گنجور

 
قوامی رازی

ای دل تو را است عشرت و عیش همه جهان

دیگر مگرد گرد در عشق هان و هان

عشق آتشی بزرگ بود و محنتی شگرف

صلحی همه خصومت و سودی همه زیان

ای مهر تو نبشته مرا بر کنار دل

وز عشق جای کرده تو را در میان جان

چون شرط کرده ای که نگوئی مرا سخن

عهدی بکن که بازنگیری ز من زبان

ور ز آنکه خود بتابی بر من چو آفتاب

کاری بود نگارا آن تا به آسمان

با زلف؛ نیکوئی عجب آید ز روی تو

با زاغ کی بود گل سوری به بوستان

زلف تو را طرب ز لب تست و روی من

بنگر که چون بودمی و زنگی و زعفران

گفتی قوامیا تو چرا بوسه خواستی

چون با منت سخن نرود جز به ترجمان

گفتم برآزمایم باشد که بشنوی

آن سنگ رایگان و گنجشک رایگان

ترسم ز دست عشق تو فریادها کنم

روزی ز پیش نایب ملک خدایگان

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

هان! صائم نوالهٔ این سفله میزبان

زین بی نمک ابا منه انگشت در دهان

لب تر مکن به آب، که طلقست در قدح

دست از کباب دار، که زهرست توامان

با کام خشک و با جگر تفته درگذر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از رودکی
عنصری

گفتم نشان ده از دهن ای ترک دلستان

گفتا ز نیست ، نیست نشان اندرین جهان

گفتم که ساعتی ببر من فرونشین

گفتا که باد سرد زمانی فرو نشان

گفتم که باد سرد زیان داردت همی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

بگشاد مهرگان در اقبال بر جهان

فرخنده باد بر ملک شرق مهرگان

سلطان یمین دولت میر ملوک بند

محمود امین ملت شاه جهان ستان

شاهی که پشت صد ملک کامران بدید

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ناصرخسرو

بنگر بدین رباط و بدین صعب کاروان

تا چونکه سال و ماه دوانند هردوان

من مر تو را نمودم اگرچه ندیده بود

با کاروان رباط کسی هر دوان دوان

از رفتن رباط نه نیز از شتاب خود

[...]

ازرقی هروی

گویی که ماه و مشتری از جرم آسمان

تحویل کرده اند بباغ خدایگان

وز ماه و مشتری شده آن خاک پرنگار

نوری عجیب صورت و شکلی بدیع سان

نی نی ، که ماه و مشتری از وی ربوده اند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ازرقی هروی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه