گنجور

 
حسین خوارزمی

قفل در ما بستی و پندار تو دیدیم

با خویش مشو بسته که ما جمله کلیدیم

مفتاح ترا نیست در این باب فتوحی

کشاف ترا لایق این کشف ندیدیم

در هستی ما آتش عشقش چو درافتاد

از بستگی بند بیکبار رهیدیم

تا وصله اقبال بدوزیم ز وصلش

در عشق بسی خرقه ناموس دریدیم

حاصل همه این است که ای یار در این راه

پیوسته بیاریم چو از خویش بریدیم

 
 
 
پرسش‌های پرتکرار
سنایی

ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم

صد گونه شراب از کف اقبال چشیدیم

آن جای که ابرار نشستند نشستیم

وان راه که احرار گزیدند گزیدیم

گوش خود و گوش همه آراسته کردیم

[...]

سوزنی سمرقندی

ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم

بس . . . ن غلامان نکو روی دریدیم

شلوار عروسان زره زلف گشادیم

بر گنبد ترکان پریچهره خزیدیم

بس گنده مغلوک کهن را یله کردیم

[...]

میبدی

سر جمله بدانید که در عالم پاداش

آنها که درین راه بدادیم بدیدیم‌

ما را همه مقصود ببخشایش حق بود

المنّة للَّه که بمقصود رسیدیم.

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از میبدی
عطار

دردا که درین بادیه بسیار دویدیم

در خود برسیدیم و بجایی نرسیدیم

بسیار درین بادیه شوریده برفتیم

بسیار درین واقعه مردانه چخیدیم

گه نعره‌زنان معتکف صومعه بودیم

[...]

مولانا

آن جایکه احرار نشینند، نشستیم

وان کار که ابرار گزیدند، گزیدیم

دیدیم که در عهدۀ صدگونه وبالیم

خود را به یکی جان ز همه باز خریدیم

مارا همه مقصود به آمرزش حق بود

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه