من آن نیام که دل از مهرِ دوست بردارم
و گر ز کینهٔ دشمن به جان رسد کارم
نه رویِ رفتنم از خاکِ آستانهٔ دوست
نه احتمالِ نشستن نه پایِ رفتارم
کجا روم؟ که دلم پایبندِ مهرِ کسیست
سفر کنید رفیقان که من گرفتارم
نه او به چشمِ ارادت نظر به جانبِ ما
نمیکند؛ که من از ضعف، ناپدیدارم
اگر هزار تَعَنُّت کنی و طعنه زنی
من این طریقِ محبت ز دست نگذارم
مرا به منظرِ خوبان اگر نباشد میل
درست شد به حقیقت که نقشِ دیوارم
در آن قضیه که با ما به صلح باشد دوست
اگر جهان همه دشمن شود چه غم دارم؟
به عشقِ رویِ تو اقرار میکند سعدی
همه جهان به در آیند گو به انکارم
کجا توانمت انکارِ دوستی کردن؟
که آبِ دیده گواهی دهد به اقرارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عواطف عمیق شاعر نسبت به دوست و عشق است. شاعر از وابستگی و مهر خود به محبوب سخن میگوید و تأکید میکند که هیچ چیز نمیتواند او را از این محبت دور کند، حتی کینه دشمنان. او نمیتواند از عشق خود چشمپوشی کند و این عشق را در وجود خود حس میکند. شاعر به تنهایی و سختیهایش اشاره میکند و میگوید اگرچه در این دنیا دشواریهایی وجود دارد، اما عشق او به دوست او را از همه این مسائل میرهاند. همچنین، او به صراحت اعلام میکند که نمیتواند دوستی و محبتش را انکار کند و اشکهایش گواهی بر این حقیقت است. در پایان، عشق او به دوست را بر هر چیزی مقدم میداند و بر آن پایبند است.
من آن نیستم که بتوانم عشق و محبت به دوست را فراموش کنم، حتی اگر از طرف دشمن به من آسیب برسد.
هوش مصنوعی: نه میتوانم از خاکِ آستانهٔ دوست بروم، نه امیدی به نشستن دارم و نه جایی برای رفتنم وجود دارد.
هوش مصنوعی: نمیدانم به کجا بروم، زیرا دلام به محبت کسی وابسته است. شما دوستان میتوانید سفر کنید، اما من در این عشق گرفتار شدهام.
هوش مصنوعی: او با نگاهی محبتآمیز به ما توجه نمیکند، زیرا من به خاطر ناتوانیام در دید دیگران، ناپدید شدهام.
هوش مصنوعی: هر چقدر هم که به من سخت بگیری و مرا نیش زبان بزنی، من هرگز محبت و دوستیام را از تو کنار نمیگذارم.
هوش مصنوعی: اگر به دیدن زیباییها تمایلی ندارم، باید به این حقیقت اعتراف کنم که فقط یک سایهای بر دیوارم.
هوش مصنوعی: اگر دوستی با من در صلح باشد، حتی اگر تمام جهان دشمن من شوند، برایم مهم نیست و نگران نخواهم بود.
هوش مصنوعی: سعدی به همه میگوید که عشق به چهرهی تو را نمیتوان انکار کرد، حتی اگر همه جهان بخواهند از آن دوری کنند.
هوش مصنوعی: کجا میتوانی دوستیام را انکار کنی؟ که اشکهای من خود گواهی بر عشق و دوستیام هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ایا بفضل و کرم یاد کرده از کارم
زیاد کرد تو بسیار شکرها دارم
خصایل تو سزاوار مدحتند همه
بجلوه کردن آن من رهی سزاوارم
چنان کنم بسعادت که تا کم از یکسال
[...]
نظامی ارچه نمرد است مرده انگارم
به نظم مرثیتش حق طبع بگذارم
چه گر نمیرد و آنگاه مرثیت گویم
چو نشنود که چه گویم چه سود گفتارم
لطیف مرثیتی پیش او فرو گویم
[...]
خدایگانا سالی مقیم بنشستم
به بوی آنکه مگر به شود ز تو کارم
همی نیاید نقشی به خیره چه خروشم
همی نگردد کارم نفیر چون دارم
نه ماه دولتم از چرخ میدهد نورم
[...]
از آن قبل که سر عالم بقا دارم
بدین سرای فنا سر فرو نمیآرم
نشاط من همه زی آشیان نه فلک است
اگرچه در قفس پنج حس گرفتارم
نه آن کسم که درین دامگاه دیو و ستور
[...]
نیَم ز کار تو فارغ، همیشه در کارم
که لحظه لحظه تو را من عزیزتر دارم
به ذات پاک من و آفتاب سلطنتم
که من تو را نگذارم، به لطف بردارم
رخ تو را ز شعاعات خویش نور دهم
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.