصنوعی: من دیگر کافی نیست که بیدلان را به این سرباز با تجربه بسپارم.
هوش مصنوعی: من هرگز دست نمیکشم از تلاش برای رسیدن به حقیقت، حتی اگر در راه دین دچار شک و تردید شوم.
هوش مصنوعی: سکوت کن، زیرا نیازی به صحبت نیست، چون فرصت خوبی پیش آمده است.
هوش مصنوعی: خود گفتن بنده یعنی اینکه من به حقیقت نزدیک شدم، زیرا از بندهای به بنده دیگر نزدیکتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
روزم به نیابت شب آمد
جام به زیارت لب آمد
از بس که شنید یاربم چرخ
از یارب من به یارب آمد
عشق آمد و جام جام درداد
[...]
زندانی روز را شب آمد
بیمار شبانه را تب آمد
دل باز به جوش یارب آمد
شب رفت و سحرنشد شب آمد
اشک از مژه بسکه بیاثر پخت
رحمم به زوال کوکب آمد
بی روی تو یاد خلد کردم
[...]
یارم بکنار امشب آمد
جانی ز نوم به قالب آمد
بازآ که چو ساغر پر از می
جانم ز غم تو بر لب آمد
وصل تو بهجر شد مبدل
[...]
آمد شب و، وقت یا رب آمد!
یا رب چکنم؟ دگر شب آمد!
همسایه، شنید یا ربم را
از یا رب من، به یارب آمد
ای دوست بگو بکویت امشب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.