به بستان شو که شاخ از باد خلعتها همیپوشد
تقاضا کن که هر گلبن همی با حور میکوشد
نه چشم است آنکه بر صحرا جنان باغ کم بیند
نه گوش است آنکه در بستان سماع مرغ ننیوشد
کنون عابد کند مسیتی و جان و مال در بازد
کنون زاهد کند خرد سیکی و هر چش هست بفروشد
ز گلبن بلبل اندر شوق وقتی خوش همیدارد
ز دلبر بیدل اندر عشق جامِ می همینوشد
جهان از تف و نم جوشد مرا بیتف و نم بنگر
که چون از هیزم و سودام دیگ عشق میجوشد
نیارم برد بر صحرا نگارم را کز آن ترسم
که رویش باد بخراشد دلم در سینه بخروشد
به باغش هم نشاید برد کان زیبای رعناسر
کلاه شاخ برگیرد قبای مرغ در پوشد
قوام عشق این دلبر مسلم شد قوامی را
که دارد مهر آن آهو که شیر از شیر نر دوشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نگارینا به صحرا رو که صحرا حله میپوشد
ز شادی ارغوان با گل شراب وصل مینوشد
به گل بلبل همی گوید که نرگس میکند شوخی
مگر نرگس نمیداند که خون لاله میجوشد
چه پندم میدهد سوسن که گرد عشق کمتر گرد
[...]
جهان پیر باز از دست نیسان خرقه میپوشد
مبارک بادش ار بر دُردخواران زهد نفروشد
قبای سبزه میبینی صبا کسوت همیدوزد
ردای سرو میدانی چمن خلعت همیپوشد
شکوفه زیر لب بر ساغر خیری همیخندد
[...]
نگارینا به صحرا رو، که بستان حله میپوشد
به شادی ارغوان با گل شراب لعل مینوشد
به گل بلبل همی گوید که نرگس میکند شوخی
مگر نرگس نمیداند که خون لاله میجوشد؟
زبانم میدهد سوسن که گرد عشق کمتر گرد
[...]
بتی دارم که چشم مرحمت پیوسته می پوشد
به قول مدعی با قتل من هر لحظه می کوشد
چو بعد از مرگم آن نو خط بغیری باده می نوشد
ز خاکم سبزه می روید ز خونم لاله می جوشد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.