ای صلح بتان غلام چنگت
گل بنده روی لاله رنگت
آن تازه گلی که نیست خارت
وان آینه ای که نیست زنگت
گوژم چو کمان به عشقت اندر
دل کرده نشانه خدنگت
از دیده چو آهوئی و بینم
با کبر پلنگ روز جنگت
آهو چمشا بگوی تا خود
در تخمه که بود پلنگت
گر نام و نشان بنده جوئی
شاید که نباشد ایچ ننگت
در کنج تنگ تنگدستی است
دل تنگتر از دو چشم تنگت
دی پای ز ما تو برگرفتی
کاندر سر ما نبود رنگت
نزد دگران شتاب داری
هرگز نبود برم درنگت
آهو چمشی ولی به غمزه
شیران نبرند جان ز چنگت
بر آخر تازیان تازان
گشت است قوامی خر لنگت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای پر در گوش من ز چنگت
وی پر گل چشم من زرنگت
هنگام سماع بر توان چید
تنگ شکر از دهان تنگت
چون چنگ به چنگ بر نهادی
[...]
تا بازآیی به آب و رنگت
وز شکل کمان رهد خدنگت
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.