چه نیکبخت کسانی که اهل شیرازند
که زیر بال همای بلندپروازند
به روزگار همایون خسرو عادل
که گرگ و میش به توفیق او همآوازند
مظفرالدین سلجوقشاه کز عدلش
روان تکله و بوبکر سعد مینازند
خدای را به تو خلق نعمتیست چنان
کز او به شکر دگر نعمتش نپردازند
سزای خصم تو گیتی دهد که سنگ خلاف
از آسمان به سر خویشتن بیندازند
بلاغت ید بیضای موسی عمران
به کید سحر چه ماند که ساحران سازند؟
دعای صالح و صادق رقیب جان تو باد
که اهل پارس به صدق و صلاح ممتازند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از نیکبختی اهل شیراز صحبت میکند که تحت حمایت یک همای بزرگ قرار دارند. او به دوران خوش خسرو عادل اشاره میکند و از عدل مظفرالدین سلجوقشاه یاد میکند که بندگان او از لطف او بهرهمند هستند. شاعر به اهمیت شکرگزاری برای نعمتهای خدا اشاره میکند و به سرنوشت دشمنان نیز اشاره میکند که بر اثر اعمال نادرست، عذاب خواهند دید. در نهایت، شاعر بر بلاغت و فصاحت اهل پارس تأکید کرده و دعا میکند که آنها همواره در صداقت و صلاح باقی بمانند.
هوش مصنوعی: کسانی که در شیراز زندگی میکنند، بسیار خوشبختند و مانند پرندگان بزرگی هستند که زیر سایه و حمایت همای بلندی قرار دارند.
هوش مصنوعی: در زمان پادشاهی خسرو عادل، گرگ و میش به خاطر خوشبختی او همدیگر را همراهي میکنند.
هوش مصنوعی: مظفرالدین سلجوقشاه به خاطر عدل و انصافش، همگان از او سخن میگویند و به او افتخار میکنند.
هوش مصنوعی: خداوند به تو نعمتی بخشیده است که آنچنان خوب و ارزشمند است که حتی شکرگزاری برای دیگر نعمتهایش را فراموش میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که خصومت تو به اوج برسد، در نهایت عذاب و عواقبی خواهد دید که مانند افتادن سنگی از آسمان بر سرش خواهد بود.
هوش مصنوعی: بلاغت و فصاحت کلام موسی، پسر عمران، در برابر ترفندها و سحرهای جادوگران چگونه میتواند دوام بیاورد؟
هوش مصنوعی: آرزو میکنم که دعاهای افرادی خوب و راستین همیشه همراه تو باشد، زیرا مردم پارس به صداقت و نیکوکاری شناخته شدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چو اهل دل بطواف تو عزم ره سازند
براق عشق ز میدان جان برون تازند
چو بر بساط نشینند پاکبازانت
بضربه ای دو جهان را تمام دربازند
ببوی چون تو گلی بلبلان چو سرمستند
[...]
سخنوران که درین بوستان نوا سازند
کباب یکدگر از شعله های آوازند
مبین به چشم حقارت شکسته بالان را
که در گرفتن عبرت هزار شهبازند
چگونه کاسه پرزهر مرگ را نوشند
[...]
بتان که دشمن دین از کرشمه و نازند
بسحر و غمزه چو ترکان خانه پردازند
بمعجزات کلیم ارچه سحر شد باطل
بساحران تو نازم که صاحب اعجازند
مکن ملامت از آن لب شکرپرستان را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.