به بستان شو که شاخ از باد خلعتها همی پوشد
تقاضا کن که هر گلبن همی با حور میکوشد
نه چشم است آنکه بر صحرا جنان باغ کم بیند
نه گوش است آنکه در بستان سماع مرغ ننیوشد
کنون عابد کند مسیتی و جان و مال دربازد
کنون زاهد کند خرد سِیْکی و هر چهش هست بفروشد
ز گلبن بلبل اندر شوق وقتی خوش همی دارد
ز دلبر بیدل اندر عشق جامِ می همی نوشد
جهان از تف و نم جوشد مرا بیتف و نم بنگر
که چون از هیزم و سودام دیگ عشق میجوشد
نیارم برد بر صحرا نگارم را کز آن ترسم
که رویش باد بخراشد دلم در سینه بخروشد
به باغش هم نشاید برد کان زیبای رعناسر
کلاه شاخ برگیرد قبای مرغ درپوشد
قوام عشق این دلبر مسلم شد قوامی را
که دارد مهر آن آهو که شیر از شیر نر دوشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شاعرانه به زیباییهای طبیعت و عشق میپردازد. شاعر از زیبایی باغها و گلها صحبت میکند و به سرود پرندگان و جذابیتهای دنیای عشق اشاره میکند. او بیان میکند که نه چشم و نه گوش، زیباییهای عالم را کاملاً درک نمیکنند. همچنین به تلاش عابدان و زاهدان برای خریدن عشق و زیبایی اشاره دارد. شاعر از دلبر خود صحبت میکند و نگرانیاش از آسیب رسیدن به او را مطرح میکند. در نهایت، او عشق را به عنوان یک قوام، که قدرت و استحکام خاصی دارد، توصیف میکند.
هوش مصنوعی: به باغ برو که درختان به خاطر باد، لباسهایی زیبا به خود پوشیدهاند. درخواست کن که هر باغچهای با پریان زیبا در تلاش است.
هوش مصنوعی: نه کسی که در دشت بهشت زیبایی باغ را نمی بیند، چشم دارد، و نه کسی که در باغ صدای پرندگان را نمی شنود، گوش دارد.
هوش مصنوعی: اکنون عابد به سمت گناه میرود و جان و مال خود را در این راه از دست میدهد. اکنون زاهد به خاطر مالی ناچیز عقل خود را به فروش میگذارد و هر چیز ارزشمندی را به خاطر آن فروخته میشود.
هوش مصنوعی: بلبل از باغ گل به شوق و شادی میخواند و در دل عشقش، محبوبی که دلش را از او گرفته است، با لذتی بیپایان شراب مینوشد.
هوش مصنوعی: این دنیا از احساسات و رنجهای من به جوش و خروش درآمده است. اگر بدون این احساسات به من نگاه کنی، خواهی دید که چگونه عشق مانند دیگی از هیزم و حرارت پر از جوش و شعله است.
هوش مصنوعی: نمیتوانم محبوبم را به دشت ببرم، زیرا نگرانم که باد باعث آسیب دیدن چهرهاش شود. در درونم احساساتی طوفانی دارم.
هوش مصنوعی: در باغ او نباید رفت، چون زیبایی او به قدری است که کلاه شاخدارش را بر میدارد و لباس مرغ را بر تن میکند.
هوش مصنوعی: عشق به این محبوب به شکل استواری درآمده است، استواری که از محبت او شکل گرفته است، محبت به آن آهوی زیبا که باعث میشود شیر نر، همانند شیر از نظر قدرت و جذابیت، تجلی یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نگارینا به صحرا رو که صحرا حله میپوشد
ز شادی ارغوان با گل شراب وصل مینوشد
به گل بلبل همی گوید که نرگس میکند شوخی
مگر نرگس نمیداند که خون لاله میجوشد
چه پندم میدهد سوسن که گرد عشق کمتر گرد
[...]
جهان پیر باز از دست نیسان خرقه میپوشد
مبارک بادش ار بر دُردخواران زهد نفروشد
قبای سبزه میبینی صبا کسوت همیدوزد
ردای سرو میدانی چمن خلعت همیپوشد
شکوفه زیر لب بر ساغر خیری همیخندد
[...]
نگارینا به صحرا رو، که بستان حله میپوشد
به شادی ارغوان با گل شراب لعل مینوشد
به گل بلبل همی گوید که نرگس میکند شوخی
مگر نرگس نمیداند که خون لاله میجوشد؟
زبانم میدهد سوسن که گرد عشق کمتر گرد
[...]
بتی دارم که چشم مرحمت پیوسته می پوشد
به قول مدعی با قتل من هر لحظه می کوشد
چو بعد از مرگم آن نو خط بغیری باده می نوشد
ز خاکم سبزه می روید ز خونم لاله می جوشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.