|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی به قدرت و تاثیر قلم و هنر نویسندگی اشاره دارد. شاعر به قلم به عنوان ابزاری قوی و موثر پرداخته که میتواند هم قاتل باشد و هم سیاستمدار. او همچنین از تصویر یک ماهی در دریا که به شکل مار است صحبت میکند، که نمایانگر زوال آثار باستانی و تحولات زمان است. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره میکند که حتی در زمان شکست و بیسرنوشتی، سخنان باارزش و روشن باقی میمانند.
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و قدرت قلم اشاره شده است که همانند یک تیغ میتواند موثر و قاطع باشد. همچنین به نوعی از سیاست و تدبیر نیز اشاره شده که قلم میتواند در مواردی مانند یک قاتل عمل کند، حاکی از آن است که کلمات و نوشتهها میتوانند بسیار تأثیرگذار و مخرب باشند. این تصویر نشان دهندهی اهمیت و تأثیر قلم در زندگی انسانها و جامعه است.
هوش مصنوعی: از دریا یک ماهی است که مانند مار حرکت میکند و حالا که از عمق دریا بیرون آمده، نشانههای کهن و گذشته جهان را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: زمانی که زلف سیاه شب، از چهره روشن روز کنار زده شود، دشمن را بر زمین میاندازد.
هوش مصنوعی: وقتی که سر بریده سخن میگوید، به این معناست که حتی در شرایطی سخت و تلخ، حرفهای درست و نیکو را مطرح میکند. این بیان میکند که کسی که چیزی نمیگوید، خود را از این حقیقت دور کرده و به نوعی سر بریده از بیان حقایق است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فرو شکن تو مرا پشت و زلف بر مشکن
بزن تیغ دلم را ، بتیغ غمزه مزن
چو جهد سلسله کردی ز بهر بستن من
روا بود ، بزنخ بر مرا تو چاه مکن
بس آنکه روز رخ تو سیاه کردم روز
[...]
خدای داند بهتر که چیست در دل من
ز بس جفای توای بیوفای عهدشکن
چو مهربانان در پیش من نهادی دل
نبرد و برد دلم جز به مهربانی ظن
همی ندانست این دل که دل سپردن تو
[...]
ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن
هزار حلقه شکست آن نگار عهدشکن
چه حلقه ای ؟ که معلق نهاد دام بلا
چه عنبری ؟ که معنبر نمود اصل فتن
گهی ز نافۀ مشکست ماه را زنجیر
[...]
هوا همی بنکارد بحله روی چمن
صبا همی بطرازد بدر شاخ سمن
سمن شکفته فراز چمن چو روی صنم
بنفشه خفته بزیر سمن چو پشت شمن
زمین بخندد هر ساعتی چو چهره دوست
[...]
چرا نگرید چشم و چرا ننالد تن
کزین برفت نشاط و از آن برفت وسن
چنان بگریم کم دشمنان ببخشایند
چو یادم آید از دوستان و اهل وطن
سحر شوم ز غم و پیرهن همی بدرم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.