میبرزند ز مشرق شمع فلک زبانه
ای ساقی صبوحی درده می شبانه
عقلم بدزد لختی چند اختیار دانش
هوشم ببر زمانی تا کی غم زمانه
گر سنگ فتنه بارد فرق منش سپر کن
ور تیر طعنه آید جان منش نشانه
گر می به جان دهندت بستان که پیش دانا
ز آب حیات بهتر خاک شرابخانه
آن کوزه بر کفم نه کآب حیات دارد
هم طعم نار دارد هم رنگ ناردانه
صوفی چگونه گردد گرد شراب صافی
گنجشک را نگنجد عنقا در آشیانه
دیوانگان نترسند از صولت قیامت
بشکیبد اسب چوبین از سیف و تازیانه
صوفی و کنج خلوت سعدی و طرف صحرا
صاحب هنر نگیرد بر بی هنر بهانه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تمهای عشق، خوشگذرانی و بیخیالی اشاره دارد. او از ساقی میخواهد که شراب را در شب به او بدهد تا بتواند کمی از غم و نگرانیهای زندگی فاصله بگیرد. او به دنبال فراموشی است و میخواهد در این لحظات زودگذر، عقل و دانش را کنار بگذارد. شاعر به این نکته میپردازد که زندگی چه به طعنه و چه به چالشهایی روبهروست و در این میان، شراب را ترجیح میدهد. او همچنین از تناقضهای زندگی و جایگاه حقیقی هنر در مقابل بیهنری سخن میگوید و به این نتیجه میرسد که در نهایت، دیوانگی و لذت بردن از زندگی به واقعیت نزدیکتر است.
هوش مصنوعی: شمع آسمان از سمت شرق روشن میشود و در این تاریکی شب، ای ساقی، میای برای ناشنوایان بیاور.
هوش مصنوعی: مدتی عقل و فکر مرا غافل کن تا بتوانم از دردهای زمانه فارغ شوم و کمی آرامش یابم.
هوش مصنوعی: اگر مشکلات و حوادث سخت به سراغت بیاید، از خودت محافظت کن و اگر تهمت و کنایه به تو زده شود، نشان بده که این مسائل تاثیری بر روی تو ندارد.
هوش مصنوعی: اگر به تو زندگی ببخشند، آن را بپذیر؛ زیرا نزد دانایان، آب حیات از خاک شرابخانه بهتر است.
هوش مصنوعی: کوزهای که در دست دارم، نه تنها آب زندگیبخش را در خود دارد، بلکه طعمی مشابه با نار (انار) و رنگی همانند دانههای انار هم دارد.
هوش مصنوعی: صوفی چگونه میتواند در کنار شراب خالص باشد، در حالی که پرندهای بزرگ و افسانهای مثل عنقا در لانهای که مناسب گنجشک است، جا نمیشود؟
هوش مصنوعی: دیوانگان از قدرت و هیبت روز قیامت نمیترسند و همچون اسبی چوبین، بیخیال و بدون ترس، با سلاح و تازیانه به پیش میروند.
هوش مصنوعی: عارف و زاهد در گوشهای تنها نشستهاند و کسی که دارای استعداد و هنر نیست، نمیتواند بهانهای برای خود بیابد تا به دیگران متمایز شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
در صومعه نگنجد، رند شرابخانه
عنقا چگونه گنجد در کنج آشیانه؟
ساقی، به یک کرشمه بشکن هزار توبه
بستان مرا ز من باز زان چشم جاودانه
تا وارهم ز هستی وز ننگ خودپرستی
[...]
دیدم نگار خود را میگشت گرد خانه
برداشته ربابی میزد یکی ترانه
با زخمه چو آتش میزد ترانه خوش
مست و خراب و دلکش از باده مغانه
در پرده عراقی میزد به نام ساقی
[...]
شمع فلک برآید با آتشین زبانه
ساقی نامسلمان درده می مغانه
کشتی من روان کن مانا کرانه یابم
دریای غم ندارد چون هیچ جا کرانه
چون توبه ام شکستی گر نیست وجه باده
[...]
مرآت دل شکستی، ای گنج جاودانه
جان را وحید کردی آخر بهر بهانه
شب بود قوت ما، روزست قدرت ما
ما مست جام عشقیم، از باده شبانه
رحمی کن،ای طبیبم، ای دلبر حبیبم
[...]
ساقی بیار جامی زان باده شبانه
عشاق را نوا ده مطرب بیک ترانه
گفتا نیارمت می تا تو بها نیاری
آن می بها ندارد جانا مکن بهانه
تا طایران قدسی گردند صید عشقت
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۲۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.