گنجور

 
حسین خوارزمی

بوئی ز گلستان تو ما چون بشنیدیم

از خود برمیدیم و بدانسوی دویدیم

از بال و پر خویش چو کردیم تبرا

با بال و پر عشق در آن راه پریدیم

عمری چو در آن بادیه سرگشته بگشتیم

آخر بحریم حرم وصل رسیدیم

ای وای که چون حلقه بر آن در بنشستیم

وز صدر سرا بانگ درآئی نشنیدیم

چون بار ندادند و دری هم نگشادند

فریاد و فغان از دل آشفته کشیدیم

گفتند حسین از چه فغان است و خروش ست

ما خلوت خاص از پی هرکس نگزیدیم

 
 
 
سنایی

ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم

صد گونه شراب از کف اقبال چشیدیم

آن جای که ابرار نشستند نشستیم

وان راه که احرار گزیدند گزیدیم

گوش خود و گوش همه آراسته کردیم

[...]

سوزنی سمرقندی

ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم

بس . . . ن غلامان نکو روی دریدیم

شلوار عروسان زره زلف گشادیم

بر گنبد ترکان پریچهره خزیدیم

بس گنده مغلوک کهن را یله کردیم

[...]

میبدی

سر جمله بدانید که در عالم پاداش

آنها که درین راه بدادیم بدیدیم‌

ما را همه مقصود ببخشایش حق بود

المنّة للَّه که بمقصود رسیدیم.

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از میبدی
عطار

دردا که درین بادیه بسیار دویدیم

در خود برسیدیم و بجایی نرسیدیم

بسیار درین بادیه شوریده برفتیم

بسیار درین واقعه مردانه چخیدیم

گه نعره‌زنان معتکف صومعه بودیم

[...]

مولانا

خیزید مخسپید که نزدیک رسیدیم

آواز خروس و سگ آن کوی شنیدیم

والله که نشان‌های قَرویِ دهِ یارست

آن نرگس و نسرین و قرنفل که چریدیم

از ذوق چراگاه و ز اشتاب چریدن

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه