گنجور

 
حسین خوارزمی سعدی

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها حسین خوارزمی مصرع یا بیتی از سعدی را عیناً نقل قول کرده است:


  1. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۶۵ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۳

    حسین خوارزمی (بیت ۵): بی همدمان یکدل از زندگی چه حاصل - ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی

    سعدی (بیت ۱): ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی - دودم به سر برآمد زین آتش نهانی



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱:ای دور مانده از حرم خاص کبریا - سوی وطن رجوع کن از خطه خطا

    حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲:آن ما حی جلالت و حامی دین حق - آن والی ولایت جان شاه اولیا


    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱:شکر و سپاس و منت و عزت خدای را - پروردگار خلق و خداوند کبریا

    سعدی » گلستان » دیباچه:اقلیم پارس را غم از آسیب دهر نیست - تا بر سرش بُوَد چو تویی سایهٔ خدا


  2. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۴:دوای درد دل خسته ام بکن یارا - بیا که نیست مرا بی تو زیستن یارا


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:اگر تو فارغی از حال دوستان یارا - فراغت از تو میسّر نمی‌شود ما را

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:شب فراق نخواهم دَواج دیبا را - که شب، دراز بُوَد خوابگاه تنها را

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۳:سپاس دار خدای لطیف دانا را - که لطف کرد و به هم برگماشت اعدا را

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۴ - ظاهرا در ستایش صاحب دیوان است:سخن به ذکر تو آراستن مراد آنست - که پیش اهل هنر منصبی بود ما را


  3. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹:ای روی دل‌آرایت آتش زده در جان‌ها - درد غم سودایت سرمایه دوران‌ها


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:وقتی دل سودایی، می‌رفت به بستان‌ها - بی‌خویشتنم کردی، بوی گل و ریحان‌ها


  4. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰:به صدر صفحهٔ دولت کجا رسد اصحاب - اگر دری نگشاید مُفَتِّحُ الْاَبواب


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب - هزار مؤمن مخلص درافکنی به عقاب

    سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱:مَتیٰ حَلَلْتَ بِشیراز یا نَسیمَ الصُّبْح - خُذِ الْکِتابَ وَ بَلِّغْ سَلامیَ الْأَحْباب


  5. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۰:من دلی دارم که در وی جز خیال یار نیست - خلوت خاص است و این منزلگه اغیار نیست


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۷:ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست - گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست


  6. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۵:ای باد صبحدم گذری کن بکوی دوست - وز من ببر سلام و تحیت بسوی دوست


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶:شادی به روزگار گدایان کوی دوست - بر خاک ره نشسته به امید روی دوست


  7. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۵:رنجورم و شفای دلم جز حبیب نیست - کاین درد را معالجه کار طبیب نیست


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴:دردی‌ست درد عشق که هیچش طبیب نیست - گر دردمند عشق بنالد غریب نیست


  8. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۰:بقای عمر در این خاکدان فانی نیست - جهان پر از غم و امید شادمانی نیست


    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸ - اندرز و نصیحت:خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست - پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست

    سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۷:اگر بمُرد عَدو، جایِ شادمانی نیست - که زندگانیِ ما نیز جاودانی نیست


  9. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۴:چو اهل دل بطواف تو عزم ره سازند - براق عشق ز میدان جان برون تازند


    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹ - وله فی مدح اتابک مظفرالدین سلجوقشاه:چه نیکبخت کسانی که اهل شیرازند - که زیر بال همای بلندپروازند


  10. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۶:گر ترا عشوه چنان شیوه چنین خواهد بود - نی مرا فکر دل و نی غم دین خواهد بود


    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۱۱:هر که بر روی زمین مهلت عیشی دارد - ای بسا روز که در زیر زمین خواهد بود


  11. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۷:نگار من چو بلعل شکر نثار آید - غذای طوطی طبعم سخن گذار آید


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲:مرا چو آرزوی روی آن نگار آید - چو بلبلم هوس ناله‌های زار آید


  12. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۸:دلم هوای چنان سرو نازنین دارد - که مشگ سوده بر اطراف یاسمین دارد


    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۵۸:تو خود جفا نکنی بی‌گناه بر بنده - وگر کنی سر تسلیم بر زمین دارد


  13. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۲:دلبر برفت و درد دلم را دوا نکرد - آن شوخ بین که بر من مسکین چه‌ها نکرد


    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۶۴:دانی که بر نگین سلیمان چه نقش بود - دل در جهان مبند که با کس وفا نکرد


  14. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۴:بر آستان خرابات عشق مستانند - که نقد هر دو جهان را بهیچ نستانند


    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۹۴:چو نیکبخت شدی ایمن از حسود مباش - که خار دیدهٔ بدبخت نیکبختانند

    سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۷:وجودِ مردمِ دانا مثالِ زرِّ‌ طِلی‌ست - که هر کجا بروَد قدر و قیمتش دانند


  15. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۵:صباح عید ز بهر صبوح برخیزند - بر آتش دل ما آب زندگی ریزند


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲:دو چشم مست تو کز خواب صبح برخیزند - هزار فتنه به هر گوشه‌ای برانگیزند

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳:روندگان مقیم از بلا نپرهیزند - گرفتگان ارادت به جور نگریزند

    سعدی » مجالس پنجگانه » شمارهٔ ۲ - مجلس دوم:رضای دوست به دست آر و دیگران بگذار - هزار فتنه چه غم باشد ار برانگیزند


  16. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۹:امیر قافله کوس رحیل زد ای یار - چرا ز خواب بطالت نمیشوی بیدار


    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - در ستایش شمس‌الدین محمد جوینی صاحب دیوان:به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار - که بر و بحر فراخست و آدمی بسیار

    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷ - مطلع دوم:کجا همی روَد این شاهد شکر گفتار؟ - چرا همی نکند بر دو چشم من رفتار؟

    سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰:تو آن نه‌ای که به جور از تو روی برپیچند - گناه تست و من استاده‌ام به استغفار

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۹:برای ختم سخن دست بر دعا داریم - امیدوار قبول از مهیمن غفار

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۰:به قفل و پرهٔ زرین همی توان بستن - زبان خلق و به افسون دهان شیدا مار

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۳:چو رنج بَرنَتَوانی گرفتن از رنجور - قدم زِ رفتن و پرسیدنش دریغ مَدار

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۷:نگین ختم رسالت پیمبر عربی - شفیع روز قیامت محمد مختار

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۳۹:نهاد بد نپسندد خدای نیکوکار - امیر خفته و مردم ز ظلم او بیدار


  17. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۰:زهی بوعده وصل تو جان ما مسرور - بیا که چشم بد از تو همیشه بادا دور


    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹ - تغزل در ستایش شمس‌الدین محمد جوینی صاحب دیوان:نظر دریغ مدار از من ای مه منظور - که مه دریغ نمی‌دارد از خلایق نور

    سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۴۸:نماند حاتمِ طایی ولیک تا به ابد - بمانْد نامِ بلندش به نیکویی مشهور


  18. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۴:سینه خلوتخانه یار است خالی کن ز غیر - ره مده در کعبه بت را زانکه کعبه نیست دیر


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸:فتنه‌ام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر - قامت است آن یا قیامت عنبر است آن یا عبیر


  19. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۵:اگر طریقه آن دلرباست عشوه و ناز - وظیفه من آشفته نیست غیر نیاز


    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱ - در وصف شیراز:خوشا سپیده‌دمی باشد آنکه بینم باز - رسیده بر سر الله اکبر شیراز

    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲ - در لیلةالبراة فرموده‌است:شبی چنین در هفت آسمان به رحمت باز - ز خویشتن نفسی ای پسر به حق پرداز

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۴۳:جزای نیک و بد خلق با خدای انداز - که دست ظلم نماند چنین که هست دراز

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۴۴:گروهی از سر بی‌مغز بیخبر گویند - بریده به سر بدگوی تا نگوید راز


  20. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱:اگر تو محرم عشقی مگوی اسرارش - چو جان خویش ز خلق جهان نگهدارش


    سعدی » مواعظ » مراثی » در مرثیهٔ ابوبکر سعد بن زنگی:دل شکسته که مرهم نهد دگربارش؟ - یتیم خسته که از پای برکند خارش؟


  21. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۴:ای ستمگر که نداری خبر از بیدل خویش - ز آتش هجر مسوزان دل ریشم زین بیش


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۹:گردن افراشته‌ام بر فلک از طالع خویش - کاین منم با تو گرفته ره صحرا در پیش

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:هر کسی را هوسی در سر و کاری در پیش - من بی‌کار گرفتار هوای دل خویش

    سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۷:شاهد آنجا که روَد، حرمت و عزّت بیند - ور برانند به قهرش پدر و مادر و خویش


  22. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۹:عید است و موسم گل و هنگام طرف باغ - لیکن مراست در دل غمگین چو لاله داغ


    سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹:برخیز تا تفرج بستان کنیم و باغ - چون دست می‌دهد نفسی موجب فراغ


  23. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۳۳:عزیزان وفاپیشه مبارکباد این منزل - که می‌افزاید از نورش صفای جان اهل دل


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵:گرم بازآمدی محبوبِ سیم‌اندامِ سنگین‌دل - گل از خارم برآوردی و خار از پا و پا از گِل


  24. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۳۵:ز حد گذشت فراق تو ای فرشته خصال - بیا و تشنه دلان را بده زلال وصال


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:جزای آن که نگفتیم شکر روز وصال - شب فراق نخفتیم لاجرم ز خیال

    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۶ - پند و موعظه:توانگری نه به مال است پیش اهل کمال - که مال تا لب گور است و بعد از آن اَعمال

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۵۹:چنانکه مشرق و مغرب به هم نپیوندند - میان عالم و جاهل تألفست محال

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۶۱:کَسان که تلخیِ حاجت نیازمودَستَند - تُرُش کنند و بِتابند روی از اهلِ سؤال

    سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۳:قرار بر کفِ آزادگان نگیرد مال - نه صبر در دلِ عاشق نه آبْ در غربال


  25. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۴۰:ما که در بادیه عشق تو سرگردانیم - کعبه کوی ترا قبله دلها دانیم


    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۷۴:خلق در ملک خدای از همه جنسی باشد - حاکمان خرده نگیرند که ما رندانیم


  26. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۴۴:بوئی ز گلستان تو ما چون بشنیدیم - از خود برمیدیم و بدانسوی دویدیم

    حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۴۵:قفل در ما بستی و پندار تو دیدیم - با خویش مشو بسته که ما جمله کلیدیم


    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۹ - بازگردیدن پادشاه اسلام از سفر عراق:المنةلله که نمردیم و بدیدیم - دیدار عزیزان و به خدمت برسیدیم


  27. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۴۷:رضا دادم بعشق او اگر غارت کند جانم - که جان صد چو من بادا فدای عشق جانانم

    حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵۹:ز روی لطف اگر ای مه شبی آیی به مهمانم - سر و جان گرامی را بخاک پایت افشانم


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۴:اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم - قضای عهدِ ماضی را شبی دستی برافشانم


  28. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵۰:دو دیده بر سر راه امید می‌دارم - که کی بود که رسد قاصدی ز دلدارم


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۶:شب دراز به امید صبح بیدارم - مگر که بوی تو آرد نسیم اسحارم

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:من آن نی‌ام که دل از مهرِ دوست بردارم - و گر ز کینهٔ دشمن به جان رسد کارم


  29. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۷۱:نبودم یکنفس طاقت که چشم از یار بربندم - کنون در خواب اگر بینم خیال دوست خورسندم


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۶:خرامان از درم بازآ کت از جان آرزومندم - به دیدار تو خوشنودم به گفتار تو خرسندم

    سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۸:من از تو هیچ نبریدم که هستی یار دلبندم - تو را چون بنده‌ای گشتم به فرمانت کمر بندم


  30. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸۵:الا ای طایر سدره نشیمن - چرا کردی در این کاشانه مسکن


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳:بکن چندان که خواهی جور بر من - که دستت بر نمی‌دارم ز دامن

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۵۷:دلت خوش باد و چشم از بخت روشن - به کام دوستان و رغم دشمن

    سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۱:خلافِ رایِ سلطان رای جُستن - به خونِ خویش باشد دست شستن

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۸:شبانی با پدر گفت: ای خردمند - مرا تعلیم ده پیرانه یک پند


  31. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۳:اگر چه شد دل ریشم ز دست هجر تو خون - نشد خیال وصال تو از سرم بیرون

    حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۸:باختیار نگشتم ز کوی دوست برون - ز آستانه لیلی کجا رود مجنون


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴:نشان بخت بلند است و طالع میمون - علی الصباح نظر بر جمال روزافزون


  32. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۱۵:ساقی بیار جامی زان باده شبانه - عشاق را نوا ده مطرب بیک ترانه


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:می‌برزند ز مشرق شمع فلک زبانه - ای ساقی صبوحی درده می شبانه


  33. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۲۵:دلا از جان روان بگذر اگر جویای جانانی - که واماندن بجان از دوست باشد بس گرانجانی

    حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳۳:اگر تو عاشق حسنی چرا وابسته جانی - روان بگذر ز جان ای دل اگر جویای جانانی

    حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳۴:بشارت باد ای عاشق که یار آمد بمهمانی - سبک جان را نثارش کن مکن دیگر گرانجانی


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۹:بر آنم گر تو باز آیی که در پایت کنم جانی - و زین کم‌تر نشاید کرد در پای تو قربانی

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۱:بهار آمد که هر ساعت رود خاطر به بستانی - به غلغل در سماع آیند هر مرغی به دستانی

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۶۴:ز خیرت خیر پیش آید، بکن چندانکه بتوانی - مکافات بدی کردن، نمی‌گویم تو خود دانی

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۷۸:خدا را در فراخی خوان و در عیش و تن آسانی - نه چون کارت به جان آید خدا از جان و دل خوانی

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۷۹:گهی کاندر بلا مانی ... ... ... خدا خوانی - چو بازت عافیت بخشد سر از طاعت بگردانی


  34. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳۲:فرخنده زمانی که تو دیدار نمائی - فرخ نفسی کز در عشاق درآئی

    حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۵۴:روزم چو شب تیره شد از درد جدائی - ای روشنی دیده غمدیده کجائی

    حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۶۹:هر دم ز پس پرده دل و دین بربائی - ای وای گر از پرده تجلی بنمائی


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۸:مشتاق توام با همه جوری و جفایی - محبوب منی با همه جرمی و خطایی

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۷۵:از دست کسی بستده هر روز عطایی - معذور بدارندش یک روز جفایی

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۸۴:تا نیک ندانی که سخن عین صواب است - باید که به گفتن دهن از هم نگشایی


  35. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳۶:ای عشق منم از تو سرگشته و سودایی - واندر همه عالم مشهور به شیدایی


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۱:هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی - ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی


  36. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳۷:چه حذر کنم ز مردن که توام بقای جانی - چه خوش است جان سپردن اگرش تو میستانی


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۷:نه طریق دوستان است و نه شرط مهربانی - که به دوستان یک دل سر دست برفشانی


  37. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳۸:رخ خویش اگر نمائی دل عالمی ربائی - دو جهان بهم برآید ز نقاب اگر برآئی


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۵:خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی - چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی


  38. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۴۶:اگر شبی ز جمالت نقاب بگشائی - بچهره خلوت عشاق را بیارائی

    حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۶۷:خجسته عید من آندم که چهره بگشائی - هلال عید ز ابروی خویش بنمائی


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۶:دریچه‌ای ز بهشتش به روی بگشایی - که بامداد پگاهش تو روی بنمایی

    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۰ - تنبیه و موعظت:دریغ روز جوانی و عهد برنایی - نشاط کودکی و عیش خویشتن رایی

    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۱ - تغزل و ستایش صاحب دیوان:شبی و شمعی و گوینده‌ای و زیبایی - ندارم از همه عالم دگر تمنایی

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۹۳:امید عافیت آنگه بود موافق عقل - که نبض را به طبیعت شناس بنمایی

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۹۶:ضمیر مصلحت اندیش هر چه پیش آید - به تجربت بزند بر محک دانایی

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۷۸:امید عافیت آن گه بود موافق عقل - که نبض را به طبیعت شناس بنمایی


  39. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۴۷:تو که شاه ملک حسنی و سریر و جاه داری - دل همچو من گدائی عجب ار نگاه داری


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۱:تو اگر به حسن دعوی بکنی گواه داری - که جمال سرو بستان و کمال ماه داری

    سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:چو کسی در آمد از پای و تو دستگاه داری - گرت آدمیتی هست دلش نگاه داری


  40. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۴۸:شبی از روی دلداری اگر دیدار بنمایی - چو خورشید جهان‌آرا همه عالم بیارایی

    حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۵۵:مرا تا کی ز هجرانت بسوزد جان به تنهایی - چه شد ای جان شیرینم که یک ساعت نمی‌آیی


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۱:تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زیبایی - دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۴:چه روی است آن که دیدارش ببرد از من شکیبایی - گواهی می‌دهد صورت بر اخلاقش به زیبایی

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۰:نه من تنها گرفتارم به دام زلف زیبایی - که هر کس با دلارامی سری دارند و سودایی


  41. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۴۹:نظر بحال دل خسته ام نمی فکنی - اگر چه روز و شب ای دوست در درون منی


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۳:اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی - من از تو روی نپیچم که مستحب منی

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۶۵:قضا دگر نشود ور هزار ناله و آه - به کفر یا به شکایت برآید از دهنی


  42. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۵۰:من آن کسم که ندارم به جز گنه کاری - کجاست خود چو من اندر جهان گنه‌کاری؟


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۲:دو چشم مست تو برداشت رسم هشیاری - و گر نه فتنه ندیدی به خواب بیداری

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۴:مرا دلیست گرفتار عشق دلداری - سمن بری صنمی گلرخی جفاکاری

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۵:من از تو روی نپیچم گرم بیازاری - که خوش بود ز عزیزان تحمل خواری

    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۶ - در پند و ستایش:بزن که قوت بازوی سلطنت داری - که دست همت مردانت می‌دهد یاری

    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۷ - در ستایش:گرین خیال محقق شود به بیداری - که روی عزم همایون ازین طرف داری

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۰۴:اگر ممالک روی زمین به دست آری - وز آسمان بربایی کلاه جباری

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۰۶:شنیده‌ام که فقیهی به دشتوانی گفت - که هیچ خربزه داری رسیده؟ گفت آری

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۰۷:گر از خراج رعیت نباشدت باری - تو برگ حاشیت و لشکر از کجا آری؟


  43. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۵۲:بسته ام دل بغم عشق پری رخساری - صنم سیمبری حور ملک کرداری


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۰:خبر از عیش ندارد که ندارد یاری - دل نخوانند که صیدش نکند دلداری


  44. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۵۳:بیا بیا و مترسان مرا ز جانبازی - که هست پیش تو جانبازیم کمین بازی


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۶:اگر کلاله مشکین ز رخ براندازی - کنند در قدمت عاشقان سراندازی

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۷:امیدوارم اگر صد رهم بیندازی - که بار دیگرم از روی لطف بنوازی

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۸:تو خود به صحبت امثال ما نپردازی - نظر به حال پریشان ما نیندازی

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۸:خبیث را چو تعهد کنی و بنوازی - به دولت تو گنه می‌کند به انبازی

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۴۸:خبیث را چو تعهد کنی و بنوازی - به دولت تو گنه می‌کند به انبازی


  45. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۶۳:ای دوست سعی کن که بدست آوری دلی - گر بایدت ز عمر گرانمایه حاصلی


    سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:هر روز باد می‌برد از بوستان گلی - مجروح می‌کند دل مسکین بلبلی

    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۹ - در ستایش امیر انکیانو:دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی - زنهار بد مکن که نکردست عاقلی


  46. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۶۵:جان و جهان فدایت ای آنکه به ز جانی - ذوقی است جان سپردن چون جان تو می ستانی


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۳:ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی - دودم به سر برآمد زین آتش نهانی


  47. حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۷۱:گلی نازک ز گلزار معانی - شکفته بود بر شاخ جوانی


    سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۴:اگر خود هفت سُبْع از بر بخوانی - چو آشفتی الف ب ت ندانی