جانا دل من تو را مرید است
روی تو مرا هزار عید است
آن را که تو شاهدی نگارا
بی شک دانم که او شهید است
در هجر و وصالت غم است و شادی
کی بی کی مگر وعد و وعید است
ماوصل تو عن قریب یابیم
زیرا که فراق تو بعید است
ما طاقت هجر تو نداریم
زیرا که عذاب او شدید است
گفتی که بسنده کن بدیدار
کت در ره عشق دل برید است
ای دوست نیم از این مرا بس
بر قول تو خود کرا مزید است
روی تو به نیکوئی بعینه
چون خوی حسن ابوالمعید است
آن خواجه خواجه زاده کز جود
از جمله همسران فرید است
شاد است روان آن پدر زو
زیرا پسری خوب و رشید است
هرگز نبود چنو حسودش
زیراکه شقی نه چون سعید است
در شهر خرد رئیس بادا
تا شحنه نه همنام عمید است
در خدمت اوباش قوامی
ممدوح مدانش که مرید است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلدادگی شاعر به محبوبش است. او در مدح محبوب خود میسراید و میگوید که دیدن او برایش همانند هزار عید است. شاعر از غم و شادی ناشی از جدایی و وصال صحبت میکند و ابراز میکند که طاقت هجر محبوب را ندارد. او به وعده وصال امیدوار است و در وصف جمال و ویژگیهای محبوبش توضیح میدهد. همچنین به شخصیتهای دیگر اشاره میکند و ستایش آنها را نیز در شعرش میگنجاند. در نهایت، احساسات عمیق و عشق بیپایانش به محبوب را بیان میکند.
هوش مصنوعی: عزیزم، دل من به تو وابسته است و وجود تو برای من بسیار با ارزش است، به طوری که حس شادی و خوشحالی من را مانند هزار عید پر میکند.
هوش مصنوعی: آن کسی که تو او را میبینی، بیتردید میدانم که او دلیلی برای فخر و افتخار دارد.
هوش مصنوعی: در دوری و نزدیکی تو، همیشه احساس غم و شادی وجود دارد. این وضعیت هیچ چیز جز وعدهها و امیدها نیست.
هوش مصنوعی: به زودی به وصالت خواهیم رسید چرا که دوری از تو برای ما خیلی طولانی نیست.
هوش مصنوعی: ما نمیتوانیم دوری تو را تحمل کنیم، چون عذاب آن بسیار سخت و دردناک است.
هوش مصنوعی: تو گفتی که باید در مسیر عشق به دیدار محبوب قناعت کنیم، اما دل نمیتواند از عشق و جدایی سیر باشد.
هوش مصنوعی: ای دوست، نیمه راه را از من بپذیر، زیرا ضامن قول تو کسی نیست که چیزی بیشتر از آن بخواهد.
هوش مصنوعی: ظاهر زیبای تو به روشنی و نیکی، دقیقاً مشابه زیبایی حسن ابوالمعید است.
هوش مصنوعی: آن آقایی که با سخاوت و generosity خود، در جمع همسران فرید قرار دارد، از خانوادهای برجسته و محترم است.
هوش مصنوعی: آن پدر از اینکه پسری خوب و نیکوکار دارد، خوشحال و راضی است.
هوش مصنوعی: او هرگز حسود نبود، زیرا که انسان شقی و بدبختی همچون او نیست، بلکه او فردی خوشبخت و سعید است.
هوش مصنوعی: در شهری که اوج عقل و خرد وجود دارد، کسی که مسئولیت دارد باید یادش باشد که با کسانی که مقام و نامی از خود دارند، در تعامل باشد و همنام و همکاسه نشود.
هوش مصنوعی: به افراد بیفرهنگ و نااهل که در خدمت کسانی قرار دارند که فقط به ظواهر و موقعیتهای اجتماعی مینازند، بیاعتنا باش و آنها را شایسته تقدیر و احترام ندان. این افراد در واقع به جای علم و تربیت، به دنبال مقام و نفوذ هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سررشتهٔ غیب ناپدید است
بس قفل که بنگری کلید است
مائیم حضور نعمت الله
رویش بنگر که نیک پیداست
در آینهٔ تمام اشیا
تمثال جمال او هویداست
در دیدهٔ مست ما نظر کن
[...]
در نومیدی بسی امید است
پایان شب سیه سفید است
بیم از همه و ازو امید است
قفل از همه و ازو کلید است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.