شماره ۱ - از قصیدهایست که در نصیحت و موعظت گفته و موجود از آن این است: ساکن شو و تو طاعت ایزد کن اختیار - کز مرد بختیار جزین اختیار نیست
شماره ۲ - از ترجیع بندیست که اول آن ساقط و در مدح ابوالحسن علی بن الحسن البیهقی: آن خواجه که نیست چنو در همه عجم - در دین بلندمایه و در ملک محتشم
شماره ۳ - ترجیع بندیست در مدح معمار الحرمین منتجب الدین حسین بن ابی سعد ورامینی رحمة الله: آتش عشق آفتی عجب است - عشق را اولین نظر سبب است
شماره ۴ - در مدح امیری صاحب طرف و اظهار گله و تقاضای صله: ای بزرگی که در آفاق تو را دیگر نیست - وز همه عالم چون گوهر تو گوهر نیست
شماره ۵ - در مدح شاه بطور عام و عرض تسلیت بدو شاه خاص: تا زمین زیر گنبد خضراست - بی جهانیان جهان نیاید راست
شماره ۶ - در مدح امیری امین الملک لقب: ای شده صدر ملک در خور تو - گشته سلطان وقت غمخور تو
شماره ۷ - در مرثیت امام زاده گفته: میر امام زاده که چون او نیافرید - تا از عدم خدای همی بنده آورد
شماره ۸ - این ابیات را وقتی که از نردبان افتاده و پایش شکسته برای بعضی از دوستان خود فرستاده و شکایت از درد پا و اظهار ملال از فراق آن دوست کرده: دور از جمال جاه تو ای صدر ارجمند - افتاد پای بنده به دست شکسته بند
شماره ۹ - گویا در مدح منتجب الدین حسین بن ابی سعد ورامینی گفته: آنکه دولت بنده ایام اوست - شکر خلق عالم از انعام اوست
شماره ۱۰: ای ز رفعت رشگ و درد آسمان - دست جاهت پایمرد آسمان
شماره ۱۱: مرکب اقبال را زین کردهای - نصرت ملک از پی دین کردهای
شماره ۱۲: دولتت گر نیک ننوازد مرا - روزگار بد بر اندازد مرا
شماره ۱۳ - قوامی در حق عمادی گوید: ای قوامی هر که چون تو نانباست - تا قیام الساعه فخر شهر ماست
شماره ۱۴ - در مدح گوید: خداوندا سرور جود دستت - چو طوقی گشت و اندر گردن افتاد
شماره ۱۵ - در مدح و استعطاء است: ای جهان را بزرگیت معلوم - وای خرد را کفایتت مفهوم
شماره ۱۶ - در استعطاء و طلب جامه و اسب وتقاضای مرخصی چند روزه است: ای آنکه جز به صدر تو نگرایم - الا نسیب مدح تو نسرایم
شماره ۱۷ - در مدح نجم الدین لقبی و درخواست دو چیز از او: ایا نجم دین گر تو احسان کنی - همه درد را جمله درمان کنی
شماره ۱۸ - در مدح و مطالبه پرداخت حوالتی: ای مهی کز تو نور دین زاید - شخص تو قدر و قدرت افزاید
شماره ۱۹ - در شکایت از عدم وصول حوالتی که برای او شده است: ای خواجه تا کی از تو بیداد و ظلم بر من - تا چندمان دوانی . . . به گرد خرمن
شماره ۲۰ - شکایت از عمید نامی بشخصی مختص الدوله لقب و طلب عطا از وی تا زنی بگیرد: مختص الدوله مختصر بشنو - که قوامیت را چه کار افتاد
شماره ۲۱ - در مدح کسی و تقاضای پولی از او تا دستاری و عمامه ای بخرد: ای خواجه که بر در تو چون نظر زنم - در حال تکیه در بر فتح و ظفر زنم
شماره ۲۲ - در تبریک بدوستی که زن گرفته و خانه خریده و معذرت از نرسیدن بخدمت او: ای خواجه زین مهر تو آن یادگار داشت - کز بخت نیک نیکترین روزگار داشت
شماره ۲۳ - در مدح امین الملک و تقاضای صلتی از او: ای مبارک پئی که بر گردون - نایب رای توست سیاره
شماره ۲۴ - در مدح شخصی محمد نام و تقاضای صلتی از او: خواجه شغل بنده را تیمار دار - تا کمر پیشت ببندم بنده وار
شماره ۲۵ - در مدح امیری و شکایت باو از عدم وصول حوالتی و درخواست ابطال آن: ایا نایب شهریار جهان - که یزدانت از آفرین آفرید
شماره ۲۶ - در مدح بزرگی از اهل ری و شکایت بوی از عدم وصول حوالت قرقو و استمداد از او در ایصال آن: صلاح مملکتی ای بزرگ آزاده - ز ری نخاست چو تو هیچ محتشم زاده
شماره ۲۷ - در مدح بزرگی و تقاضای صلتی از او: مها چو گاه سخا دست تو دلیر بود - به مدحت تو زبان زمانه چیر بود
شماره ۲۸ - در شکایت و گله و طلب شفاعت و صله: ای خواجه ای که با تو کسی را قرین کنند - کو را حکایت از بر چرخ برین کنند
شماره ۲۹ - در مدح و طلب جامه: ای از کف تو هر گرسنه سیر - وای هر زبر از همت تو زیر
شماره ۳۰ - در گله از بزرگی ابراهیم نام که چرا پدرش را گرفته و طلب رهائی او: ای کیای خطیر ابراهیم - چرخ با همت تو پست آید
شماره ۳۱ - در مدح و شکایت و گله و طلب عنایت و شفاعت وصله: ای خواجه ای که نیستت از خواجگان نظیر - بر کهتران عزیزی و بر مهتران خطیر
شماره ۳۲ - در مدح و تبریک عید و تقاضای صلت: نوروز مبارک باد ای آیت فیروزی - هر روز تو را فتحی بادا ز فلک روزی
شماره ۳۳ - در مدح و اظهار خلوص و عرض صمیمیت: ای بزرگ ملک و دین از حشمت درگاه تو - یافت استم نام و خواهم بعد از این نان یافتن
شماره ۳۴ - در مدح کسی و درخواست گوشت از او و شکایت بوی از سهل نامی: ای تو کیای ما و جهانی تو را رهی - خار دو چشم دشمنی و ورد دست دوست
شماره ۳۵ - در استنجاز وعده دست آور نجنی از زرگری ابوالمفاخر نام: ای خواجه بوالمفاخر زرگر به وعده ها - چشمم چو سیم کرد کف زرپرست تو
شماره ۳۶ - در وصف قلم گوید: عجایب است قلم در بنان صدر اجل - که تیغ وار بود قاتل و سیاست کن
شماره ۳۷ - در مدح ابوالمعالی امین الملک گوید: ای داده روی تو دل غمناک را طرب - از عجب دور باش که باشد ز تو عجب
شماره ۳۸ - در مدح امیر حاجب شمس الخواص نورالدولة جمال الدین قرقو: کمان شدم ز غم عشق آن کمان ابرو - که هست زیر لب لعل فام او لؤلو
شماره ۳۹ - در مدح جوانی موفق الدین لقب که گویا سمت دبیری در عراق و خراسان داشته است گوید: به صلح کوش و مکن با من ای نگارین جنگ - به جنگ جستن من چند تیز داری چنگ
شماره ۴۰ - در مدح سید اجل نقیب النقباء شرف الدین محمدبن علی مرتضی گوید: ای دست برده از همه خوبان به دلبری - وز دست برد تو شده مردان ز دل بری
شماره ۴۱ - در حسن صورت و سؤ سیرت غلامی و کیفیت خرید و فروش او گوید: خریدم از در عشرت غلامکی چو نگار - که گاه بیع مرا دست و دل برفت از کار
شماره ۴۲ - در مدح قوام الدین ابوالقاسم ناصربن علی گزینی انسابادی گوید دراین مدیحه اشارت به وفات سلطان محمود و تسلیت برای سلطان سنجر نیز هست: ایا در حکم تو کرده جهانبان - جهان چندان که هست آباد و ویران
شماره ۴۳ - در تغزل است: ای دل تو را است عشرت و عیش همه جهان - دیگر مگرد گرد در عشق هان و هان
شماره ۴۴ - در تغزل است: شاید که دلم ققاع نگشاید - زان بت که به جز صداع ننماید
شماره ۴۵ - در تغزل است: ای پسر با ما بباید ساختن - اسب را بر ما نباید تاختن
شماره ۴۶ - در غزل است: ای جهان و جان بگردان روی و رای - تا بماند در جهان جانی به جای
شماره ۴۷ - در مدح بهار و وصف نگار خود گوید: به بستان شو که شاخ از باد خلعتها همی پوشد - تقاضا کن که هر گلبن همی با حور میکوشد
شماره ۴۸ - غزلی است که در عید فطری گفته است: روزه چو بربست رخت عید بیفکند بار - رسم رهی نقد کن بوسه عیدی بیار
شماره ۴۹ - در غزل است: صنما با تو در غم و شادی - بنده بودم نجستم آزادی
شماره ۵۰ - در غزل است: دلبر رنگرز نکو پسرست - وز همه نیکوان ظریفتر است
شماره ۵۱ - در غزل است: ای مهر تو در میان جانم - و ای نام تو بر سر زبانم
شماره ۵۲ - در غزل است: ای در دل عاشقان تو درد - و ای چهره دوستان تو زرد
شماره ۵۳ - در غزل است: خورشید رخ تو را غلام است - بی روی تو عاشقی حرام است
شماره ۵۴ - در غزل است: ای صلح بتان غلام چنگت - گل بنده روی لاله رنگت
شماره ۵۵ - در غزل است: زلف تو شب است و روی تو روز - وصل تو چو روزگار نوروز
شماره ۵۶ - در غزل است: بنگر که چه روزگار دارم - کان چهره چون نگار دارم
شماره ۵۷ - در غزل است: کسی در عشق تو دلریش باشد - که مسکین عاشق و درویش باشد
شماره ۵۸ - در غزل است: گفتم مگر که ما رادر دل به جای جانی - نه نه خطاست جانا جانی و زندگانی
شماره ۵۹ - در غزل است: لشکر کشید عشق و مرا در میان گرفت - خواهند مردمانم از این در زبان گرفت
شماره ۶۰ - در غزل است: ای زلف بند کرده ز ابرو گره گشای - با دوستان بخند و سخن گوی و خوش درآی
شماره ۶۱ - در غزل است: حساب عشق تو ای دوست سخت با رنج است - حساب عشق تو گویی حساب شطرنج است
شماره ۶۲ - در غزل است: رنگ گل گوئی ز خون عندلیب آمیختست - عندلیب از عشق گل نالان به حلق آویختست
شماره ۶۳ - در غزل است: پیوسته می سگالم تاخود کجائی ای جان - چشمم به راه باشد تا کی در آئی ای جان
شماره ۶۴ - در غزل است: آن خط دمیده بر بناگوش - ماه است ز شب شده زره پوش
شماره ۶۵ - در غزل است: همه ای دل بلای ما خواهی - که به رغبت همی جفا خواهی
شماره ۶۶ - در غزل است: ای دل پی یار خویشتن دار - در حلقه زلف او وطن دار
شماره ۶۷ - در غزل است: ای دل اندوه یار خورده نهای - جگر مرد کار خورده نهای
شماره ۶۸ - در غزل است: کسی را نیست چون تو دلستانی - نکو روئی ظریفی خوش زبانی
شماره ۶۹ - در غزل است: عید رسید ای نگار دوستی آغاز کن - در حجره وصل خویش جای رهی باز کن
شماره ۷۰ - در غزل است: در عشقم آرزوست که دل را طرب دهم - تا صد هزار بوسه بر آن چشم و لب دهم
شماره ۷۱ - در غزل است: نکنی ای بت ستمکاره - چاره عاشقان بی چاره
شماره ۷۲ - در غزل است: چون تو که عزیز باشد ای جان - آن را که تمیز باشد ای جان
شماره ۷۳ - در غزل است: دلم ز عشق تو هرگز محال نندیشد - وگر ز هجر بمیرد وصال نندیشد
شماره ۷۴ - در غزل است: کار تو به آسمان رسیدست - عشقت به همه جهان رسیدست
شماره ۷۵ - در غزل است: باتو خواهیم ویحک ای دلبر - غم بسیار و اندک ای دلبر
شماره ۷۶ - در غزل است: تا تو باشی مرا جهان چه بود - تابود بوسه تو جان چه بود
شماره ۷۷ - در غزل است: ای زلف تو همچو شاخ شمشاد - وی قد تو همچو سرو آزاد
شماره ۷۸ - در غزل است: ای عشق غم شد از تو مرا شادی - چون از همه جهان به من افتادی
شماره ۷۹ - در غزل است: دل عاشق ز بیم جان نترسد - گرش کار افتد از سلطان نترسد
شماره ۸۰ - در غزل است: عشقت شفقت ندارد ای جان - مهرت برکت ندارد ای جان
شماره ۸۱ - در غزل است: خوشتر ز عشق خوبان اندر جهان چه باشد - هرکس که عشق ورزد زر از گزر تراشد
شماره ۸۲ - در غزل است: ای که در روزه بال و پر زده ای - عید زن دست و پای اگر زده ای
شماره ۸۳ - در غزل است: دلبر من کودکست ناز نداند همی - روز مراتیره کرد راز نداند همی
شماره ۸۴ - در غزل است: سرمایه ای است سنگین زلف تو دلبری را - پیرایهای است نیکو چشمت ستمگری را
شماره ۸۵ - در غزل است: زلف تو دین مرد دینی برد - رویت آب حریر چینی برد
شماره ۸۶ - در غزل واشارت بمدح حسن ابوالعمید است: جانا دل من تو را مرید است - روی تو مرا هزار عید است
شماره ۸۷ - در غزل و اشارت باسم خواجه علی ضراب است: بپیچ سنبل اندر تاب داری - میان نرگس اندر خواب داری
شماره ۸۸ - در غزل واشارت باسم خواجه اوحد است: ز عشق تو کشیدم گرد دل سد - نهادم در میان سینه مسند
شماره ۸۹ - در غزل است: هر کو چو تو دلستان ندارد - خورشید شکر فشان ندارد
شماره ۹۰ - در غزل است: تا کرده ام ای دوست به عشق تو تولا - شد رنج و بلای دلم آن قامت و بالا
شماره ۹۱ - در غزل واشاره به مدح نوشروان نامی است: ای دل به جان و مال خر گر بوسه جانان خری - هر چون که بفروشد به تو بیعش بکن کارزان خری
شماره ۹۲ - در غزل است: معشوق و بهار و باغ و باده - بادا همه را خدای داده
شماره ۹۳ - در غزل است: عاشق خوش طبع با معشوق شیرین خوش خورد - بی دلی باید که تا با دلبری دلکش خورد
شماره ۹۴ - در توحید و منقبت و تخلص به مدح سید اجل شرف الدین محمد نقیب گوید: دارای آسمان و زمین کردگار ماست - آن حی لایموت که جاوید پادشاست
شماره ۹۵ - در موعظت و نصیحت و دعوت به خداپرستی و زهد در دنیا و رغبت به آخرتست: از بد این مردمان وز غم این روزگار - هست همه اعتماد بر کرم کردگار
شماره ۹۶ - در مدح عمادالدین ابومحمد حسن بن محمد بن احمداسترآبادی قاضی ری گوید: ای که در دنیا همه جدی و در دین سرسری - چون شود دنیا میسر دین نباشد بر سری
شماره ۹۷ - در موعظت و نصیحت و دعوت به اعراض از دنیا و اقبال به آخرت گوید: ای آز و ناز کرده تو را سغبه جهان - آزت و بال تن شد و نازت هلاک جان
شماره ۹۸ - در موعظت و نصیحت و زهد در دنیا و رغبت به آخرت گوید: جهان سرای و بال است و بارگاه عذاب - رباط تیره و تنگ و پل خراب و یباب
شماره ۹۹ - در موعظت و نصیحت و ترهیب از دنیا و ترغیب به آخرت گوید: مدبری که به فرمان او است جان درتن - مهیمنی که شرف داد مرد رابرزن
شماره ۱۰۰ - در تأسف بر ایام جوانی و شکایت از عوارض پیری و درنصیحت و مناجات: نماند است در چشم من روشنائی - که افتاد با پیریم آشنائی
شماره ۱۰۱ - در اثبات صانع و توحید او و بیوفائی دنیا و یادآوری مرگ و موعظت و نصیحت گوید: روزی دهی که بر دو جهان است پادشا - نظاره گاه او است دل مرد پارسا
شماره ۱۰۲ - در موعظت و نصیحت و دعوت به زهد در دنیا و رغبت به آخرت گوید: ای شده عمر تو ضایع در تمنای محال - تا نگردانی نیت بر تو نگردانند حال
شماره ۱۰۳ - در موعظت و نصیحت گوید: مکن دین در سر دنیا ز خودرائی و نادانی - که این اقطاع شیطانی است و آن املاک یزدانی
شماره ۱۰۴ - در توحید و زهد و موعظت گوید: پس از توحید جان افزای تا جانم به جا باشد - به زهد و موعظت گفتن خدا بر من گواباشد
شماره ۱۰۵ - قسمت اولی است از قصیده ای و موجود از آن در بیان توحید است: پروردگار عالمیان است کردگار - هژده هزار عالم را آفریدگار
شماره ۱۰۶ - در منقبت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و عدل خدای تعالی و مدح سید فخرالدین و پدر او سید شمس الدین که هر دو رئیس شیعه در ری بوده اند گوید: مرتضی باید که بعد از مصطفی فرمان دهد - تابدین در علم دارووار او درمان دهد
شماره ۱۰۷ - در موعظت و نصیحت و تحذیر از دنیا و تذکیر مرگ و تصدیق حشر و نشر گوید: عزیزا چند رنگارنگ این دور جهان بینی - ز دور چرخ در گیتی بهاران و خزان بینی
شماره ۱۰۸ - در موعظت و نصیحت و ترغیب به اختیار آخرت بردنیا گوید: عمرها کوتاه گشتست ای عزیزان زینهار - حسبة لله که پیش از مرگ دریابید کار
شماره ۱۰۹ - در عدل خدای تعالی و امامت ائمه اثنی عشر علیهم السلام و موعظت و نصیحت و مدح نقیب النقباء ری شرف الدین مرتضی گوید: چهار دار امام ای پسر ولی سه چهار - کزین دوازده یابی بهشت جنت بار
شماره ۱۱۰ - در مرثیت سیدالشهدا علیه السلام و ذکر مصائب آن حضرت و اهل بیت او گوید: روز دهم ز ماه محرم به کربلا - ظلمی صریح رفت بر اولاد مصطفی
شماره ۱۱۱ - در مدح خاتم الانبیاء ص و اهل بیت و اصحاب او و موعظت و نصیحت گوید: هرکه زین در نشانه ای یابد - چون شود بی نشان نشان او راست
شماره ۱۱۲ - در موعظت و نصیحت و حقانیت مذهب اثنا عشری گوید: تا کی از هزل و هوس دنبال شیطان داشتن - اعتقاد اهرمن در حق یزدان داشتن
شماره ۱۱۳ - در تفکر در آثار قدرت خدای تعالی و در موعظت و نصیحت گوید: خداوندی است عالم را جهان آرای و گیتی بان - که عالم را همی دارد نگاری چون نگارستان
شماره ۱۱۴ - در توحید و پند و زهد گوید: ای از خدا عزوجل بر تو آفرین - تا آفریده چون تو دگر گیتی آفرین
شماره ۱۱۵ - در منقبت امیرالمؤمنین علی و یازده فرزند معصوم او علیهم السلام و مدح نقیب النقباء ری شرف الدین مرتضی رحمة الله علیه گوید: چو صاحب شریعت پس از کردگار - ثنا گوی بر صاحب ذوالفقار
شماره ۱۱۶ - در ستایش و توحید خدای تعالی و درموعظت و نصیحت و مدح قطب الدین ابومنصور مظفربن اردشیر واعظ مروزی معروف به امیر عبادی گوید: مدبری ملکی بر جهان جهانبان است - که هر چه گوئی از او صد هزار چندان است
شماره ۱۱۷ - از ترکیب بندی است در توحید و مناجات و پند و موعظت و منقبت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: بدان خدای که جان آفرید و روزی داد - که در نبست دری تا دری دگر نگشاد
شماره ۱۱۸ - ترکیب بندی است که در توحید و زهد و پند و منقبت پیغمبر ص و امیرالمؤمنین ع و شیعیانش گفته: جز آفریدگار جهان آفریده نیست - بشنو که کس چنین سخن از کس شنیده نیست
شماره ۱۱۹ - در توحید و مناجات ومنقبت پیغمبر ص و امیرالمؤمنین ع و مدح منتجب الدین حسین بن ابوسعد ورامینی ره گوید: دارنده گردون و نگارنده اختر - جان پرور و دارای جهان اعظم و اکبر
شماره ۱۲۰ - در توحید و مناجات گوید: بس مبارک بود چو فر همای - اول کارها به نام خدای
این آمار از میان ۳٬۳۴۷ بیت شعر موجود در گنجور از اشعار این بخش استخراج شده است.
توجه فرمایید که این آمار به دلایلی از قبیل وجود چند نسخه از آثار شعرا در سایت (مثل آثار خیام) و همینطور یک بیت محسوب شدن مصرعهای بند قالبهای ترکیبی مثل مخمسها تقریبی و حدودی است و افزونگی دارد.
آمار همهٔ شعرهای گنجور را اینجا ببینید.
وزنیابی دستی در بیشتر موارد با ملاحظهٔ تنها یک مصرع از شعر صورت گرفته و امکان وجود اشکال در آن (مخصوصاً اشتباه در تشخیص وزنهای قابل تبدیل از قبیل وزن مثنوی مولوی به جای وزن عروضی سریع مطوی مکشوف) وجود دارد. وزنیابی ماشینی نیز که جدیداً با استفاده از امکانات تارنمای سرود اضافه شده بعضاً خطا دارد. برخی از بخشها شامل اشعاری با بیش از یک وزن هستند که در این صورت عمدتاً وزن ابیات آغازین و برای بعضی منظومهها وزن غالب منظومه به عنوان وزن آن بخش منظور شده است.
آمار ابیات برچسبگذاری شدهٔ این بخش با قالب شعری در گنجور به شرح زیر است:
ردیف | قالب شعری | تعداد ابیات | درصد از کل |
۱ | غزل/قصیده/قطعه | ۲٬۰۶۳ | ۶۱٫۶۴ |
۲ | غزل | ۴۶۶ | ۱۳٫۹۲ |
۳ | ترکیب بند | ۴۵۵ | ۱۳٫۵۹ |
۴ | ترجیع بند | ۱۸۰ | ۵٫۳۸ |
۵ | قصیده | ۱۵۷ | ۴٫۶۹ |
۶ | مثنوی | ۲۶ | ۰٫۷۸ |
آمار فراوانی تعداد ابیات اشعار این بخش به شرح زیر است (بلندترین شعر شامل ۱۷۷ بیت و کوتاهترین شامل ۱ بیت شعر است):
ردیف | تعداد ابیات شعر | فراوانی | درصد از ۱۲۲ شعر |
۱ | ۱۱ | ۱۸ | ۱۴٫۷۵ |
۲ | ۹ | ۱۵ | ۱۲٫۳۰ |
۳ | ۱۰ | ۱۱ | ۹٫۰۲ |
۴ | ۷ | ۹ | ۷٫۳۸ |
۵ | ۸ | ۷ | ۵٫۷۴ |
۶ | ۵ | ۵ | ۴٫۱۰ |
۷ | ۱۲ | ۴ | ۳٫۲۸ |
۸ | ۷۹ | ۴ | ۳٫۲۸ |
۹ | ۱۴ | ۴ | ۳٫۲۸ |
۱۰ | ۱۳ | ۳ | ۲٫۴۶ |
۱۱ | ۳۳ | ۲ | ۱٫۶۴ |
۱۲ | ۴۹ | ۲ | ۱٫۶۴ |
۱۳ | ۶۴ | ۲ | ۱٫۶۴ |
۱۴ | ۲۶ | ۲ | ۱٫۶۴ |
۱۵ | ۶ | ۲ | ۱٫۶۴ |
۱۶ | ۷۳ | ۲ | ۱٫۶۴ |
۱۷ | ۵۹ | ۲ | ۱٫۶۴ |
۱۸ | ۷۶ | ۲ | ۱٫۶۴ |
۱۹ | ۴ | ۲ | ۱٫۶۴ |
۲۰ | ۵۴ | ۲ | ۱٫۶۴ |
۲۱ | ۱۰۱ | ۱ | ۰٫۸۲ |
۲۲ | ۴۴ | ۱ | ۰٫۸۲ |
۲۳ | ۱۳۸ | ۱ | ۰٫۸۲ |
۲۴ | ۶۰ | ۱ | ۰٫۸۲ |
۲۵ | ۶۳ | ۱ | ۰٫۸۲ |
۲۶ | ۱۹ | ۱ | ۰٫۸۲ |
۲۷ | ۹۶ | ۱ | ۰٫۸۲ |
۲۸ | ۱ | ۱ | ۰٫۸۲ |
۲۹ | ۱۷۷ | ۱ | ۰٫۸۲ |
۳۰ | ۲۰ | ۱ | ۰٫۸۲ |
۳۱ | ۵۷ | ۱ | ۰٫۸۲ |
۳۲ | ۵۳ | ۱ | ۰٫۸۲ |
۳۳ | ۶۱ | ۱ | ۰٫۸۲ |
۳۴ | ۱۱۶ | ۱ | ۰٫۸۲ |
۳۵ | ۱۰۶ | ۱ | ۰٫۸۲ |
۳۶ | ۸۱ | ۱ | ۰٫۸۲ |
۳۷ | ۴۵ | ۱ | ۰٫۸۲ |
۳۸ | ۷۴ | ۱ | ۰٫۸۲ |
۳۹ | ۳۴ | ۱ | ۰٫۸۲ |
۴۰ | ۲۸ | ۱ | ۰٫۸۲ |
۴۱ | ۱۵ | ۱ | ۰٫۸۲ |
۴۲ | ۲۴ | ۱ | ۰٫۸۲ |