گنجور

 
حسین خوارزمی

ما که در بادیه عشق تو سرگردانیم

کعبه کوی ترا قبله دلها دانیم

چشم ما گر همه با ناوک محنت دوزند

دیده بر دوختن از دیده تو نتوانیم

کوی تو کعبه و دیدار تو عید اکبر

کیش ما این که در آن عید ترا قربانیم

عوض کوی تو گر روضه رضوان بدهند

هم بخاک سر کوی تو که ما نستانیم

داغها بر جگر ماست چو لاله لیکن

به نسیمی ز وصال تو گل خندانیم

ما گدای در یاریم ولیکن چو حسین

اندر اقلیم وفاداری او سلطانیم

 
 
 
مولانا

گر تو مستی بر ما آی که ما مستانیم

ور نه ما عشوه و ناموس کسی نستانیم

یوسفانند که درمان دل پردردند

که ز مستی بندانند که ما درمانیم

ور بدانند حق و قیمت خود درشکنند

[...]

سعدی

خلق در ملک خدای از همه جنسی باشد

حاکمان خرده نگیرند که ما رندانیم

گر کسی را عملی هست و امیدی دارد

ما گداییم درین ملک نه بازرگانیم

سیف فرغانی

ما گدای در جانان نه برای نانیم

دل بدادیم وبجان در طلب جانانیم

پای ما بیخ فرو برده بخاک در دوست

چون درخت ازچه بهر باد سری جنبانیم

روز وشب در طلب دایره جمعیت

[...]

کمال خجندی

ما چو قطع نظر از روی نکو نتوانیم

دل به بیهوده بدگوی چرا رنجانیم

محرمی کو که به صاحب غرض از ما گوید

که دگر در حق ما هرچه تو گونی آنیم

زاهد آن به که گذارد به سر خود ما را

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال خجندی
جهان ملک خاتون

ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم

نام تو ورد زبانست و ز جانت خوانیم

گرچه ملّاح جهانیم به دریای غمت

چون وزد باد جفای تو به جان درمانیم

سرو سامان نبود مردم سودازده را

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه