دولتت گر نیک ننوازد مرا
روزگار بد بر اندازد مرا
بینوائیها بسوزد جان من
گرنه جودت برگها سازد مرا
پایمال هر خسم دارد سپهر
سعی تو گرسرنیفزاید مرا
از سعادت چون کنم طرف کمر
چون نحوست کیسه پردازد مرا
از عنایتهای تو از زر و سیم
دستها گستاخ چون یازد مرا
کز شکایتهای دولت جان و تن
از تف اندیشه بگدازد مرا
گر معینی باشی اندر حق من
دل به بخت جاودان نازد مرا
تو عنایت کن که آنگه روزگار
گر بخواهد گرنه،بنوازد مرا
گر به خدمت کم رسم دست زمان
هر زمانی جنگی آغازد مرا
وربه خدمت می رسم چوگان چرخ
بر دردت چون گوی می بازد مرا
من سوار و مرد این میدان نیم
اسب اقبال تو می تازد مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفت هین آبی دهای بخرد مرا
زانکه دل بگرفت از آن خود مرا
از کفت زخمی بتن آید مرا
ساخت زخمت زنده ی سرمد مرا
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.