اگر شبی ز جمالت نقاب بگشائی
بچهره خلوت عشاق را بیارائی
ز عید رسمی مردم چه حاصل است مرا
خجسته عید من آندم که روی بگشائی
اگر کشش نکند جذبه عنایت تو
چه سود کوشش آشفتگان شیدائی
برفت تا تو برفتی فروغ صحبت ما
بیا بیا که تو خورشید مجلس آرائی
چه طرفه ای تو که یکدم شکیب نیست مرا
که را ز جان گرامی بود شکیبائی
ز چشم مردم صورت پرست پنهانی
ولیک در نظر اهل دل هویدائی
دلا برای تماشا بهر طرف منگر
نگر بخویش که تو جان هر تماشائی
تو قطره ای که جدا گشته ای ز جوشش بحر
درآ ببحر که گه موج و گاه دریائی
چو نور چشم حسینی چگونه نشناسد
بهر لباس که ای نازنین برون آئی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیبایی و جذابیت محبوبش پرداخته و از اهمیت حضور او در زندگیاش سخن میگوید. او میگوید که اگر محبوبش چهرهاش را بگشاید، مجلس عشق را زینت میدهد و این برای او به مراتب مهمتر از هر جشن و عید دیگری است. شاعر احساس میکند که بدون توجه و عنایت محبوب، تمامی تلاشهایش بیفایده است. او همچنین به این نکته اشاره میکند که محبوبش در چشم مردم مخفی است، اما در نظر عاشقان کاملاً عیان است. شاعر از محبوب میخواهد که به جمع عشقورزان برگردد و میگوید که او مانند قطرهای است که از دریا جدا شده و باید به اصل خود بازگردد. در نهایت، او به زیبایی محبوبش اشاره میکند و میگوید که حتی لباس او هم نمیتواند واقعیّت زیباییاش را پنهان کند.
هوش مصنوعی: اگر یک شب زیباییات را آشکار کنی، چهره عاشقان را با زیباییات زیباتر میکنی.
هوش مصنوعی: از جشنهای رسمی مردم چه سودی برای من دارد؛ عید واقعی من زمانی است که تو چهرهات را به روی من باز کنی.
هوش مصنوعی: اگر جاذبه عشق تو وجود نداشته باشد، تلاش عاشقانی که در حیرت و شورند، هیچ فایدهای نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: رفتی و نور محبت ما نیز رفت. بیا و برگرد تا مجلس ما دوباره روشن شود، چون تو که خورشید دلهای ما هستی.
هوش مصنوعی: تو چه موجود عجیبی هستی که من نمیتوانم حتی برای لحظهای شکیبا بمانم، در حالی که جان عزیزم برای شکیبایی قیمت دارد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که برخی افراد در ظاهر خود را با دیدگاههای عمومی و سلیقههای مردم سازگار میسازند و از دیگران پنهان میمانند. اما برای آنهایی که دل و درک عمیقتری دارند، واقعیّت آنها و احساساتشان به وضوح جلوهگر است. به عبارتی، در آشکار و پنهان بودن انسانها، تفاوتهایی وجود دارد که فقط افراد باظرفیت میتوانند آن را ببینند.
هوش مصنوعی: ای دل، به هیچ سو ننگر، فقط به خودت نگاه کن، زیرا تو جان و روح تمام تماشاگران هستی.
هوش مصنوعی: تو بخشی از دریا هستی که به دلیل جوشش آن جدا شدهای. به دریا برگرد و دوباره به آن بپیوند که گاهی مثل موج هستی و گاهی مثل دریا.
هوش مصنوعی: چگونه میتواند نور چشمان حسین به دلیل لباسی که بر تن داری تو را نشناسد، ای عزیز وقتی که بیرون میآیی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرفتمت که رسیدی بدانچه میطلبی
گرفتمت که شدی آنچنان که میبایی
نه هر چه یافت کمال از پیش بود نقصان
نه هر چه داد، ستد باز چرخ مینایی؟!
بزلف مشکی، جانا، بچهره دیبایی
چو تو نباشد، دانم، کسی بزیبایی
مرا تو گویی: در هجر من شکیبا شو
کرا بود ز چنین صورتی شکیبایی ؟
زبان ببندی و هر ساعت از حدیث مرا
[...]
بر من آمد دوش آن در چشم بینائی
ز بهر جستن تدبیر رای فردائی
هرآنچه داشت بدل راز پیش من بگشاد
بلی چنین سزد از یکدلی و یکتائی
چه گفت گفت بخواهم شدن ز تو یکچند
[...]
کریم بار خدایا به ما توبه شائی
غریب نیست اگر بر همه ببخشائی
اسیر و عاجز و بیچاره و گنهکاریم
نهاده گوش به امر تو تا چه فرمائی
به درگه تو چه خیزد ز ما و طاعت ما
[...]
بزرگوارا در انتظار بخشش تو
نمانده است مرا طاقت شکیبائی
سه چیز رسم بود شاعران طامع را
نخست مدح و دوم قطعه تقاضائی
اگر بداد سوم شکرا اگر نداد هجا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.