گنجور

 
سعدی

خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد. نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.

درشتی و نرمی به هم در به است

چو فاصد که جراح و مرهم نه است

درشتی نه گیرد خردمند پیش

نه سستی که ناقص کند قدر خویش

نه مر خویشتن را فزونی نهد

نه یکباره تن در مذلت دهد

شبانی با پدر گفت: ای خردمند

مرا تعلیم ده پیرانه یک پند

بگفتا: نیکمردی کن نه چندان

که گردد خیره گرگ تیز دندان

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode