بوئی ز گلستان تو ما چون بشنیدیم
از خود برمیدیم و بدانسوی دویدیم
از بال و پر خویش چو کردیم تبرا
با بال و پر عشق در آن راه پریدیم
عمری چو در آن بادیه سرگشته بگشتیم
آخر بحریم حرم وصل رسیدیم
ای وای که چون حلقه بر آن در بنشستیم
وز صدر سرا بانگ درآئی نشنیدیم
چون بار ندادند و دری هم نگشادند
فریاد و فغان از دل آشفته کشیدیم
گفتند حسین از چه فغان است و خروش ست
ما خلوت خاص از پی هرکس نگزیدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از شوق و عشق به معشوق صحبت میکند. هنگامی که بویی از گلستان محبوب به مشامش میرسد، به سمت آن میدود و با عشق خود را از دنیا جدا میکند. او و همراهانش به جستجوی حرم وصال میروند و علیرغم تلاشهایشان، وقتی به در میرسند، کسی در را به روی آنها باز نمیکند. آنها با فراغت و ناامیدی فریاد میزنند و از دل آشفته خود شکایت میکنند. دیگران از آنها میپرسند که چرا اینقدر فریاد میزنند، اما آنان در تلاش برای ورود به خلوت خاص محبوب هستند.
هوش مصنوعی: وقتی بوی گلستان تو را شنیدیم، به شدت تحت تأثیر قرار گرفتیم و به سمت آنجا دویدیم.
هوش مصنوعی: زمانی که از ویژگیهای خود کنار گذاشتیم و بیباکانه دل به عشق سپردیم، با عشق در آن مسیر پرواز کردیم.
هوش مصنوعی: ما سالها در دنیای بیهدفی سرگردان بودیم، اما در نهایت به مکان مقدس و نقطه وصلی رسیدیم.
هوش مصنوعی: افسوس که وقتی به در آنجا نشستیم، از بالای سر هیچ صدایی نشنیدیم.
هوش مصنوعی: وقتی که به ما کاری ندادند و در فرصتی برای بیان مشکلاتمان نگشودند، از دل پریشان خود فریاد و نالهای سر دادیم.
هوش مصنوعی: گفتند چرا حسین اینقدر ناله و فریاد میزند؟ او پاسخ داد که ما در این تنهایی خاص، به هیچ کس توجه نکردهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم
صد گونه شراب از کف اقبال چشیدیم
آن جای که ابرار نشستند نشستیم
وان راه که احرار گزیدند گزیدیم
گوش خود و گوش همه آراسته کردیم
[...]
ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم
بس . . . ن غلامان نکو روی دریدیم
شلوار عروسان زره زلف گشادیم
بر گنبد ترکان پریچهره خزیدیم
بس گنده مغلوک کهن را یله کردیم
[...]
سر جمله بدانید که در عالم پاداش
آنها که درین راه بدادیم بدیدیم
ما را همه مقصود ببخشایش حق بود
المنّة للَّه که بمقصود رسیدیم.
دردا که درین بادیه بسیار دویدیم
در خود برسیدیم و بجایی نرسیدیم
بسیار درین بادیه شوریده برفتیم
بسیار درین واقعه مردانه چخیدیم
گه نعرهزنان معتکف صومعه بودیم
[...]
خیزید مخسپید که نزدیک رسیدیم
آواز خروس و سگ آن کوی شنیدیم
والله که نشانهای قَرویِ دهِ یارست
آن نرگس و نسرین و قرنفل که چریدیم
از ذوق چراگاه و ز اشتاب چریدن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.